سفيدك پودري گیاهان   ( گرد آورنده الهه دهبان )
سفيدك پودري هلو و شليل Peach powdery mildew    بيماري سفيدك سطحي يا سفيدك نمدي هلو اولين بار در ايران دراطراف تهران درسال 1326 توسط اسفندياري گزارش شده است. معمولا درهرجا كه هلو كشت مي‌شود بيماري نيز ديده مي‌شود. علاوه بر هلو به شليل نيز حمله مي‌كند. عامل بيماري قارچ Sphaerotheca pannosa var. Persica است. علت نامگذاري آن به پانوزا بواسطه توليد حالت نمدي است. قارچ انگل اجباري است و نمي توان آن را روي محيط كشت پرورش داد. اين قارچ زمستان را به دو صورت ريسه درجوانه و بصورت كليستوتيسيم مي‌گذراند. نشانه‌هاي بيماري روي برگ در ابتدا بصورت ايجاد لكه‌هاي سبز كمرنگ و يا مايل به قهوه‌اي ودرنهايت تشكيل بافت نمدي است. برگهاي پير بندرت مورد حمله قارچ قرار مي‌گيرند و مقاومند. خسارت بيماري در حالتي كه به ميوه حمله مي‌كند فوق‌الاده زياد است زيرا ارزش و بازار پسندي ميوه بطور محسوس تقليل مي‌يابد. روي ميوه لكه‌ها گرد هستند. اگر ميوه سبز باشد لكه سفيدرنگ و اگر ميوه متمايل به قرمز رنگ باشد لكه زرد چركين به نظر مي رسد. قسمتهاي لكه‌دار ميوه سفت و سخت شده و از رشد طبيعي باز مي‌ماند. سرشاخه‌هاي مبتلا به قارچ باريك و ضعيف مانده وجوانه‌هاي آنها كوچك مي‌شود.كنترل بيماري:· كنترل مكانيكي: آبپاشي، باران، آب سردوگرم ، ازبين بردن غشاي نمدي ازجمله اقداماتي است كه دركاهش بيماري موثر است.· كنترل بيولوژيكي: قارچ عامل بيماري در مناطق مرطوب بوسيله تعدادي قارچهاي هيپرپارازيت كه مهمترين آنها Cicinobolus cesatii مي‌باشد پارازيته شده‌اند و ازبين مي روند ويا لااقل كاهش مي‌يابد.· كنترل زراعي: حفظ حاصلخيزي خاك، هرس و واريته‌هاي مقاوم(ارقام هلو مخملي، كاردي و حاج كاظمي نسبت به بيماري حساس و ارقام پائيزه مقاومند.)· كنترل شيميايي: 1- دينوكاپ(كاراتان) LC EC 35% و 1 درهزار2- دينوكاپ(كاراتان) FN-57 WP18.25% و 1 درهزار3- سولفور(الوزان- كوزان) WP80-90% و 4-3 درهزار4- بنوميل(بنليت) WP 50% و 0.5 درهزارتوصيه‌ها: بهترين زمان سمپاشي بعد از ريختن گلبرگها و تشكيل ميوه است. درصورت لزوم 7-3 نوبت سمپاشي انجام مي‌گيرد. نوبت اول سمپاشي مهم است و سمپاشي‌هاي بعدي به فاصله 10 روز انجام مي‌پذيرد. __________________    سفيدك پودري( powdery mildew) : سفيدك پودري با قارچ Sphaerotheca pannos var. rosae  ايجاد مي شود كه يكي از بيماريهاي معمول رز در حيات وحش است و به خصوص در رزهاي گلخانه اي مسئله ساز است. اين بيماري با رنگ سفيد كه به صورت پودري روي برگها ،شاخه ها و جوانه ها رشد مي كند تشخيص داده مي شود. علائم بيماري به زودي به صورت كلروتيك يا مناطق قرمز يا زخم هايي روي برگهايي كه سرانجام روي آنها مشخصه ي سفيد رنگ پودري در حال پيشرفت است ظاهر مي شود. اين ويژگي پودري و سفيد معمولا روي سطح روي برگها ديده مي شود ،اما اين مي تواند در هر دو سطح رويي و زيري برگ اتفاق بيفتد. وقتي ساقه هاي جوان الوده مي شوند  ممكن است ساقه ها كج و كوله و پيچ خورده شوند .برگ هاي جوان ممكن است به طرف بالا پيچ بخورند و ممكن است بد شكل شوند. شكوفه هاي آلوده به سفيدك پودري اغلب قبل از با شدن مي افتند. سفيدك پودري مي تواند تحت شرايط خشكي در بهار يا نيمه  يتابستان به مدتي كههوا گرم يا نمناك است پيشرفت كند. بر عكس ساير قارچ ها كه به آب زيادي احتياج دارند ،سفيدك پودري به رطوبت زيادي در بافت براي ايجاد آولدگي نياز ندارد. اين قارچ اندامي براي زمستانگذراني توليد مي كند كه كوچك ،سياه و مل فلفل است به نام كليستوتسيوم. وظيفه ي اين اندام زمستانگذراني است كه به اين قارچ اجازه مي دهد  در غياب گياه ميزبان مناسب بقا داشته باشد. كليستوتسيوم در گياهاني كه ريخته شده اند و اغلب منابع اينوكولوم اوليه در بهار هستند قرار مي گيرد. سفيدك پودري ميي تواند در زمستان به صورت هيف يا ريسه هاي قارچي در جوانه هاي آلوده زمستان گذراني كند. يكي از پيشنهاد ها براي مديريت سفيدك پودري استفاده از گياهان مقاوم متنوع است .به هر حال ،از ان جايي كه مقاومت مي تواند متنوع باشد چون نژادهاي زيادي از سفيدك پودري وجود دارد ، اين مهم ات كه گياهان متنوع شناخته شده در يك منطقه مقاوم باشند. برخي از ارقام مقاوم به سفيدك پودري شامل : Tropicana،Double Delight ، Sonia ،Queen Elizabeth است. سفيدك پودر ي ممكن است با يك برنامه ي بهداشتي كه شامل كندن برگهاي علائم دار كه زود ظاهر شده اند است كاهش يابد. براي جلوگيري از انتشار اسپورهاي سفيدك پودري روي ساير گياهان، برگها را بايد كند و سريعا داخل يكسري كيسه ي پلاستيكي قرار داد و به جاي ديگري برد. داشتن يك فضاي مناسب بين گياهان براي تضمين جريان هواي خوب و كاهش سطح رطوبت كمك مي كند. قارچ كش ها مي توانند مكمل ساير روش هاي كنترلي سفيدك پودري باشند. در ميان تركيبات ثبت شده در ايالت كنكتيكوت thiophanat methyl,chlorothalonil,rtiforne,triadimefon,potassium bicarbonate sulfur,horticultural oil  وجود دارند.   بيماري سفيدك سطحي(نمدي)هلوPeach Powdery Mildew             سابقه، اهميت و انتشار: بيماري سفيدك سطحي يا سفيدك نمدي هلو اولين بار در ايران و بخصوص اطراف تهران توسط اسفندياري در سال 1326 گزارش شده است.سفيدك سطحي هلو از بيماريهاي بسيار شايع در باغهاي هلو بوده و علاوه بر هلو به شليل و شبرنگ نيز حمله مي كند. در كاليفرنيا از روي زردآلو نيز توسط ياروود گزارش شده است.بيماري در بيشتر باغها مخصوصاً باغهاي هلوي استان مركزي شيوع دارد و به قولي هر جا كه هلو كشت مي شود اين سفيدك هم هست. بيماري علاوه بر درختان بزرگ،نهالستان هاي هلو را نيز به شدت مورد حمله قرار داده و خسارت هنگفتي وارد مي سازد. بر اثر حمله سفيدك به برگ گياهان ميزبان، پوشش سفيد نمدي روي دو سطح برگ تشكيل مي گردد.نتيجتاً برگ گياهان آلوده فاسده شده و فعاليت حياتي برگهاي آلوده كاهش يافته و يا به كلي مختل مي گردد و تعدادي از برگها نيز زودتر از موقع مي ريزند و اختلال در عمل حياتي برگها و خزان زودرس آنها موجب مي شود و درخت نمي تواند مواد غذايي لازم براي ذخيره و تشكيل جوانه هاي سال بعد را تأمين كند و بدين ترتيب درخت بتدريج ضعيف شده و محصول آن تقليل مي يابد. آزمايشهاي انجام شده در اين مورد نشان مي دهد كه قدرت ساختن مواد مورد نياز درختان هلوي مبتلا به سفيدك تا 50 درصد كاسته شده است.خشكيدن بسياري از سرشاخه ها ريزش ميوه و كاهش ارزش ميوه هاي لكه دار از جمله ديگر خسارت هاي بيماري مي باشد. علائم بيماري: علائم بيماري سفيدك حقيقي هلو را در تمام مدت سال روي درختان آلوده مي توان مشاهده كرد.اوايل بهار چند هفته پس از باز شدن برگها تا اواخر تابستان نشانه بيماري روي برگ و ميوه كاملاً مشهود است. در پائيز و زمستان كه درخت برگ ندارد براي تشخيص بايد سر شاخه هاي آن را مورد معاينه دقيق قرار داد اما تشخيص بيماري در جوانه ها تنها به طريق رنگ آميزي و مشاهده آنها زير ميكروسكوپ ميسر مي باشد اين بيماري به برگ، شاخه جوان و ميوه حمله مي كند و روي هر يك از اندامهاي فوق نشانة  ويژه اي به شرح زير دارد: علائم بيماري روي برگ: سه تا چهار هفته پس از باز شدن برگهاي درخت چنانچه آنها را مخصوصاً برگهايي را كه در انتهاي سر شاخه ها قرار دارد، به دقت بنگريم لكه هاي كوچك بي شكلي شبيه به قطره آبي كه روي كاغذ خشك كن قرار گرفته باشد به رنگ سفيد تميز در سطح بالايي و گاهي زيرين آنها ديده مي شود. دو سه روز بعد از اين حالت كه سطح لكه ها كمي وسيع تر شده است چنانچه با مالش انگشت لكه هاي مذكور را زائل گردانيم مي بينيم بشره برگ در محل لكه ها سبز كم رنگ و مايل به قهوه اي شده است. به تدريج كه لكه هاي برگ پيشرفت كرده و بزرگتر مي شود تغيير رنگ اپيدرم بيشترشده و بافت برگ در محل لكه ها كمي برجستگي يا فرو رفتگي پيدا مي كند. برگ غالباً كمي چين دار شده و به آن مي ماند كه رگبرگ اصلي كوتاه شده باشد. دو نيم پهنك برگ حول رگبرگ اصلي و به سمت بالا برگشته و پيچ وتاب مي خورد. در اين موقع بيشتر سطح برگ پوشيده از لايه آردي بوده و پهنك برگ در آن قسمت ها و در تمام ضخامت (بشره بالايي پارانيشم و بشره پائيني )قهوه اي شده است.مشاهده اين نوع برگهاي فاسد روي سر شاخه هاي جوان به خصوص در قسمتي كه 3 تا 4 برگ به جوانه انتهايي مانده است به آساني ميسر است و رويت آن روي نهال ها و پايه هاي نوك هلو به مراتب آسانتر و تعداد آنها نيز فراوان تر است . برگ هاي پير به ندرت مورد حمله قارچ ها قرار مي گيرند و تقريباً مقاوم مي باشند . نشانه هاي بيماري روي ميوه:  زيان بيماري در حالتي كه به ميوه حمله مي كند فوق العاده زياد است زيرا ارزش ميوه و بازار پسندي آن به طور محسوس تقليل مي يابد . بيماري در مرحله معيني از رشد ميوه به آن حمله كرده و ايجاد لكه هاي غالباً گرد مي نمايد. اگر ميوه سبز باشد لكه سفيد و چنانچه متمايل به قرمز باشد لكه زرد چركين به نظر مي رسد. فعاليت و تاخت وتاز و قارچ روي اين قبيل ميوه ها كه در اين هنگام 5/2-1 سانتي متر قطر دارد موجب توقف رشد ميوه و ريزش آنها مي گردد. تعداد كمي از ميوه ها نيز خشكيده و روي درخت باقي مي ماند كه حتي در بهار سال بعد هم اين گونه ميوه ها را مي توان روي درخت ديد . بقيه ميوه هاي آلوده درخت و همچنين ميوه هايي كه ديرتر مورد حمله قرار گرفته اند به رشد خود ادامه مي دهند . قارچ نيز فعاليت و رشد كرده و روي گوشت ميوه اثر مي گذارد. قسمت هاي لكه دار ميوه سفت وسخت شده و از رشد طبيعي باز مي ماند و در نتيجه آن ميوه بد شكل مي شود. قطر لكه هاي بيماري روي ميوه از چند ميليمتر تا چند سانتي متر متغير است . گاهي لكه ها تا نصف سطح ميوه را اشغال مي كنند و به ندرت ميوه در محل لكه ها ترك برمي دارد . كمي يا زيادي آلودگي  ميوه تا اندازه اي مربوط به ارقام هلو مي باشد. علائم بيماري روي سر شاخه: اوائل فصل بهار كه برگ هاي جوان ولطيف درخت زياد و دائماً روبه ازدياد است سفيدك روي همان برگ ها ديده مي شود و كمتر به سر شاخه ها سرايت مي كندو ولي در اواخر بهار كه از يك طرف تعداد زيادي از برگ ها پير و مقاوم شده اند و از سوي ديگر شدت بيماري به حداكثر خود رسيده است سر شاخه ها مورد حمله قرار مي گيرند و از يك قشر نازك نمدي شكل كه اجتماعي از ريشه هاي در هم پيچيده قارچ است پوشيده مي شود . رنگ اين قشر اول سفيد است ولي به تدريج به كرم مي گرايد . در مراحل اوليه آلودگي فقط بشرهء سر شاخه قهوه اي مي شود ولي بعداً كه قارچ رشد كرده و فعاليت مي نمايد تمام فعاليتهاي حياتي آن  مختل شده و سر انجام مي خشكد . سر شاخه هاي مبتلا غالباً باريك و ضعيف مانده و جوانه هاي آنها كوچك مي شود . در فصل پاييز معمولاً در باغ هاي آلوده روي درختان مبتلا تعداد زيادي سر شاخه هاي جوان پوشيده از پوشش نمدي شكل در حاليكه 3-4 سانتي متر انتهاي آنها خشكيده و در پوشش نمدي آن تعداد زيادي نقاط تيره رنگ ديده مي شود نظر بيننده را به خود جلب مي كند. عامل بيماري: قارچ         (Erysiphaceae-Erisiphales-Hymenoascomycetidae-Ascomycetes)Sphaerotheca pannosa  Te)                An) Oidium leucoconium  (Moniliaceae-Moniliales-Hyphomycetidaea-Deuteromycetes)   ريسه هاي آن بند بند و منشعب بوده و در سطح ميزبان به وسيله مكينه هائي  مستقر مي شود.ريسه و اندامهاي زاياي آن روي شاخ و برگ ميزبان به قدري زياد است كه قشر نمدي شكلي را به وجود مي آورد.علت نامگذاري ان به پانوزا(Pannosa )نيز به واسطه داشتن همين خاصيت بوده است.به طور كلي گونه هاي اريزيفاسه(Erysiphaceae) جزو انگلهاي اجباري بوده و نمي توان آنها را روي محيط كشت هاي مصنوعي كشت داد. ريسه قارچ موجود در جوانه ها كه در زمستان داراي زندگي كند مي باشد در اوائل بهار به محض مساعد شدن شرايط جوي جريان شيره نباتي زندگي فعال خود را آغاز كرده و در مدت كوتاهي تشكيل كنيديوفور مي دهند.كنيد يوفور قارچ سفيدك هلو پايه كوتاهي است شبيه ريسه قارچ كه به طور مايل از ريسه اصلي خارج مي شود و در انتهاي آن زنجير كنيدي قرار دارد. كنيدي سفيدك هلو به تعداد8-5 عدد در انتهاي كنيدي بر تشكيل مي شود(به شكل زنجير از تيپ اوئيديوم). كنيدي مكعبي شكل بوده و دو قاعده آن تقريباً تخت است مگر قاعده فوقاني كنيدي انتهايي كه كمي برجسته و محدب مي باشد. جدار كنيدي نازك، ظريف و تقريباً بي رنگ است.در وسط كنيدي حفره هاي واضحي ديده مي شود كه حاوي شيره ياخته اي مي باشد. چرخه بيماري و اپيدميولوژي: با قرار گرفتن كنيدي قارچ روي يكي از اندامهاي ميزبان مرحله عفونت شروع مي شود و توليد ريشه مي كند و روي ريشه برآمدگيهايي به وجود مي آيد و كم كم ريشه رشد كرده و توده قارچ را به وجود مي آورد كنيدي برهاي جديد نيز به تعداد زياد و در مركز توده به وجود مي آيد.قطر توده قارچ ايجاد شده به وسيله يك كنيدي در شرايط مناسب به ندرت از دو سانتي متر تجاوز مي كند. در انتهاي كنيدي بر كنيدي تشكيل مي شود به صورت زنجير، رابطي كه كنيديها را به هم وصل مي كند بعد از كامل شدن كنيدي انتهايي شكسته شده و كنيدي با فشار در فضا پرتاپ مي شود. انتشار كنيدي سفيدك هلو غالباً به وسيله باد انجام مي شود و نقش ديگر عوامل در اين مورد ناچيز است. پخش كنيدي در هواي خشك به مراتب بهتر از موقعي است كه رطوبت هوا زياد است. بارانهاي شديد كنيدي بر و كنيدي سفيدك هلو را نابود كرده و به طور محسوس از شدت بيماري مي كاهد. با ختم مرحله كنيدي دار، دوره غير جنسي قارچ به پايان مي رسد و قارچ وارد مرحله توليد مثل جنسي مي گردد. اندام توليد مثل جنسي قارچ سفيدك نمدي هلو كليستوتس است كه با تشكيل آن دوره زندگي قارچ تكميل مي شود.معمولاً در اواخر تابستان كليستوتس قارچ روي سر شاخه هاي مبتلاي جوان هلو به فراواني ظاهر مي گردد.اگر در پائيز و يا در زمستان سر شاخه هاي مبتلا را كه غالباً چند سانتي متر انتهاي آنها خشك و سياه گرديده است زير بينوكولر مورد مطالعه و مشاهده قرار دهيم عمدتاً اجسام كروي شكل برنگهاي مختلف از زرد تا قهوه اي تيره مشاهده مي شود اين اجسام مدور همان كليسوتسيومهاي  قارچ است كه عده اي در سطح پوشش نمدي قرار دارند و عده اي تا نصف در رشته هاي مذكور فرو رفته اند. پوشش نمدي همان توده هاي ريسه قارچ است كه در اين موقع مرده است.كنيدي قارچ سفيدك حقيقي هلو در حرارتهاي بين 36-4 درجه سانتيگراد مي تواند جوانه بزند.درجه حرارت مطلوب براي جوانه زدن كنيديها 27-21 درجه سانتيگراد است و جوانه زدن كنيدي در 4 درجه و 33 درجه حداقل و در 36 درجه متوقف مي شود. اين قارچ زمستان را به دو صورت: ريسه در جوانه هاي در حال خواب و به صورت كليستوتس مي گذارند.وقتي به صورت ريسه باشد شاخ و برگهايي را كه از جوانه هاي آلوده به وجود مي آيند آلوده مي باشند و بعد آلودگيهاي ثانويه در اثر ايجاد كنيدي و ريشه بيشتر اتفاق مي افتد. ارتباط قارچ عامل سفيدك نمدي هلو با ميزبانهايش وسيله  مكينه هاست كه در طول ريشه هاي آن تشكيل مي شود مكينه ها در سلولهاي بشره و حتي ياخته هاي زير آن نفوذ مي كنند و مواد غذايي اندمهاي مختلف خود را تأمين مي نمايد.سفيدك هلو به ميزبان خود بتدريج خسارت وارد مي كند بدين معني كه اتحاد ميزبان و قارچ مولد سفيدك نمدي هلو يك نوع همزيستي مسالمت آميز تحميلي است كه به سخن ديگر قارچ با ميزبان خود سازگار است ولي وجود قارچ موجب كاهش كربن گيري(فتوسنتز)ميزبان شده و به آرامي اپيدرم را فاسد مي سازد و احتمالاً خسارت جبران ناپذيري به حيات آن وارد مي سازد.گاهي حمله قارچ به قدري شديد است كه ياخته هاي مورد حمله و همين طور سلولهاي مجاور آن پژمرده شده و مي ميرند و به دنبال آن خود قارچ نيز از پاي در مي آيد.    با قرار گرفتن كنيدي قارچ روي يكي از اندامهاي ميزبان مرحله آغشتگي شروع مي شود.كنيدي پس از تماس با ميزبان و استقرار آن در جاي مناسب و در شرايط مطلوب جوانه زده و لوله تندش از گوشه اي از آن خارج مي شود لوله تندش اوليه كوچك بوده و در انتهاي آن چنگك براي جاگيري و همچنين پيدايش به وجود مي آيد.در اين هنگام لوله نافذي از آلت چسبنده وارد ياخته پوسته اي ميزبان مي گردد و كم كم شكل مخصوص به خود را پيدا مي كند.ريسه بوسيله همان مكينه اوليه به وجود آمده و در سطح بشره برگ و يا شاخه پيش مي رود.ريسه كم كم دراز شدن و به فواصل معين مكه هاي ديگر تشكيل مي دهد.ريسه هاي قارچ در اين مرحله به طور غير منظم و سريع رشد كرده و مكينه هاي اوليه سفيدك را به وجود مي آورد.اين دوره در22-20 درجه سانتيگراد بسته به سن برگ از 6-10 روز طول مي كشد.             مطالعات انجام شده نشان مي دهند كه هلوي مخملي در شرايط آب و هوايي كرج (1341) كه ميوه اش بين20 تا25 فروردين تشكيل ميشود،تا دو هفته بعد از تشكيل آلودگي روي ميوه ديده نميشود. حدود 10-15 ارديبهشت ماه بتدريج لكه بيماري روي آنها ظاهر ميشود و در 20-30 همين ماه شدت مي گيرد در اين موقع گاهي تا 90% ميوه يك درخت آلوده شده و لكه بيماري به رنگ سفيد و يا زرد متمايل به قهوه اي به اندازه هاي 3-15 ميليمتر روي ميوه آشكار ميگردد. مشاهدات مؤيد آن است كه اواخر ارديبهشت و اوايل خرداد به بعد آلودگي جديدي روي ميوه ها اتفاق نمي افتد و به احتمال زياد اين تاريخ به بعد ميوه هلوي مخملي كه در اين موقع قطرش 2-3 سانتي متر است به بيماري مقاوم مي شود. موضوع تعيين دوره حساسيت ميوه به بيماري براي تشخيص زمان سمپاشي مهم است. طبق آزمايش وينهلد 1961 (Weinhold) جوانه هاي درختان مورد آزمايش وقتي باز شده آلودگي مربوط به ريسه هاي قارچ داخل جوانه ها را داشته است آلودگي ثانوي روي برگها حدود 25 روز بعد از آن ديده شده است و بتدريج تعداد برگهاي مبتلا به سفيدك افزايش يافته بطوريكه حدود يكهفته بعد از اولين آلودگي ثانويه سفيدك بسرعت روي برگهاي درخت پخش شده و بيشتر برگ سرشاخه ها را آلوده كرده است. مطالعات نشان ميدهد كه انتشار سفيدك روي برگ هلو در شرايط آب و هوايي كرج در اواخر ارديبهشت ماه شروع مي شود و شدت آن در خرداد ماه به اوج مي رسد مقاومت يا حساسيت ابتلا به بيماري براي برگ و ميوه يكسان است و بافتهاي جوان هر دو اندام استعداد ابتلا به بيماري دارد ولي پس از رسيدگي و سفت شدن ـ مقاوم مي شوند. چون ميوه در مدتي كوتاه تقريباً همزمان تشكيل ميشود و دوره حساسيت آن به سفيدك محدود است. در صورتيكه برگ تدريجاً در تمام طول فصل رشد ظاهر ميشود از اين رو انتشار بيماري هم در تمام فصل رشد مخصوصاً در ماههاي بهار روي آن صورت مي گيرد. يك دوره زندگي غير جنسي قارچ (پيدايش كنيدي-آلودگي توليد كنيدي بر-تشكيل كنيدي) جمعاً 6-5  روز طول مي كشد بنابراين در فصل بهار و احياناً تابستان ممكن است دهها مرتبه تكرار شود و بديهي است كه هر چه چرخه هاي غير جنسي بيشتر باشد دامنه انتشار و شدت بيماري نيز افزونتر خواهد بود. مبارزه : 1-مبارزه مكانيكي :باران ،آبپاشي با آب سرد و گرم ، از بين بردن غشاي نمدي حاصل از ريسه هاي قارچ با فشار يا مالش از جمله اقداماتي است كه ميتواند در كاهش بيماري موثر واقع شود ولي بهيچ وجه كافي و در باغات وسيع عملي نيست. 2-مبارزه بيولوژيكي :قارچ عامل بيماري در مناطق مرطوب وسيله تعدادي قارچهاي هيپرپارازيت كه مهمترين آنها Cicinobolus cesatii ميباشد پارازيته شده از بين مي رود و يا لااقل كاهش مي يابد . متاسفانه استفاده از اين  هيپرپارازيت در حال حاضر عملي نيست زيرا اولاً در نواحي و مناطقي كه تابستانها آن خشك است و سفيدك حقيقي هلو بطور شديد شيوع دارد اين قارچ نمي تواند آنقدر توسعه و شيوع پيدا كند كه در كاهش و يا رفع سفيدك موثر واقع گردد ثانياً تا كنون موفق به ازديار قارچ مزبور و استفاده از كنيديهاي آن بصورت تعليق در آب (سوسپانسيون) جهت پاشيدن روي درخت مبتلا به بيماري نشده اند. 2-مبارزه زراعي :در اين قسمت عوامل حاصلخيزي خاك ، واريته مقاوم و هرس درخت را ميتوان مورد توجه قرار داد عقيده عموم محققين بر آنست كه شدت سفيدك تقريباً همبستگي مستقيم با ميزان رشد گياهي و شادابي درخت دارد با توجه به اينكه ازت در افزايش رشد، ازدياد شاخ و برگ شادابي و پر آبي اندامهاي درخت تاثير به سزايي دارد معلوم ميشود كه هر چه مقدار ازت در خاك بيشتر باشد بهمان اندازه نهال نسبت به سفيدك حساستر شده و در نتيجه خسارت بيماري فزوني ميگيرد و بالعكس. كشف يا تهيه ارقام مقاوم هلو نسبت به سفيدك همان قدر كه خوب و مطلوب است بهمان اندازه كاري مشكل و پر درد سر است اما مطالعه ارقام مقاوم كشف شده در خارج و تعيين مقاومت ارقام داخلي كاري نچندان مشكل ولي بسيار مفيد است، در بين ارقام هلو كه در ايران كشت و كار آن معمول است اختلاف زيادي از حيث قابليت ابتلا به سفيدك وجود دارد. مطالعات نشان ميدهد ارقام هلوي مخملي ، كاردي و حاج كاظمي كه بيشتر در اطراف كرج و ساير مناطق استان مركزي كشت ميشود نسبت به بيماري سفيدك بسيار حساس است ولي انواع هلوي پائيزه معمولاً مقاوم مي باشند. هرس بموقع و مناسب معمولاً 20-10 درصد از شدت بيماري ميكاهد با قطع شاخه هاي زيادي درخت و يكطرف موجبات تابش مستقيم آفتاب به شاخه و برگ درخت فراهم ميشود و از سوي ديگر تعداد زيادي جوانه هاي آلوده بدين وسيله از بين مي رود. 4-مبارزه شيميايي :از كاراتان به نسبت يك در هزار و همچنين الوزال (گوگرد وتابل) به نسبت 5-2 هزار ميتوان عليه سفيدك حقيقي هلو استفاده كرد. سمپاش حداقل بايد سه بار صورت گيرد. در صورت شدت بيماري دفعات سمپاشي هفت بار بفاصله ده روز از همديگر نيز توصيه شده است از قارچ كشهاي جذبي مانند بنليت (بنوميل) نيز مي توان به نسبت 8/0-5/0 در هزار مصرف كرد كه اثر خوبي داشته است. اضافه كردن مويان به محلول قارچ كش باعث نتيجه بهتر و دوام بيشتر سم در مقابل بارندگي ميشود. مبارزه با سفيدك حقيقي هلو و دفع آن بمحض ظهور اولين علائم بيماري كه همزمان با شكفتن جوانه ها درخت مي باشد نسبتاً آسان و قرين موفقيت است در حاليكه اين امر در مراحلي كه سفيدك بيشتر سرشاخه ها و برگهاي درخت را پوشانده و پوشش آردي تشكيل داده بسيار مشكل ميباشد. بهترين زمان سمپاشي وقتي است كه گلبرگهاي درخت ريخته و ميوه تشكيل شده باشد. حداقل سه دفعه و حداكثر هفت بار بفاصله 10 روز بسته به ضعف يا شدت بيماري بايد درختان مبتلا سمپاشي شود سمپاشي اول پس از ريزش گلبرگها و سمپاشهاي بعدي بفاصله 10 روز به عمل مي آيد. سمپاشي بعد از گل براي جلوگيري از آلودگي ميوه حائز اهميت مي باشد. خزانه هاي بذري و پيوندي هلو بايد مرتب بفاصله 10 روز يكبار تا اواسط تابستان سمپاشي شود اگر دماي محيط كمتر از 15 درجه سانتيگراد باشد بجاي الوزال از كاراتان استفاده شود. در مبارزه با سفيدك حقيقي هلو روش سمپاشي مهم است بدين معني كه هنگام سمپاشي بايد دقت شود تمام قسمتهاي درخت بخصوص در سطح برگ و تمام سطح ميوه ، سرشاخه ، به محلول سمي آغشته گردد.   منابع:   http://hgic.clemson.edu http://www.caes.state.ct.us/Default.htm http://www.olyrose.org/index.html http://www.rosemagazine.com http://plant.blogfa.com   www.ake.blogfa.com