محیط زیست دریای خزر
  محیط زیست دریای خزر   فهرست                                                                                                                  صفحه   فصل 1            برسي محيط زيست درياي خزر              1-نقش خزر در شكل دهي اكولوژيكمنطقه..............................................                                                                                 2-محيط زيست درياي مازندران.........................................................              3- عوامل تهديد كننده محيط زيست دريايي..............................................              4-رسيدگي به مسائل زيست محيطي درياي مازندران.................................              5-نگاه حقوقي به مسئله محيط زيست درياي خزر.....................................              6- فعاليتهاي بينالمللي درمورد محيط زيست خزر.....................................             انقراض بعضياز گونه هاي جانوري درياي خزر               1-انقراض فكهاي دريايي.................................................................23                   2- انقراض خوكهاي درياي خزر........................................................27                   3- خطر انقراض ماهيان خاويار ........................................................28   دریای خزر در یک نگاه   مقدمه :   نگاهي به درياي خزر و چالش‌هاي پيش رو   خزر با تنوع زيستي منحصر به فرد ، تالاب‌هاي بي‌نظير، جنگلهاي استثنايي حاشيه آن ، رودخانه‌ها و گونه‌هاي گياهي و جانوري كم نظير ، زير فشار تهديدات روزافزون و چالش‌هاي متعدد زيست محيطي قرار گرفته است كه بتدريج از توان اين دريا مي‌كاهد.  درياي خزر نمادي از فرصت‌هاي پرشمار در سطح منطقه‌اي و جهاني است كه شهرت جهاني آن در زمينه ماهيگيري و پروتئين موجود در غذاهاي دريايي براي يك رژيم غذايي سالم و ايجاد هزاران موقعيت شغلي در صنعت شيلات نمودي از اين فرصت هاست. درياي خزر از جنبه‌هاي مختلف حائز اهميت است اين دريا را مي‌توان پل ارتباطي ميان قاره‌هاي اروپا و آسيا بشمارآورد كه "مرواريد سياه" نام گرفته‌است. محيط زيست منحصر به فرد خزر نيز به نوبه خود موقعيت‌هاي مناسبي را براي گردشگري به خصوص گردشگري زيست محيطي فراهم آورده است . پنج ميليون سال از پيدايش اين بزرگترين آب محصور در خشكي مي‌گذرد كه ‪۴۴ درصد كل آبهاي درون خشكي جهان را در خود جاي داده‌است و ‪۱۳۰رودخانه بزرگ و كوچك به آن مي‌ريزند.  خزر با وسعت ‪۳۷۱هزاركيلومتر مربع كه عمق متوسط آن در قسمت شمالي پنج متر و ژرفاي آن در قسمت جنوب با بيشترين عمق تا حدود يك هزار متر در آبهاي ايراني مي‌رسد.  بيش از ‪۹۰درصد آب شيرين خزر از رودخانه‌هاي ولگا ، كورا، ترك ، اورال و سولك تامين مي‌شود.    برغم وضعيت مناسب درياي خزر و اهميت ان هم اكنون اين دريا با چالش هاي متعدد روبرو است و برخي از گونه‌هاي با ارزش درياي خزر با كاهش سريع جمعيتي روبه رو شده و شماري نيز در معرض انقراض قرار دارند و تالاب‌هاي اين دريا به سبب كاربري غيرمسوولانه انسانها مورد تجاوز و تعدي قرار گرفته‌اند. همچنين بيابان زايي و جنگل زدايي از جمله مهمترين تهديدات منطقه‌اي اين دريا بشمار مي‌روند. ذخاير باارزش ماهيان خزر زير فشار صيد قاچاق و ماهيگيري سازمان يافته غير قانوني رو به كاهش گذاشته است و ذخاير اين دريا متحمل خسارات قابل توجهي بويژه در زمينه ماهيان خاوياري شده‌است. تهاجم گونه غيربومي بنام شانه دار كه در فروپاشي صنعت ماهيگيري درياي سياه نقش بسزايي داشته‌است موجب تشديد فرايند منفي درياي خزر شده‌است. محققان و كارشناسان ، معضل ديگر خزر را آلودگي ناشي از صنعت ، كشاورزي و آلاينده‌هاي شهري مي‌دانند كه با استفاده ممتد و گسترده آفت كش‌ها و كودهاي شيميايي در بخش كشاورزي ، نشت تصادفي مواد نفتي در دريا و بالا رفتن موضعي سطح مواد مغذي تشديد گرديده‌است. نوسانات سطح آب دريا نيز با زير آب بردن زير ساخت‌ها ، مناطق مسكوني و زمين‌هاي زراعي ساحلي موجب انتقال مواد آلاينده به دريا شده‌است.   فصل اول    بررسي محيط زيست در درياي خزر   ۱- نقش خزر در شکل دهی اکولوژیک منطقه     خزر به عنوان بزرگترین دریاچه دنیا حقیقتا شایسته آن است که نام دریای مازندران بر خود داشته باشد، زیرا به هیچ وجه با مفهوم جغرافیایی دریاچه از نظر وسعت قابل مقایسه نیست بطوریکه به تنهایی نزدیک به ۴۰ درصد مجموع مساحت دریاچه های دنیا را شامل می گردد و از سوپریور دومین دریاچه دنیا پنج برابر بزرگتر است و نیز از مجموع خلیج فارس و دریای عمان وسعت بیشتری دارد. این دریا از نظر تاریخی به طور کلی دو کارکرد بسیار مهم داشته است. در کارکرد اول به عنوان یک وسیله ارتباطی و یک شبکه عظیم حمل و نقل که سرزمینهای و مناطق مختلف را به هم مرتبط ساخته و وسیله ای مناسب و در دسترس جهت تماس و مراوده میان جوامع گوناگون فراهم آورده و در کارکرد دیگر دریا به عنوان یک ذخیره عظیم منابع مورد نیاز بشر ، ذخایر تقریبا پایان ناپذیر و تجدید شونده ماهی و غذاهای دریایی و منابع دست نخورده ثروتهای معدنی مطرح بوده است.   سرزمینهای اطراف آن در چند دهه اخیرهمگام با توجه بشر به خطراتی که محیط زیست سیاره زمین را در معرض تهدید قرار داده، مورد شناسایی و توجه فراوان قرار   گرفته است.     البته درست است که تمام آبها و مناطق دیگر جهان یک اکولوژی واحد به شمار میروند ولی نظر به شرایط تاریخی و موقعیت جغرافیایی، دریای مازندران علاوه بر کارکردهای دوگانه یاد شده از یک اکولوژی واحد برخوردار است. از طرف دیگر در جامعه جهانی نظریه جدیدی در حقوق بین الملل در مورد محیط زیست در حال شکل گیری است که مفهوم ”محیط زیست مشترک“ نام دارد و به طور کلی ناشی از این اصل است که کره زمین محیط زیست غیر قابل تفکیکی را تشکیل میدهد که کلیه عناصر آن با یکدیگر همبستگی دارند ولذا خسارت وارده به این     محیط و مسئولیت دولتها در این باره نباید منحصرا محدود به مرزهای ملی و قلمرو   حاکمیت آنها باشد. فروپاشی اتحاد شوروی و ظهور کشورهای ساحلی جدید در حاشیه دریای خزر سبب شد بیش از پیش پهنه آبی منحصر بفرد دریای خزر تحت تاثیر آلاینده های متعدد و متنوع قرار گیرد. حساسیت و شکنندگی محیط زیست دریای خزر به جهت بسته بودن محیط آن و انباشته شدن آلاینده های مختلف به نوعی دریای خزر را با بحران اکولوژیک روبرو نمود. در پس از فروپاشی شوروی، شتاب برخی از کشورهای ساحلی این دریا برای بهره برداری های اقتصادی بگونه ایست که طبق شواهدموجود در آینده ای نه چندان دور انواع موجودات دریایی و پرندگان مهاجر در معرض تهدید انقراض قرار خواهند گرفت ودریای خزر به دریایی مرده بدل خواهد شد. فقدان یک نظام حقوقی حاکم بر محیط زیست دریای خزر نمی تواند توجیه کننده آن باشد که کشورهای ساحلی این دریا در اجرای قواعد بین المللی حاکم بر محیط زیست کوتاهی کرده و از آن غافل باشند. چرا که عوامل زیست محیطی دریای خزر از لحاظ تاثیرگذاری و شرایط آب و هوایی مناطق همجوار و بطور کلی در دریای خزر بگونه ایست که مجالی برای مسامحه و دفع الوقت دولت های ساحلی باقی نمی     گذارد. دولتها در کنفرانس ملل متحد در مورد محیط زیست انسانی در سال ۱۹۷۲ در شهر استکهلم طی اعلامیه ای ” داشتن محیط زیست سالم و قابل زندگی با توجه به شئونات و رفاه انسانها“ را یک حق شناخته اند و به همین لحاظ حق دسترسی به محیط زیست سالم یک حق بنیادی محسوب میگردد. حفظ محیط زیست مشترک موجد حق و تکلیف برای همه دولتها میباشد. در اجرای این حق و تکلیف، اصول و قواعدی در حال شکل گیری است که قابلیت اجرایی بین المللی خواهد یافت و به دلیل اینکه همه دولتها بدون استثناء در آن سهیم خواهند بود، به صورت حقوق بین المللی عرفی نمودار می گردد. همزمان پایان جنگ سرد چشم انداز ابعاد نوینی از مفهوم همکاریهای چند جانبه را در سطح منطقه ای و بین المللی پدیدار نموده است. ماهیت تغییرات جهانی امروز مستلزم همکاریهای چند جانبه در دست یافتن به اهدافی است که از توانایی یک دولت یا گروه کوچکی از دولتها خارج است. البته واقعیت دیگری نیز در پیش روی است و آن اینکه با توجه به گستردگی و پیچیدگی و تنوع جغرافیایی، اقتصادی و حتی فرهنگی مسائل زیست محیطی و در نظر داشتن مسائل توسعه اقتصادی و صنعتی و فاصله فزاینده میان شمال و جنوب که اختلاف عمیقی را در دیدگاههای کشورهای آن پدید آورده، چشم انداز یک حرکت جهانی در امر نجات اکوسیستم زمین حداقل درآینده نزدیک تیره می نماید. به طوری که عده ای براین نظرندکه تا زمانی که فاصله میان غنی و فقیر، شمال و جنوب در حال افزایش است هر دو گروه به دلایل متفاوت به تخریب محیط زیست زمین ادامه خواهند داد. در چنین شرایطی و با در نظر گرفتن این نکته مهم که چون در امر ترمیم و بهبود وضعیت زیست محیطی کره زمین بویژه آلودگی دریاها مجالی برای مسامحه وجود ندارد، لذا همکاری حرف اول است و از آنجا که نمی توان انتظار پدیدار شدن اصول و قواعد حقوقی و به مرحله اجرا رسیدن آنها در یک سطح جهانشمول نشست، لذا همکاری دولتها در سطح منطقه ای می تواند تامین کننده بخشی از حرکت به سوی حفظ اکوسیستم سیاره زمین باشد. در این راستا البته می توان و باید ازآنچه تا به حال در سطح بین المللی و منطقه ای صورت گرفته سود جست.   در اینجا ابتدا بررسی اجمالی از تلاشها و اقدامات جامعه جهانی در امر حفظ محیط زیست و نجات اکوسیستم زمین از تخریب بیشترمطرح می گردد. سپس ضمن اولویت داشتن همکاریهای منطقه ای، به ضرورت همکاری دولتهای ساحلی دریای مازندران به عنوان شرط همزیستی پرداخته می شود.   ۲- محیط زیست دریای مازندران و معیارهای زیست محیطی جهان شمول   در گزارش کمسیون جهانی توسعه و محیطزیست با نام ”آینده مشترک ما“، چنین آمده است که: «… امروزه میزان مداخله های در طبیعت در حال افزایش است و آثار عملی تصمیمات ما ازمرزهای ملی فراتر میرود. رشد مبادلات اقتصادی میان ملتها، آثار کلان تصمیمات ملی را در گسترده وسیعتری مشهود می نماید. اقتصاد و بوم شناسی ما در شبکه های در هم تنیده ای محصور می شود. امروزه در بسیاری از مناطق کره زمین با خطرات و صدمات برگشت ناپذیر و غیرقابل جبرانی به محیط زیست انسانی روبرو هستیم که اساس پیشرفت بشریت را در معرض تهدید قرارداده است… الگوهای توسعه که امروز در دنیا حاکم اند و با بینشی که مقامات دولتها دارند، احتمال این را که بتوان مسائل محیط زیست سیاره را در زمین و هوا و دریا در سطح جهانی به نتایج مناسبی رهنمون شد، بعید نشان میدهند. الگوهای توسعه اقتصادی و صنعتی جاری در دنیا بیشتر در جهت تخریب و انهدام محیط زیست انسانی گام بر می دارند، البته کشورهای توسعه یافته به دلیل مصرف بسیار بیشتر منابع و اسراف حریصانه خود بیشترین مسئولیت را در ایجاد وضعیت فعلی محیط زیست دارند، اما کشورهای در حال توسعه و جهان سوم نیز با توجه به جمعیت بسیار زیاد واجبار در تامین نیازهای معیشتی مردم خویش منابع طبیعی را بدون برنامه و صدماتی که به محیط زیست وارد می آورند مورد بهرهبرداری قرار می دهند. در عین حال این کشورها از آن جهت که خود نیز عموما الگوهای توسعه اقتصادی و صنعمی ممالک توسعه یافته را در پیش می گیرند در تخریب محیط زیست به نوعی شریک هستند. روندهای تخریب محیط زیست در یک مقیاس جهانی به دست هر دو گروه کشورهای شمال و جنوب در حال انجام است و البته سهم کشورهای شمال در این میان بیشتر است و لذا وظیفه آنها در جهت ترمیم و حفاظت از محیط زیست نیز سنگین تر است. کشورهای جنوب به دلایل متعدد باید در افزایش تولید نا خالص ملی تلاش بسیار داشته باشند و به همین جهت تنظیم و مدیریت منابع طبیعی و حفاظت از محیط زیست نزد آنها اولویت ندارد. درک این مسئله آسانتر می شود اگر در نظر داشته باشیم استفاده از تکنولوژی های مدرن که موجبات تخریب محیط زیست را فراهم نیاورند برای آنها که عموما با بحران بدهی های خارجی روبرو هستند بسیار گران تمام می شود و همین آنها را از توجه جدی به خطرات زیست محیطی اطراف خود باز می دارد. در مقابل چنین وضعیتی و با در نظر گرفتن اینکه تصمیمات کلان و چند جانبه گسترده بین المللی برای مقابله با آلودگی ها و حفاظت از محیط زیست روند کند و تدریجی را طی می کنند و اصولا در اجرا نیز با مشکلات زیادی روبرو هستند، لذا توجه به ترتیبات منطقه ای اهمیت فراوانی دارد. سودمندی ترتیبات منطقه ای از آنجا مشهود است که علاوه بر امکان استفاده از دستاوردهای تئوریک ترتیبات جهانشمول در یک سطح منطقه ای، مطابقت و سازگاری بیشتری نیز با ویژگی های اقلیمی و جغرافیایی و نیز مساعدتهای سیاسی هر منطقه دارند. این وضعیت در ترتیبات مربوط به حمایت و حفاظت از محیط زیست دریای مازندران می تواند نمونه برجسته ای را عرضه نماید، در عین اینکه ضرورت بهره مندی و برخورداری از تجربیات و اصول و قواعد جهانشمول قضیه نیز امری بدیهی و اثبات شده است.   ۳- عوامل تهدید کننده محیط زیست دریایی، هشدارهایی برای همکاری   عوامل گوناگونی محیط زیست حوزه دریای خزر را هدف گرفته است که هر یک از آنها می تواند به نحوی فرسایش ایجاد کند که در نهایت امکان بهره برداری از منابع دریا از همگان سلب شود و یا چنین کاری را پرهزینه گرداند. برخی از این عوامل از یکدیگر ناشی و منتهی به مراحلی می شوند که در نهایت می تواند با هدف ها و منافع کشورهای واقع در این حوزه تداخل کرده و مانع از تحقق آنها گردد. انسان ها بخش کوچکی از تاریخ جهان را بخود اختصاص می دهند، اما تهدیدی عظیم و فوری نسبت به اکوسیستم خزر دارند. طبیعت می تواند ازخود در برابر سطوح خاصی از آلودگی دفاع کند. اما هنگامی که فعالیت انسان میزان آلودگی را افزایش می دهد و در عین حال مانع از فرآیندهای پاکسازیطبیعی میگردد فاجعه زیست محیطی آغاز می شود. در آخرین ماه سال ۲۰۰۳، دادگاهی در قزاقستان، بزرگترین سرمایه گذار در صنایع نفت در آسیای مرکزی و قفقاز یعنی تنگیزشورون اویل را به پرداخت ۷۱ میلیون دلار غرامت بخاطر تخریب محیط زیست در اثر انباشت میلیون ها تن سولفور در کناره خزر محکوم کرد. در مورد منابع آلودگی دریایی ۶ مورد می توان برشمرد:   ۱- آلودگی ناشی ازمنابع مستقر در خشکی، ۲- آلودگی ناشی از حفاری در دریا، ۳-  آلودگی ناشی از تخلیه مواد زاید و سمی، تخلیه زوائد اتمی که خطرناکترین اقدام بشمار می آید، ۴- آلودگی ناشی از کشتی ها، ۵- آلودگی ناشی از اتمسفر، ۶- حفاری و اکتشاف در بستر عمیق دریاها   منابع اصلی تهدید کننده محیط زیست دریای خزر عبارتند از:    الف- نوسانات سطح آب دریا:   سطح آب دریا در طی دوران های مختلف نوسان داشته است. دردوره هایی این سطح بسیار پائین بوده و دردوره هایی دیگر بالا آمده است. این فرآیند که همواره زمانبر بوده، سبب بروز تغییرات زیست محیطی و دگرگونی در فعالیت های اقتصادی این دریا شده است. یکی از ادوار بلند کاهش سطح آب دریای خزر که پس از دهه ۱۹۳۰ آغاز شد، مصادف با زمانی است که طرح های صنعتی و کشاورزی شوروری به اجرا در آمدند. همچنین تغییر بستر برخی از رودخانه ها، ایجاد دریاچه های مصنوعی، سدها، آب بندها و افزایش فعالیت انسان هادر این مناطق موجب کاهش سطح آب دریای خزر به پائین ترین میزان (۱۹ متر پائینتر از سطح دریاهای آزاد) تا سال ۱۹۷۷ شد. اما از سال ۱۹۷۸ برخلاف پیش بین یهای قبلی مبنی بر ادامه روند کاهش سطح آب، تا سال ۲۰۰۰ تراز آب دریا روند افزایش خود را آغاز کرد و بطور متوسط ساللانه ۱۵ سانتی متر به سطح آب اضافه شد. چنین وضعی تا سال ۱۹۹۵ ادامه داشت و از این سال پس روی آب خزر مشاهده شد. بالا آمدن آب خسارات زیست محیطی و اقتصادی زیادی را به کشورهای ساحلی تحمیل کرد، از جمله باعث انتقال مواد آلوده کننده صنایع و تولیدات نفتی در مناطق ساحلی به دریا و کاهش مواد غذایی ماهیان گردید. یکی دیگر از مسائل مهم دریای مازندران که به مشکل بزرگی تبدیل شده نوسانات سطح آب آن است. در دوره های زمانی متفاوت سطح آب دریا کاهش و افزایش دارد. آخرین سیکل این تغییرات از سال۱۳۵۶ شمسی آغاز شده و تا کنون دریای مازندران به روند بالا آمدن آب خود ادامه داده است. قبل از این دوره از سال ۱۳۰۸ تا ۱۳۵۶ سیکل کاهش ارتفاع آب جریان داشتکه به دلیل عمق کم در سواحل شمالی و شرقی در فاصله این دوره یک جابجایی ۱۸۰ کیلومتری در خط ساحلی پدید آمد. مشکلات ناشی از آن برای اتحاد جماهیر شوروی موجب گردید تا چند اقدام برای جلوگیری از کاهش ارتفاع آب اتخاذ گردد. منحرف ساختن وانتقال آب از رودخانه هایی که به اقیانوس منجمد شمالی می ریزند به سمت جنوب و به مقصد دریای خزر، بستن راه ورود آب به خلیج قره بغاز( این خلیج در کنار صحرای سوزان قره قوم است و بوسیله تنگه باریکی به دریای مازندران مرتبط است و میزان تبخیر در آن بسیار بالاست و سطح آن از سطح دریای خزر پایین تر است)، و بالاخره استفاد ه از پوشش مکانیکی ضد تبخیر و خشکانیدن قسمتهایی از ساحل کم عمق شرقی و شمال شرقی جهت تقلیل سطح تبخیر. برای مقابله با پیشروی آب دریا که بیشترین خسارات را متوجه کشور ایران و جمهوری آذربایجان نموده و طی سالیان اخیر بسیاری واحدهای مسکونی و اداری و تجاری و صیدگاهها را از بین برده، طرحها و نظرات مختلفی مطرح شده است. از جمله ازبکستان و قزاقستان طرح مشترکی برای احداث یک کانال ۳۰۰ کیلومتری بین دریای مازندران و دریاچه آرال جهت انتفال آب به آن که برخلاف دریای مازندران آب آن کاهش شدیدی حدود ۴۰ درصد مساحت ا ولیه داشته است. ظاهرا کارشناسان ایرانی نیز طرح متقابلی جهت انتقال آب از یکی از نقاط ساحلی به طرف دریاچه نمک یا کویر لوت یا سایر نقاط کم آب از طریق لوله های قطور و پمپاژ قوی و تشکیل دریاچه های مصنوعی ارائه داده اند.    ب- مشکلات بوم شناختی:   در سالهای اخیر میزان آلودگی و افزایش سطح آب تا حد خطرناکی با یکدیگر منطبق شده اند. تا یک دهه قبل علت اصلی آلودگی آبهای دریای خزر فاضلاب های صنعتی از ساحل بودند که بهدریا ریخته می شدند. توسعه گسترده منابع هیدروکربور مشکلات بزرگتری را برای آینده مطرح می سازد، بخصوص که تولید به دروندریا منتقل شده است. آثار زیانبار زوال زیست محیطی دریای خزر را نباید ناچیز شمرد، بخصوص که سواحل خزر توان بالقوه غیر نفتی مهمی را نیز دارد. ایران در منطقه خزر، باو جود آنکه تنها ۴ درصد از کل خاک کشور را در بر می گیرد و هیچ گونه بهره برداری از منابع نفت و گاز واقع در این منطقه از جمله در آبهای آن صورت نمی گیرد، در مقابل ۴۰ درصد از فعالیت های کشاورزی را به خود اختصاص داده است. همچنین در سراسر منطقه ساحلی، بویژه در سمت ایران و روسیه، تعداد زیادی از مردم از طریقماهیگیری زندگی می کنند. بعلاوه سواحل خزر باعث جذب گردشگرانی از مناطق مختلف می شود. اما با توجه به آلودگی شدیدا در حال گسترش، مردمان کشورهای منطقه خزر در آینده به سختی خواهند توانست از منابع متکی به دریا –که هرکدام توانی بالقوه را برای رشد و توسعه ارائه می دهند- کماکان بهره برداری کنند.    ج- مسائل زیست شناختی:   از آثار مهم آلودگی آب با منشا نفت یا پساب ها، مشکلات زیست شناختی است که برای موجودات زنده دریایی بوجود می آید. از آنجا که نفت خام یک ماده خالص نیست و در آن انواع هیدروکربورها با تفاوت های فیزیکی و شیمیایی مختلف وجود دارد، هنگامی که دریا را آلوده می سازد به اشکال گوناگون تبلور پیدا می کند که غالبا برای آبزیان مضر است. تعدادی از آنها که سبکترند، بسرعت تبخیر می شوند و هوا را آلوده می سازند. بخشی دیگر بصورت ذرات معلق در دریا شناور باقی می مانند که گاهی ماهیان آنها را می خورند و دچار مسمومیت می شوند. قسمت هایی از نفت جذب پوست آبزیان دریا می شود و تعدادی نیز رسوب کرده و باعث آلودگی موجودات کف زی می گردد. قسمتی نیز به شکل لایه نازکی در سطح دریا قرار گرفته از نفوذ نور خورشید می کاهند. بالاخره بخشی نیز بصورت توده هایی در می آیند که در اثر جریان آب و باد بطرف ساحل رفته و سبب آلودگی آن می شوند. سرازیر شدن انواع پسابهای صنعتی بویژه نفت و فراورده ها و سموم، ضمن آلوده ساختن آب دریا، حیات آبزیان را نیز به خطر انداخته است. به گزارش سازمان شیلات آذربایجان به گزارش سازمان شیلات جمهوری آذربایجان صید انواع آبزیان بویژه ماهی خاویار، به شدت کاهش یافته و به علاوه کمیته اکولوژی و محیط زیست جمهوری یاد شده اخیرا هشدار داده که نسل آبزیان دریای مازندران در مخاطره است و نبودن نظارت دقیق صید قاچاق را در جمهوری های تازه استقلال یافته افزایش داده است. در مورد ماهیان و منابع زیستی این دریا باید افزود که شرایط ویژه اکولوژیک و مهاجر بودن ماهیان این دریا ایجاب میکند یک نظام مدیریتی و سهمیه بندی استحصال ماهی اندیشیده شود. ماهیان خاویاری تنها گونه آبزی کم نظیر موجود در دریای خزر است که با ۱۰۰ تا ۲۵۰ میلیون سال قدمت از عصر ژوراسیک با برخورداری از تکامل فیلوژنی تا کنون در دریای خزر زیست می کند. پس از فروپاشی شوروی، مسئله صید قاچاق انواع ماهیان خاویاری دریای خزر به یکباره افزایش یافت. در جریان سفر ماهی های کوچک از رودخانه ولگا به آبهای سرد و عمیق جنوب خزر در میانه راه قاچاقچیان با استفاده از مواد منفجره نسبت به کشتن و یا بیهوش نمودن ماهی های خاویاری و جمع نمودن آنها با تور های گسترده در مناطقی از داغستان و شمال آذربایجان اقدام می نمایند. اکنون بیش از ۹۰ درصد ذخایر ماهیان خاویاری دریای خزر به علت صید قاچاق نابود شده است. امروز ذخایر ارزشمند ماهیان خاویاری دریای خزر بیش از هر زمانی در طول چند میلیون سال زیست، با خطر انقراض مواجه است.      د- فعالیت های نفتی و صنعتی:     تاکنون مهمترین منبع آلودگی ناشی از نفت در دریای مازندران از حوزه های نفتی در جمهوری آذربایجان بوده است. واگذاری پاره ای امتیازات جهت اکتشاف و شناسایی و استخراج ئیدروکربوری در دریای مازندران خطرات ناشی از به هم خوردن اکوسیستم و محیط زیست دریایی را به شدت افزایش می دهد.   ۴- رسیدگی به مسائل زیست محیطی دریای مازندران بر اساس ترتیبات منطقه   برای اشاره مجدد به اهمیت مباحث مربوط به حمایت و حفاظت از محیط زیست و اکوسیستم زمین کافی است یاد آور شویم که با توجه به اقدامات عراق در جنگ کویت علیه محیط زیست منطقه خلیج فارس، کمیسیون حقوق بین الملل سازمان ملل متحد در قالب طرح جنایات علیه صلح و امنیت بشریت، استفاده از وسایل جنگی را که به منظور وارد آوردن خسارات شدید، گسترده و دراز مدت بر محیط طبیعی زیست به کار برده می شوند یا امکان دارد چنین آثاری داشته باشند، جنایت جنگی بسیار مهم تلقی می نماید. خوشبختانه در مورد دریای مازندران با توجه به فضای مسالمت آمیز و روح همکاری و همزیستی موجود میان دولتهای ساحلی، احتمال برخورد مسلحانه بسیار بعیدی می نماید. ولی بدون استفاده از وسایل جنگی نیز خسارات شدید ، گسترده و دراز مدت بر محیط طبیعی زیست امکان پذیر است، در صورتی که دولتهای منطقه در یک ترتیبات سنجیده و اصولی به همکاری نپردازند. بویژه اینکه دریای مازندران ویژگی های منحصر به فردی دارد که مهمترین آنها بسته بودن آنست. البته در این مورد کنوانسیون حقوق دریاها توجه داشته است. کنوانسیون ۱۹۸۲ حقوق دریاها در ماده ۱۲۳ تحت عنوان همکاری دولتهای هم مرز دریاهای بسته و نیمه بسته، مقرر می دارد که: دولتهای هم مرز در دریاهای بسته و نیمه بسته باید در اعمال حقوق خود و در اجرای وظایف خود تحت این کنوانسیون با یکدیگر همکاری نمایند. برای این منظور باید مستقیما یا از طریق یک سازمان منطقه ای ذیربط در تحقق موارد زیر کوشش نمایند:   الف) هماهنگی مدیریت، حفاظت، استخراج و بهره برداری منابع زیستی دریا، ب) هماهنگی در اجرای حقوق و تکالیف، با در نظر گرفتن حمایت و حفاظت از محیط زیست دریایی، ج)هماهنگی سیاستهای پژوهشهای علمی و در مورد لزوم و مقتضی برنامه های مشترک پژوهشهای علمی در ناحیه، د) در صورت لزوم دعوت از دیگر دولتهای علاقمند یا سازمانهای بین المللی برای همکاری با آنها در پیشبرد اصول این ماده.   ویژگی دیگر دریای مازندران بعنوان یک دریای بسته این است که اصول و قواعد حقوق دریاها در تقسیم مناطق دریایی نظیر سرزمینی و فلات قاره و غیره در آن صادق نیست و بعلاوه هیچ رژیم حقوقی خاصی نیز بر آن حاکم نیست و نوعی حالت مشاع بودن در این دریا وجود دارد. با توجه به ویژگی یاد شده ضرورت همکاری دولتهای ساحلی پنجگانه در تنظیم و اجرای اصول و قواعد و مقررات ویژه حمایت و حفاظت از محیط زیست دریایی برای آن حائز اهمیت بسیار است. چنین ترتیبات منطقه ای که ویژگی ها و خصوصیات محلی محیط زیست دریایی را در نظر دارند، می تواند علی رغم نظامهای سیاسی و اجتماعی متفاوت دولتهای عضو آن کارایی داشته باشد. این نکته ای است که مجمع عمومی ملل متحد نیز بر آن صحه نهاده است. در قطعنامه ۱۹۹۷ مجمع عمومی در سال ۱۹۷۳ می خوانیم: «…. مسئولیت اقدام برای حفظ و تحکیم محیط زیست عمدتا بر عهده حکومتهاست و در مرحله دولتها در سطح ملی و منطقه ای می توان کارایی بیشتری باشد…» بدین جهت است که عمده حقوق بین الملل آلودگی دریایی از همکاری های منطقه ای حاصل آمده است. همکاری های منطقه ای نیز مانند همکاری های گسترده تر بین المللی می تواند به درک رابطه علت و معلولی میان انسان و محیط زیست و همچنین درک تغییرات زیست محیطی در حال وقوع در سطح منطقه ای کمک فراوانی نماید.    ۵-  نگاه حقوقی به مسئله محیط زیست خزر   تمام آنچه تا کنون درباره مسائل زیست محیطی دریای مازندران و خطراتی که اکوسیستم منحصر آنرا تهدید می کند گفته شد در حالتی است که این دریا از نظر حقوقی دارای وضعیت ویژه ای است. بدین معنی که مفاهیم ویژه دریاها نظیر دریای سرزمینی، منطقه نظارت ، منطقه انحصاری اقتصادی و فلات قاره در دریای مازندران مطرح نیست. از نطر حقوق بین الملل دریای مازندران جزو دریاهای کاملا بسته به حساب می آید و اصول و قواعد دریاها که در کنوانسیون ۱۹۸۲ حقوق دریاها عرضه گردیده در مورد آن جاری نیست. در هیچ یک از قراردادها و توافقهایی که در گذشته در مورد مسائل دریای مازندران وجود داشته به لحاظ قدمت اشاره ای بر بستر و زیر بستر و نحوه بهره برداری و مالکیت منابع و ذخایر معدنی و ئیدروکربوری فلات قاره آن نیست و حتی بهره برداری از منابع زیستی دریای مازندران نیز بجز در یک نوار ساحلی انحصاری ۱۰ مایلی وضعیت حقوقی مشخصی ندارد. بدین لحاظ هنگامی که مسائل زیست محیطی و نحوه حمایت و حفاظت از اکوسیستم دریای مازندران، در ارتباط با فعالیتهای گوناگون دولتهای شاحلی مطرح می گردد، کاستی های بسیاری از نقطه نظر حقوقی و تشکیلاتی و ساختاری در مورد نحوه حمایت از محیط زیست دریایی نمودار می گردد. البته بعضی فعالیتها در گذشته جهت زیست محیطی داشته، از جمله بر اساس موافقتنامه همکاری علمی و فنی ایران و اتحاد جماهیر شوروی در ۲۵ فوریه ۱۹۷۱، تفاهمنامه ای در ۱۹۷۲ در زمینه مبادله اطلاعات و اسناد فنی و گروههای علمی و کارشناسی برای بررسی مسائل زیست محیطی دریای مازندران به امضاء رسید که به دنبال خود در سال ۱۹۷۳ توافق بر سر ایجاد یک گروه کاری دائمی به همراه داشت. گروه کار مزبور در سال ۱۹۸۳ در اجلاس هفتم خود در تهران یادداشت تفاهم جدیدی منعقد نمودند که البته به هیچ وجه پاسخگوی نیازهای مسائل زیست محیطی دریای مازندران در برخورد با دگرگونی های اتحاد جماهیر شوروی و استقلال جمهوری های آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان و افزایش تعداد کشورهای حاشیه دریای مازندران از دو به پنج کشور نبوده است.   پس در برابر شرایط ویژه ای که دریای مازندران از نقطه نظر عدم وضوح و قطعیت حقوقی حاکم بر آن و نیز حساسیتهای ژئوپلیتیک و همچنین حقوق بین الملل به عنوان یک دریای بسته دارد، مسائل مربوط به حمایت و حفاظت از محیط زیست دریایی آن چگونه حل و فصل می گردد. متخصصان محیط زیست از کشورهای روسیه، قزاقستان، ترکمنستان، ایران و آذربایجان در باکو در اواخر مهرماه ۱۳۸۱ برای بررسی مشکلات زیست محیطی دریای خزر جمع گردیدند. مهمترین موضوعات در آلودگی دریای خزر اکنون نفوذ بی انتهای سموم آفت کش در مزارع نزدیک به ساحل، نشت نفت از چاه های نیمه فعال و همچنین نفتکش ها، تعداد کاهش یابنده گونه های مختلف ماهی ها بخصوص اوزون برون و قاچاق خاویار در کشورهای حاشیه خزر است.   ۶- فعالیت های بین المللی در مورد محیط زیست خزر   به طور کلی حفاظت از محیط زیست بصورتی که از مباحث عمده در حقوق بین الملل مطرح شده است که آغاز آن به صورت نمادین از سال ۱۹۷۲ با کنفرانس محیط زیست انسانی ملل متحد در استکهلم بوده است. بعد از آن موسسه تخصصی جدید ملل متحد با نام برنامه محیط زیست ملل متحد ایجاد گردیدکه مرکز آن در نایروبی کنیا است و عهده دار پیشبرد حقوق بین الملل زیست می باشد. حفاظت از محیط زیست بدون بنیان حقوقی نیست ولی دولتها همچنان در محدوده قلمرو خود دارای حاکمیت هستند و مبحث محیط زیست هنوز تابع هیچ نهادی نیست که اقتدار تنظیم همه جنبه های آن را داشته باشد. عمده تعهدات حقوقی یعنی آنچه که ورای مفاهیم انتزاعی مطرح است بصورت قوانین ملی و معاهدات دو یا چند جانبه و کنوانسیونها می باشد. این تعهدات حوزه های خاصی نظیر آلودگی دریایی، آلودگی های هوا، شرایظ آب و هوایی متغیر، تحقیقات و غیره را در بر دارد. همچنین آراء داوری نیز از منابع تشخیص الزامات حقوقی در مباحث محیط زیست می تواند باشد، از جمله داوری مربوط به قضیه کارخانه اسملتر میان کانادا و ایالات متحده درسال ۱۹۴۱ که در آن دادگاه نظر داد که بر اساس حقوق بین الملل هیچ دولتی حق ندارد از سرزمین خود به طریقی استفاده نماید یا اجازه استفاده از آنرا بدهد به نحوی که فضای سرزمین دیگری را آلوده سازد و بهمین جهت دولت کانادا مسئول شناخته شد. نیز قضیه دریاچه لانو  میان فرانسه و اسپانیا در سال ۱۹۵۷ مربوط به انحراف آبهای جاری فرانسه به اسپانیا در این مورد مطرح می گردد. در اصل ۲۱ اعلامیه استکهلم در کنفرانس ۱۹۷۲ ملل متحد در محیط زیست انسانی نفوذ وتاثیر آرای داوری یاد شده به عنوان اعلان حقوق بین الملل عرض مشاهده می گردد، آنجا که می گوید:«… دولتها بر اساس منشور ملل متحد و اصول حقوق بین الملل دارای حق حاکمیت در بهره برداری از منابع خود مطابق سیاستهای زیست محیطی خود هستند…» وی می افزاید که در عین حال مسئولیت دارند اجازه ندهندکه فعالیتهای تحت صلاحیت آنها یا تحت کنترل آنها موجبات وارد آمدن صدمه به محیط زیست دیگر دولتها یا نواحی خارج از محدوده های صلاحیت ملی را فراهم آورد. به طور کلی آزمایشات سلاحهای هسته ای، حوادث هستهای نظیر آنچه در سال ۱۹۸۶ در راکتور اتمی چرنوبیل شوروی سابق رخ داد، مصرف سوختهای فسیلی و آثار گلخانه ای ، تخریب لایه اوزن در جو، باران اسیدی، صدمه به حیات دریایی و تخریب زیست پرندگان و حشرات از مواد شیمیایی جلوه پایی از پیچیدگی مسائل زیست محیطی را به نمایش می گذارند.   در سال ۱۹۸۴ تعدادی از دولتهای اروپای غربی و کانادا اعلامیه ای در مورد بارانهای اسیدی منتشر ساختند. مبحث بارانهای اسیدی در روابط کانادا و ایالات متحده موجب تنشهایی بوده است. هر دو کشور بویژه آمریکا در مورد آثار زیان آور باران اسیدی(منابع صنعتی موجب آسیب به منابع طبیعی نظیر آبها و جنگلها از طریق باران اسیدی) از کشور دیگر اظهار نگرانی داشته اند، که همکاری دو دولت را برای مبارزه با این پدیده مخرب محیط زیست به همراه آورده است. با وجودی که آلودگی در اتمسفر شکلی از آلودگی ناشی از زمین است ولی بر اساس کنوانسیون ۱۹۸۲ حقوق دریاها، آلودگی از اتمسفر به عنوان یک منبع مستقل آلودگی دریایی در نظر گرفته شده که در آن کنوانسیون از همه دولتها می خواهد به تدوین و اجرای قوانین ملی برای جلوگیری از آلودگی دریا از طریق اتمسفر و همچنین ایجاد قواعد جهانی و منطقه ای برای جلوگیری از آلودگی اتمسفری بپردازند، مفهومی که شامل آلودگی ناشی از باران اسیدی نیز می باشد. حقوق بین الملل آلودگی دریایی در عین حال بخشی از حقوق بین الملل محیط زیست نیز می باشد که در رابطه با پیشگیری، کاهش و کنترل آلودگی و نیز حفاظت از منابع سیاره زمین مطرح است. بر اساس تعریف کنوانسیون ۱۹۸۲ حقوق دریاها، آلودگی دریایی عبارت از «وارد نمودن مواد و اشیا و نیز انرژی در محیط زیست دریایی از طریق دخالت مستقیم یا غیر مستقیم انسان است که منجر به آثار زیان آوری نظیر آسیب به منابع زیستی و حیات دریایی، خطر برای سلامت انسان، ایجاد مانع در فعالیتهای دریایی از جمله ماهیگیری و دیگر استفاده های مشروع از دریا با لطمه زدن به کیفیت استفاده از آب دریا و تقلیل ویژگی های سازگار با انسان گردد و یا احتمال ایجاد این آثار راد اشته باشد. در مورد چارچوب حقوقی آلودگی دریاها باید گفت که حقوق بین الملل عرفی درباره آلودگی دریایی قواعد اندکی را عرضه میدارد و بیشتر دامنه صلاحیت قانونگذاری و اعمال قوانین توسط دولتها را از لحاظ مسائل مربوط به آلودگی دریایی تعیین کرده که وافی به مقصود نیست. به همین لحاظ کمبودهای حقوق بین الملل عرفی، عمده اصول و قواعد بین المللی آلودگی دریاها در قرارداد منعکس است که در سطح جهانی ( معاهدات عمومی چند جانبه)، منطقه ای و زیر منطقه ای (معاهدات دو جانبه) جریان یافته است. به علاوه بخش دوازدهم کنوانسیون ۱۹۸۲ حقوق دریاها تحت عنوان حمایت و حفاظت محیط زیست دریایی، چارچوب رژیمهای حقوقی را بر اساس اصول عمومی، همکاریهای جهانی و منطقه ای، کمکهای فنی، نظارت و ارزیابی محیط زیست و مسئولیت ها، فراهم                        می آورد.   در مورد آلودگی ناشی ار منابع مستقر در خشکی و حفاری در دریا مقررات و قواعد جهانشمولی تنظیم نشده و هر دو مستلزم نوعی برخورد در سطوح منطقه ای هستند. آلودگی از جانب اتمسفر در سطح منطقه ای مورد توجه قرار گرفته و مسئله حفاری در بستر عمیق دریاها مسئله آینده مجامع بین المللی است. آلودگی ناشی از فعالیت کشتی ها هدف عمده اقدام حقوقی در سطح جهانی بوده است که کنوانسیون بین المللی ۱۹۵۴ برای جلوگیری از آلودگی نفتی دریاها اولین مقررات جهانی را عرضه نموده که البته محدود بود به مبارزه با تخلیه عمدی در بعضی مناطق در اقیانوسها بود. البته مهمترین قواعد جهانشمول از آلودگی نفتی مشاهده می شود. تخلیه مواد زائد هم به نوعی تنظیم مقررات جهانشمول دست یافته که در کنوانسیون ۱۹۷۲ جلوگیری از آلودگی دریایی ناشی از تخلیه مواد زائد و دیگر مواد منعکس است.     فصل 2     انقراض  بعضی از گونه  های جانوری دریای خزر   1- انقراض فك‌هاي دريايي - جمعيت فك درياي خزر به شدت كاهش يافته است.   فك خزري تنها پستاندار درياي خزر محسوب مي‌شود كه به دليل صيد بي‌رويه و بهم خوردن شرايط زيستي و كاهش شديد جمعيت نيازمند حمايت بين‌المللي است. دراوايل قرن گذشته، وجود بيش ازيك ميليون فك در درياي خزر گزارش شده كه ساليانه ‪۱۶۰هزار قلاده ازاين فك‌ها توسط روس‌ها شكارمي‌شد،درحالي كه هم‌اكنون براساس آمارهاي موجود جمعيت اين جانور به حدود يكصد هزار قلاده رسيده است. دانشمندان مي‌گويند، اين جانور به يك خيك پر از روغن ماهي منجمد بيشتر شباهت دارد تا به يك حيوان. فك‌ها ارزش تجاري دارند وگوشت وپوست آنها ازارزش صنعتي وتجاري برخوردار است و دراتحادجماهيرشوروي سابق عموما فكهاي بالغ را براي استفاده ازپوست، گوشت و روغن آنها شكار مي‌كردند. بعدها به سبب برداشت بي‌رويه از جنس بالغ اين جانور و به‌هم خوردن ساختار جمعيتي اين گونه، توجه روس‌ها به شكار كوتوله‌هاي دو هفته‌اي براي دوخت پالتوهاي زنانه معطوف شد ، فعاليت‌هاي بيش ازاندازه صيد وصيادي چه نوع قانوني و غيرقانوني و استفاده از سموم خانواده ددت را از مهمترين عوامل كاهش جمعيت اين جانور درياي خزرميتوان برشمرد. صيادان با صيد طعمه‌هاي اين جانور رقيباني براي فك‌ها محسوب مي‌شوند و ماهيگيران با صيد انواع ماهيان موجب كم شدن مواد غذايي فك‌ها در درياي خزر شده‌اند. براساس بررسي‌هاي انجام‌شده،بيشترين آلودگي‌ها درسواحل باكو در جمهوري آذربايجان سپس در آستارا و تنكابن در كشور ايران ديده شده است.    از ديگر عوامل كاهش جمعيت فك‌ها را يك نوع ويروس متعلق به سگ سانان دانست كه در حوزه شمال شرقي خزر درسواحل يخ زده باحمله گرگ‌ها و روباه‌ها به اين حيوان انتقال يافته است برشمرد. اين ويروس بطوردوره‌اي عمل مي‌كند و درسال‌هاي ‪۷۹و ‪۸۰بسيار فعال بوده و مرگ و مير وسيع فك‌ها را سبب شده است. لانه‌سازي و زايمان فوك‌ها بر روي يخ انجام مي‌گيرد كه به علت نبوديخبندان درقسمتهاي شمالي درياي خزر در زمستان گذشته،زايمان فك‌هاي ماده منجر به تلفات نوزدان اين فك‌ها شد.در سالهاي اخير ‪۱۰۹بچه فك به‌سبب نبود يخ تلف شدند. آماربرداري از فك‌ها در دو سال گذشته با استفاده از هواپيما در كرانه‌هاي خزر از توله‌ها، فك‌هاي بالغ و نابالغ نشان داد كه‌هم‌اكنون درسواحل خزر فقط ‪۱۱۰هزارقلاده فك وجود دارد. اين جانوران (فك) ‪۱۱ماه آبستن مي‌شوند و در ماه دوازدهم براي زايمان به مناطق يخي در شمال درياي خزر مهاجرت مي‌كنند. اين فك‌ها در تابستان، بهار وپاييز بيشتر در آبهاي ايران زندگي مي‌كنند.   با مرگ و مير فك‌هاي درياي خزر در سال ‪۱۳۷۹طرح " نقش سموم در اكوسيستم" در قالب طرح بزرگ محيط زيست درياي خزر درمورد فك‌ها اجرا شد. در سطح جهاني نگراني‌هايي در خصوص فك خزري وجود دارد. محيط زيست در تلاش است تا اهميت وجودي اين جانور را به مردم بشناساند. طبق قانون محيط زيست ايران فك خزري تحت پوشش وحمايت سازمان حفاظت محيط زيست قرار دارد و كسي اجازه كشتن اين جانور را ندارد. جمعيت فك درياي خزر نسبت به يك قرن پيش با ‪۹۰درصد كاهش به حدود ‪۱۱۰هزار عدد رسيده،اين درحالي‌است كه تايك قرن پيش بيش‌از يك ميليون فك در درياي خزر زندگي مي‌كرد. علت كاهش اين‌گونه جانوري كشتاربي‌رويه آن درسالهاي گذشته، برداشت بي‌رويه منابع آبزيان مورد تغذيه فكها و ورود انواع آلاينده‌ها به درياي خزرميتوان عنوان كرد. صيد بي‌رويه كيلكا توسط انسان، فك خزري را باكمبودمواد غذايي و درنتيجه ضعف فيزيكي و ورود نوعي ويروس به سيستم عصبي اين حيوان و در نهايت مرگ و مير دست جمعي فك‌هاي خزري مواجه ساخت . گرچه مهار و جلوگيري از آلودگي در كوتاه مدت ممكن نيست، ولي مي‌توان جلوي كشتار اين جانور را گرفت و مواد غذايي مورد نياز فكها را نيز با مديريت مناسب ذخاير آبزيان در اختيار اين جانور قرار داد. توقف صيد براي حداقل سه سال بهترين راه حفاظت از فك خزري است.   "فك خزر، كوچكترين گونه فكهاي واقعي يعني بدون گوش است و تنها در اين درياچه يافت مي‌شود. اين يگانه پستاندار خزر در اغلب نقاط دريا زندگي مي‌كند، محل زيست آن بر حسب در دسترس بودن موادغذايي و به‌صورت فصلي متغير است. در فصل تابستان وپاييز اكثر فكهاي خزر در آبهاي حوزه ايران بسر مي‌برند. قبل از فروپاشي شوروي، كشتار فك خزري حتي به ‪۱۶۰هزار فك بالغ در سال مي‌رسيد. مشاهده جسد اين جانور زيبا كه گاه همراه با موجهاي خزر به ساحل مي‌آيد منظره بسيار دلخراشي را براي علاقمندان به محيط زيست فراهم مي‌آورد.   برنامه‌ريزي براي حفظ قديمي‌ترين پستاندار درياي خزرضروري‌است.   جمعي از كارشناسان بر اين باورند كه با به خطر افتادن تنوع زيستي درياي خزر، ارايه برنامه همه‌جانبه براي حفظ "فك" به عنوان قديمي‌ترين پستاندار خزر الزامي است.  آنان اعلام كردند افزايش آلودگيهاي نفتي و شيميايي، صيد غير مجاز، كمبود مواد غذايي، شيوع بيماري ويروسي و نبود برنامه را از دلايل انقراض و كاهش شمار تنها گونه پستاندار درياي خرز برشمردند.  اكنون فك‌هاي خزر با نام علمي ( فوكاكاسپيكا) در ليست قرمز سازمان بين‌المللي حفاظت از طبيعت قرار دارد.  اين يگانه پستاندار درياي خزر از نظر ديرين‌شناسي نسب، متعلق به نسل سوم زمين شناسي است و طول آن در زمان بلوغ ‪۱۶۰سانتيمتر و وزن اين حيوان به ‪۱۰۰كيلوگرم مي‌رسد و در طول زندگي پنجاه ساله خود بيشتر به سواحل ايران نزديك مي‌شود. يافته‌هاي پژوهشگران نشان مي‌دهد كه تا يك قرن پيش، بيش از يك ميليون فك در درياي خزر زندگي مي‌كرد ولي اين رقم سال گذشته به حدود ‪۱۱۰هزار راس رسيده است. براساس منابع موجود، هدايت سالانه بيش از يك ميليارد و ‪۱۰۰ميليون متر مكعب انواع آلاينده‌ها و سموم كشاورزي بر كيفيت و جمعيت ذخاير درياي خزر تاثير منفي مي‌گذارد. درياي خزر داراي ‪۱۱۴گونه، ‪۶۳زير گونه و ‪۱۴نژاد از كمياب‌ترين ماهيان جهان است.  افزايش شمار تعاونيهاي صيد نيز از ديگر عوامل تهديدكننده حيات آبزيان درياي خزر از جمله فك معرفي شده است.  اكنون ‪۱۳شركت از حدود ‪۲۰۰تعاوني صيادي فعال در نوار ساحلي خزر در حوزه غرب مازندران وجود دارد. يك پژوهشگر محيط زيست درياي خزر گفت: فكها از جمله نادرترين جانوران شناخته شده روي زمين هستند كه در تقسيم‌بندي بين‌المللي در فهرست قرمز قرار دارند.  تحقيقات نشان داد كه بيشتر فكهاي خزر در سالهاي اخير بر اثر ابتلا به نوعي بيماري ويروسي به نام " سي.دي.وي" منقرض شدند. در گزارشها مشخص شده است اندامهاي داخلي و توليد مثلي فكها پوشيده از زخمهاي ناشي از ضايعات ويروسي بوده است. همچنين وجود انواعي از سموم كشاورزي نظير ( د.د.ت ) و سموم حاصل از پساب كارخانجات صنعتي در بافتهاي چربي فكها از ديگر دلايل مرگ و مير اين جانور آبزي اعلام شد. در صورتي كه براي رفع مشكلات زيستي اين جانور فعاليتي نشود، بزودي شاهد انقراض كامل آن در درياي خزر خواهيم بود.  بايد با توافق كشورهاي همسايه ايران در حاشيه درياي خزر، تصميم قطعي براي مبارزه با انقراض اين گونه باستاني در نظر گرفته شود. علاوه بر وجود آلودگي در آبهاي خزر، صيادان و شكار ازجمله عوامل تهديدكننده فكها نيز هست . صيادان، اين گونه‌هاي نادر را شكار كرده و مي‌كشند زيرا آنرا عامل كم شدن ماهيان مي‌دانند.  برگزاري كلاسهاي آموزشي براي صيادان  در جلوگيري از مرگ و مير فك‌هاي درياي خزر مفيد است.  كاهش گونه‌هاي غذايي مناسب مانند كيلكا، ابتلا به بيماري ويروسي و حمله مهاجم شانه‌دار، مرگ و مير فك‌ها را در پي داشته است.   2- خوك‌هاي درياي خزر در معرض مرگ قرار دارند:   با استناد به گزارش مطالعات مشترك محققان قزاقستان و روسيه : خوك‌هاي درياي خزر بار ديگر در معرض مرگ دستجمعي قرار گرفتند . محققان قزاقستان و روسي  پس از تحقيق در مورد خوك‌هاي درياي خزر اعلام كردند كه گرماي بيش از حد زمستان امسال(‪ (۲۰۰۷مي‌تواند سبب مرگ عمومي اين حيوان در دريا شود. هفته‌نامه ميگا پوليس مي‌افزايد: بطور معمول در ماه هاي فوريه تا مارس سال جاري، ‪۹۰درصد خوك‌هاي دريايي روي يخ‌هاي بخش شمالي خزر براي زايمان و شيردهي بچه‌هاي خود جمع مي‌شوند. "اما در عين حال ضخامت يخ در اين قسمت از خزر ‪۲۰سانتيمتر است كه مي تواند طي چند روز آينده ذوب شده و موجب غرق شدن بچه خوكها شود". بر اساس اين تحقيق، همچنين احتمال تكرار وضع سال ‪۲۰۰۰ميلادي وجود دارد كه به علت كاهش ميدان يخبندان درياي خزر، خوكهاي دريايي در محدوده كوچكي اقدام به تجمع كنند كه اين مساله باعث شيوع وبا بين آنها شد. سال ‪۲۰۰۰ميلادي، ‪۲۰هزار خوك دريايي در شمال خزر به اين دليل تلف شدند.  آلوده شدن درياي خزر در سالهاي اخير يكي از عوامل اساسي مرگ خوك هاي دريايي و ماهي‌هاي اين دريا مي‌باشد. بيشتر محققاني كه از سال ‪۲۰۰۰ ميلادي مسايل مربوط به مرگ عمومي خوك‌هاي دريايي و ماهي‌هاي خزر را بررسي مي‌كنند سبب اساسي مرگ آنها را شيوع وباي ويژه حيوانات اعلام كردند. علت ظهور اين بيماري  ضعف سيستم مقاومت بدن بر اثر آلودگي آب، گرسنگي و تغيير شرايط زمستان گذراني حيوانات ميباشد در عين حال، ‪۳۵درصد خوك‌هاي درياي خزر آلوده به بيماري وبا هستند. آخرين مرگ عمومي آبزيان درياي خزر بهار سال گذشته ميلادي (۲۰۰۶)رخ داد كه طي آن دو هزار و ‪۲۰۷ماهي خاوياري و ‪۳۳۷خوك دريايي بر اثر نشت نفت از چاه‌هاي اين منطقه تلف شدند.   3- زنگ خطر انقراض ماهيان خاوياري را جدي بگيريم :   زنگ خطر انقراض ماهيان خاوياري مدتها است به صدا درآمده و بايد آن را جدي گرفت. اگر روند صيد غيرمجاز ماهيان خاوياري و ناهماهنگي در مديريت حفاظت و بهره‌برداري از ذخاير مشترك پنج كشور حاشيه خزر طبق روال فعلي ادامه يابد، تا ‪۱۴سال آينده اين ذخاير با ارزش به صفر مي‌رسد. يكي از عوامل اصلي تهديد ذخاير ماهيان خاوياري ضعف مديريت منطقه‌اي در بعد مبارزه با قاچاق و مقابله با صيد غيرمجاز، مديريت صيد و تكثير مصنوعي ميباشد.از ديگر عامل مهم تهديدكننده ذخاير ماهيان خاوياري دستكاري نوع بشر در محيط زيست درياي خزر و رودخانه‌هاي منتهي به آن مانند احداث سد، پل، توسعه نامتوازن صنعت و ورود آلاينده‌ها به دريابه شمار ميايد. كه اين مساله بتدريج روي ساختار ژنتيكي و فيزيولوژيكي ماهيان خاوياري اثر مي‌گذارد و شانس بقا و تداوم زيست تاس ماهيان را كاهش مي‌دهد. براي رفع اين گونه مسائل پنج كشور حاشيه درياي خزر بايد به شكل جامع و كاربردي تر به مسائل منطقه‌اي بپردازند و ضعفها و مشكلاتي را كه در سطح ملي و منطقه‌اي وجود دارد به شكل واقع‌بينانه و با آمار صحيح مطرح كنند و براي حل معضلهاي موجود همفكري و اقدام مشترك داشته باشند. با توجه به واقعيت تلخ موجود در خزر و با فشار صيد موجود، نسل اين ماهي در معرض انقراض قرار دارد و كشورهاي حاشيه اين دريا بايد در اسرع وقت به سمت تشكيل بانك ژن تاس‌ماهيان بروند و بايد مجموعه‌اي از نژادهاي تاس‌ماهيان بومي هر كشور تا زمان بهبود وضع مديريتي خزر در بانك ماهي زنده، بانك اسپرم منجمد شده و بانك جنين حفظ شود.                                                            نماينده قاره آسيا در كنوانسيون سايتس دراين باره ميگويد : كميسيون منابع زنده درياي خزر بايد ديد باز و دورانديش داشته باشد و از حالت انزوا خارج شود تا از توانمنديهاي منطقه‌اي و بين‌المللي استفاده كند. وي يادآور شد: در چهار سال گذشته از سازمانهاي بين‌المللي حدود پنج ميليون يورو براي منطقه خزر تخصيص داده شده بود ولي كميسيون منابع زنده درياي خزر از اين فرصت طلايي براي احياء و حفاظت ذخاير تاس ماهيان بهره‌اي نگرفت. همچنين به گفته وي فائو سال ‪۲۰۰۶و ‪۳۸۰ ، ۲۰۰۷هزار دلار در قالب كمكهاي تكنيكي و ارائه روشهاي نوين ارزيابي و مديريت ذخاير خاوياري تخصيص داد كه به طور مشترك براي ذخاير خاوياري درياي خزر هزينه شود ولي به جز ايران كشورهاي ديگر حاشيه خزر از اين امر استقبال نكردند و تاكنون به رغم گذشت يك سال از زمان اعتبار طرح مزبور هزينه‌اي صورت نگرفته است و پروژه فوق راكد مانده است.  ديگر راهكار حفاظت از ذخاير ماهيان خاوياري توجه ملي مسوولان اول كشورها از رييس جمهور گرفته تا هيات دولت، سازمان مديريت و برنامه‌ريزي و مجلس ميتوان عنوان كرد. گنجينه با ارزش ژنتيكي ماهيان خاوياري در خطر انقراض را نمي‌توان با اعتبارات اندك و حمايتهاي جزئي و بخشي حفظ كرد بلكه براي حل اين مشكل همت، مسووليت و حمايت فراسازماني بايد وجود داشته باشد           www.ake.blogfa.com              www.ake.blogfa.com          www.ake.blogfa.com