اقتصاد كلان
همراه با گسترش تئوري اقتصاد ، به خصوص در دهه هاي اخير ، مباحث تئوريك اقتصاد به صورت هاي مختلف مورد طبقه بندي قرار گرفته است . يكي از مهمترين شكلهاي طبقه بندي اين مباحث، تقسيم بندي موضوعي اقتصاد به اقتصاد خرد و اقتصاد كلان است. در تقسيم بندي اقتصاد به خرد و كلان ، اقتصاد خرد محدودهاي از علم اقتصاد است كه در آن به تجزيه و تحليل رفتارهاي اقتصادي انفرادي و مسائل مربوط به پديده هاي اقتصادي غير كلي مي پردازد. در مقابل ، اقتصاد كلان مطالعه ي پديده هاي كلي اقتصاد است. به طور مثال ، تجزيه و تحليل رفتار انفرادي مصرف كنندگان يك كالا يا خدمت خاص، و يا تجزيه و تحليل تصميم گيري انفرادي توليد كنندگان يك كالا يا خدمت در مورد ميزان توليد و قيمت آن ، در تئوري اقتصاد خرد مورد مطالعه قرار مي گيرد. همچنين تجزيه تحليل سطح اشتغال و ميزان دستمزد نيروي كار در يك بنگاه (يا صنعت) خاص، از موضوعات مورد بحث در اقتصاد خرد است . در مقابل ، تجزيه و تحليل سطح توليد براي براي كل اقتصاد ، يا سطح متوسط دستمزد كارگران شاغل در سطح ملي و يا مطالعه وضعيت سطح قيمت ها در كل اقتصاد در محدوده ي مطالعه ي اقتصاد كلان است. قبل از ارائه ي تعاريف خاص از اقتصاد كلان ، ابتدا لازم است تعريف عامي از علم و به دنبال آن علم اقتصاد داشته باشيم . به طور بسيار مختصر "علم عبارت از شناخت پديده ها و آگاهي يافتن از روابط بين آنها است." اما تفاوت علوم مختلف در پديده هاي متفاوت آنها است . به عنوان مثال در تعريف علم فيزيك به طور خلاصه مي توان گفت علم فيزيك عبارت از شناخت پديده هاي فيزيكي و آگاهي از روابط بين آنها است. يا علم اقتصاد عبارت از شناخت پديده هاي اقتصادي و آ گاهي يافتن از روابط بين آنها است. اقتصاد كلان را نيز مي توان چنين تعريف كرد: اقتصاد كلان عبارت از شناخت پديده هاي كلان اقتصادي آگاهي يافتن از روابط بين پديده هاي كلان يا كلي اقتصادي است. در زير سه تعريف خاص از اقتصاد كلان آمده است، اگر چه اين تعاريف به ترتيب كاملتر مي شوند اما در عين حال و تا حدود زيادي مكمل يكديگر نيز مي باشند. تعريف اول: اقتصاد كلان تجزيه و تحليل متغييرهاي اقتصادي در سطح ملي يا كلي است. تعريف دوم: اقتصاد كلان عبارت است از مطالعه پديده ها و متغييرهاي كلي اقتصاد ، به خصوص متغييرهايي نظير سطح توليد جامعهو عوامل تشكيل دهنده ي آن، سطح عمومي قيمت ها ، سطح اشتغال ، رشد اقتصادي سط دستمزدها براي تمامي كارگران شاغل در اقتصاد. تعريف سوم: اقتصاد كلان مطالعه و تجزيه و تحليل پديده ها و متغيير هاي كلي اقتصادي، بررسي روابط بين آنها به منظور پيش بيني و اتخاذ سياست هاي مناسب ينده و تصحيح سياست ها و تصميمات اقتصادي گذشته است. همان طور كه ملاحظه مي شود ، در تعريف اول ، اقتصاد كلان به طور ساده بيان شده است . در تعريف دوم بعد از بيان اقتصاد كلان ، پاره اي از موضوعات مهم مورد بحث در اقتصاد كلان ذكر شده است . اما در تعريف سوم ، پس از تعريف ، هدف اصلي از مطالعه ي اقتصاد كلان ، پيش بيني و اتخاذ سياست هاي مناسب در آينده ، همچنين تصحيح سياست ها و تصميمات اقتصادي گذشته ذكر گرديده است .در اين تعريف ، اگر چه قسمت اول از هدف مطالعه اقتصاد كلان كاملا روشن است ، اما قسمت دوم يعني تصحيح سياست هاي اقتصادي گذشته ، احتمالا احتياج به توضيح دارد. سياست گذاري دولت ها معمولا به دو دسته تقسيم مي شوند . دسته اي از سياست ها كوتاه مدت و دسته اي ديگر بلند مدت هستند. به طور مثال از سياست گذاري هاي كوتاه مدت كلان اقتصادي مي توان از سياستهايي ناكه در چار چوب بودجه ي ساليانه ي دولت قرار مي گيرند . در كنار اينگونه سياست گذاري هاي كوتاه مدت ، سياست هاي بلند مدت در قالب برنامه هاي دولت ( مثلا پنج ساله) قرار دارند. اگر در مسير حركت در بلند مدت ، اقتصاد با مشكلاتي مواجه شود و يا بعضي از اهداف قبلي در شرايط جديد زائد به نظر آيند، تجديد( تغيير) سياست ها ي گذشه ضروري خواهد بود . كه اين همان تصحيح سياست ها و تصميمات اقتصادي گذشته است. اهميت اقتصاد كلان و موضوعات مورد بحث در آن اگر چه اقتصاد خرد نقش پر اهميتي در تحليلهاي اقتصادي بازي مي كند و اقتصاد كلان نيز بيش از هفت دهه نيست كه به صورت شاخه اي مجزا از علم اقتصاد در آمده است ، اما در همين مدت نسبتا كوتاه اقتصاد كلان جايگاهي ويژه در مباحث تئوريك پيدا كرده است . از طرف ديگر، شايد بتوان گفت كه يكي از دلائل اهميت اقتصاد خرد آن است كه باعث درك بهتر مطالب اقتصاد كلان و كمك به حل مسائل آن مي نمايد. تكته قابل ذكر ديگر آن است كه چون اقتصاد كلان مطالعه ي متغييرهاي اقتصادي در سطح كل يا جامعه است و از طرفي مسائل اقتصادي در سطح جامعه در بسياري موارد ابعاد غير اقتصادي ، به خصوص اجتماعي- سياسي و حتي بين المللي به خود ميگيرد ، بنابراين مطالعه ي اقتصاد كلان از اين نظر نيز اهميت دارد. به طور مثال، يكي از ابعاد با اهميت عدالت بعد اقتصادي آن است . به همين لحاظ كارگزاران امور اقتصادي براي تحقق عدالت اقتصادي نياز به شناخت و درك عميق روابط بين شاخص هاي كلي اقتصادي دارند. از آنجا كه تجزيه و تحليل شاخص هاي كلي اقتصادي در تئوري اقتصاد كلان مورد بررسي قرار مي گيرند ، بنابر اين اقتصاد كلان مي تواند نقش پر اهميتي را در سياست گذاري هاي اقتصادي – اجتماعي ايفا كند. اما مهمترين موضوعات مورد بحث در اقتصاد كلانعبارتند از : الف) تعريف و تشريح مفهوم شاخص هاي مختلف كلان اقتصادي نظير : توليد ملي، رشد اقتصادي، شاخص قيمت، نوسانات اقتصادي، پول، حجم نقدينگي ، بازار پول، اشتغال و بيكاري، ارتباط اقتصادي و مالي يك جامعه با ساير جوامع و .......... ب) طريقه ي حسابداري( محاسبه) شاخص هاي فوق. ج) ايجاد الگوهايي به منظور شناخت و تحليل روابط بين متغير هاي كلان اقتصادي. همچنين پيش بيني متغيرها با استفاده از تكنيك هاي تخمين ضرايب الگو ها . د) تحليل بازار پول و ارتباط شاخص هاي مربوط به آن. ه) تحليل بيكاري و تورم. و) ارتباط شاخص هاي كلان داخلي با وضعيت تراز تجاري و مالي بين المللي كشورها . ي) بحث در مورد سياست گذاري هاي كلان اقتصادي.