(سوسك چوبخوار و ريشه خوار درختان)
  (سوسك چوبخوار و ريشه خوار درختان) Capnodis tenebrionis L. (Caleoptera, Buprestidae) لاروهاي "سرپهن" اين آفت از ريشه و تنه بسياري از درختان ميوه، بخصوص درختان ميوه هسته‌دار تغذيه مي‌كنند. درختان سيب و گلابي بعضي از باغات لبنان مورد حمله گونه‌اي از Capnodis قرار مي‌گيرند كه احتمالاً گونه tenebrionis مي‌باشد. Talhouk, 1941, Martin 1951 وجود اين آفت را روي به درالجزاير گزارش كرده اند. اين حشره در بسياري از كشورهاي اطراف درياي مديترانه و همچنين در قسمت‌هايي از روسيه وجود دارد(Balachowsky et Mesnil, 1935). "حشره كامل سوسك بزرگي است به طول ۱۵ تا ۲۷ ميليمتر به رنگ سياه كدر و پوشيده از غبار سفيد شفاف پراكنده در سطح بدن- لكه هاي سياه در بعضي از قسمتهاي بدن مشخص تر از ساير قسمت‌هاست. سر مثل ساير حشرات تيره Buprestidae كوچكتر از پيش قفسه سينه و در زير آن قرار گرفته، سر مجهز به يك جفت شاخك ۱۱مفصلي و دو چشم مركب به رنگ قهوه اي است. پيش قفسه سينه كه گاهي توسط افراد مبتدي با سر اشتباه مي‌شود خيلي پهن بوده و مثل بالپوشها خيلي سخت و ناهموار است. تخم‌هاي tenebrionis C. برنگ سفيد شيري- كم و بيش تخم مرغي شكل به قطر ۱و بطول ۵/۱ ميليمتر مي‌رسند. لاروها برنگ سفيد شيري- خيلي نرم و چروك خورده مي‌باشند. سر لارو برنگ قهوه اي و قسمت اعظم آن با قفس سينه پوشيده شده- قفس سينه خيلي عريض تر از ساير مفصل هاي بدن و در دو قسمت پشتي و شكمي‌از صفحه سختي پوشيده شده- لاروها پس از تكميل رشد به ۶۵ ميليمتر مي‌رسند- شفيره پهن و سفيد رنگ مي‌باشند. حشرات كامل عموماً از ارديبهشت ماه به بعد ظاهر مي‌شوند. ظهور حشرات كامل در سواحل سوريه و لبنان حداكثر تا تير ماه و در درة Beqa, a و Zebdani بين ماه هاي تير و مرداد است. بنا بر مشاهدات Rivnay, 1946 و Martin, 1950 فقط سوسكهايي كه در اول فصل ظاهر مي‌شوند از نظر جنسي بالغ شده و قادر به جفتگيري و تخم ريزي هستند. حشراتي كه دير ظاهر شوند قبل از بلوغ جنسي به خواب زمستاني مي‌روند. بنابر مشاهدات feron, 1950 حشرات ماده ۲تا ۳هفته پس از ظهور تخم ريزي مي‌كنند كه از اواسط خرداد ماه شروع شده و تا آخر شهريور ماه ادامه مي‌يابد. در سال هاي گذشته نتيجه بررسي هاي بيولوژيكي متعددي در مورد اين حشره منتشر گرديده كه عبارتند از: Perret et Berger 1940; Feron, 1949 Gairaud et Beson, 1950; Guessous, 150; Rivnay, 1944, 1945, 1946; Martin,1951. بررسي هاي Rivnay, 1946 و Gairaud et Besson و Feron نشان مي‌دهد كه آستانه حرارتي براي شروع تخم ريزي اين حشره بالاي ۲۶درجه سانتيگراد مي‌باشد. بعقيده Rivnay, 1945 رشد و نمو tenebrionis C. در حرارت نزديك به ۱۸درجه تقريباً صفر بوده و ضريب ثابت حرارت براي رشد لاروها (از مرحله باز شدن تخم تا موقع شفيره شدن) معادل ۹۰۰درجه روز مي‌باشد. مشاهدات تكميلي Gairaud et Beson نشان مي‌دهد كه دوران قبل از شفيرگي و دورة شفيرگي حدود ۴۰ روز طول مي‌كشد. نتايج اين بررسي ها ما را به اهميت Capnodis در كشورهاي سوريه و لبنان و مناطق ساحلي آنها متوجه مي‌سازد. همانطور كه قبلاً هم گفته شد حداكثر تعداد حشرات كامل از اواسط خردادماه تا اواخر شهريور ماه ديده مي‌شوند. فعاليت حشرات نيز در اين ماه ها با نياز حرارتي آنها مطابقت مي‌نمايد. سوسكهايي كه دير ظاهر مي‌شوند قبل از بلوغ جنسي به خواب زمستاني رفته و فرصت توليد يك نسل را تا اواسط تابستان سال ديگر از دست مي‌دهند و اين سوسكها همانهايي هستند كه معمولاً در اوايل فصل بهار و در فروردين ماه به چشم مي‌خورند. لاروهاي حشراتي كه تازه ظاهر مي‌شوند از برگها و همچنين از پوست شاخه گياهان ميزبان تغذيه مي‌كنند Gairaud et Beson, 1950;Bodenheirmer 1930) Rivnay,1946 ; (Feron,1950 و بنا بعقيده Feron تغذيه حشرات كامل از نهالهاي جوان مي‌تواند خيلي مضر باشد. سوسكهاي ماده پس از مدتي تغذيه به جفتگيري و تخم ريزي مي‌پردازند. هر حشره مي‌تواند در طول عمر خود بيش از ۳۰۰عدد تخم قرار دهد(Guessous) . بنا بعقيده Rivnay,1946 تعداد تخم هر حشره ماده tenebrionis C. در شرايط آزمايشگاهي بين ۵۹تا ۱۸۴۵عدد مي‌باشد. بررسي هاي Martin نشان مي‌دهد كه حداكثر تعداد تخم هر حشره در روز ۱۰۰عدد و حداكثر تعداد تخم در طول عمر هر حشره ۶۴۳عدد مي‌باشد. تخم‌ها اغلب در درزهاي و چين خوردگي هاي پوست قرار داده مي‌شوند. گاهي در سطح خاك هم ديده مي‌شوند. اغلب تخم‌ها روي پوست و تنه و در پائين تر از سطح خاك قرار داده مي‌شوند. بنا بر مشاهدات Feron,1950 حد اكثر تخم‌ها در سطح خاك و در شعاع ۵۰سانتي متري تنه درخت قرار داده مي‌شوند. اين وضعيت مكرراً بوسيله محقق نامبرده در سوريه و لبنان مشاهده گرديده است. طبق بررسي هاي Rivnay,1944 رطوبت نسبي زياد براي تخم‌هاي اين حشره بسيار كشنده مي‌باشد. بنابر مشاهدات نامبرده رطوبت نسبي ۶۶تا ۷۵درصد موجب مرگ فقط ۷ الي ۸ درصد موجب نابودي ۹۵ درصد تخم‌ها مي‌گردد. بنا بعقيده نامبرده، وجود نمك هاي جاذب الرطوبه در پوسته تخم‌ها موجب شده كه تحمل تخم‌ها در شرايط رطوبت كم افزايش يابد. لاروهاي كوچك پس از خروج از تخم‌ها مستقيماً پوسته تنه و يا ريشه را سوراخ كرده و وارد چوب مي‌شوند. چناچه تخم‌ها در خاك موجود باشند لاروهاي جوان مستقيماً و با بكار بردن حس بويائي بسرعت به سمت ريشه ها جلب مي‌شوند. بنا به عقيده Bodenheimer, 1930 خاكهاي شني خشك عملاً غير قابل عبور براي لاروها مي‌باشند. لاروها از لايه كامبيوم و چوب تنه و يا ريشه تغذيه كرده و دالانهاي غير منظم ايجاد مي‌كنند. طول دالانها ممكن است بين ۴۵-۳۰ سانتيمتر و يا بيشتر برسد. از نظر تعداد، لاروهائي كه بدرون تنه وارد مي‌شوند ممكن است خيلي زياد باشند. مؤلف كتاب در منطقه Aley لبنان و در تنه يك درخت آلو رقم Santa Rosa تعداد ۲۸۳ لارو شمرده است. بنابر نظريات Feron,1950 لاروهاي جان كه به درون تنه درخت راه مي‌يابند به سمت بالاي تنه حركت مي‌كنند. لاروها پس از تكميل رشد به سمت پايين حركت كرده و در محل طوقه و يا در داخل ريشه در زير خاك تبديل به شفيره مي‌شوند. از ميان ۲۴۰ شفيره كه نام برده شد، ۷۲ درصد در محلهايي بين يك سانتيمتر بالاي طوقه تا ۱۰ سانتيمتري زير سطح خاك در ريشه قرار داشتند. ۵۶ درصد اين شفيره‌ها در ريشه و در اعماق بين ۲ تا ۷ سانتيمتري زير خاك بودند. بنا به عقيده Martin اين حشره داراي چهار سن لاروي مي‌باشد. در تنة درخت هلو در دورة سنين اول تا چهارم به ترتيب از ۱۵-۶روز و ۲۴-۹روز ۳۲-۱۱ روز و ۱۰ماه يا بيشتر به طول مي‌انجامد. نامبرده همچنين متذكر مي‌شود كه لاروهاي حاصله از تخم‌هاي حشرات ماده زمستان گذران، در سن چهارم به خواب زمستاني (Hibernation) مي‌روند. ولي لاروهاي حاصله از حشرات مادة نوظهور زمستان را در سنين دوم يا سوم سپري مي‌كنند. لاروها فضولات كم و بيش خشكي از خود خارج مي‌سازند كه شبيه به خاك ارة ريز و به رنگ قرمز متمايل به قهوه اي بوده و در دالانهاي تغذيه ريخته مي‌شود. هر قدر كه لاروها بيشتر تغذيه مي‌كنند فضولات تازه تر فضولات كهنه را فشار داده و از دالانها به خارج مي‌ريزند. از روي اين علايم مي‌توان به وجود لاروها در تنه‌هاي آلوده پي برد. در درختان هسته دار، دالانهاي تغذيه ژانر Capnodis به وسيله فضولات لاروي فشرده مي‌شود لذا دسترسي به لاروها از طريق فرو بردن سيم به درون دالانها به منظور خارج نمودن آنها مشكل مي‌باشد. شفيره‌ها در حجره هايي كه قبلاً به وسيله لاروها در دالانهاي تغذيه آماده شده درست مي‌شوند. اين حجره ها قسمتي از دالان تغذيه است كه عريض‌تر شده و ديوارة خارجي آن متشكل از يك لايه نازك و غير زنده پوست تنه مي‌باشد. سوراخ ورودي لاروها معمولاً به وسيله توده اي از فضولات بسته مي‌شود. لاروهايي كه رشد آنها به تأخير افتاده ممكن است در اواخر تير و يا اوايل مرداد ماه تبديل به شفيره شوند. در ماه‌هاي تابستان، حشرات بالغ به تعداد زياد روي درختهاي ضعيف يافت مي‌شوند. اين حشرات در سمت آفتابي تنه و يا شاخه‌ها ديده مي‌شوند و اگر مزاحمتي براي آنها ايجاد شود به زمين افتاده و بي حركت مي‌مانند. و گاهي هم به منظور پنهان شدن، در جهت جانبي و شبيه به راه رفتن زنجيره‌ها حركت كرده و در طرف ديگر شاخه و يا تنه قرار مي‌گيرد. از آنجايي كه اين حشره درختان ضعيف را براي تخم ريزي ترجيح مي‌دهد لذا هرگونه اقدامي‌كه بتواند به سالم نگاه داشتن درخت كمك كند توصيه مي‌شود. مصرف كودهاي ازته، هرس درختان، كم كردن ميوه هنگام باروري، آبياري منظم و شخم از جمله اقداماتي هستند كه در تقويت درختان و حفاظت از آنها بر عليه اين آفت كمك مي‌نمايد. در باغ هايي كه داراي ارقام آلوي ژاپني و اروپايي مخلوط هستند و هر دو رقم نيز روي يك پايه پيوند شده اند، رقم ژاپني بيشتر مورد حمله اين آفت قرار مي‌گيرد. اين وضعيت را مؤلف كتاب غالباً در باغهاي وسيع آلو در مناطق BdaddounوWadi Shahrour و Bsous وHoumal و دهكده‌هاي مجاور در لبنان مشاهده نموده است. به طور كلي ارقام آلوي ژاپني در مناطق مذكور محصولي بيشتر از ارقام اروپايي توليد كرده و در نتيجه ضعيف تر مي‌گردند. در لبنان- سوريه و اردن tenebrionis C.از جمله مهم ترين آفت درختان هسته دار محسوب مي‌گردد. خسارت اين آفت در باغ‌هايي كه به قدر كافي در ماه‌هاي گرم تابستان آبياري نمي‌شوند بيشتر محسوس مي‌باشد. ضمن اين ماه هاست Capnodisكه تخم ريزي مي‌كند. در بين ميوه هاي هسته دار، بادام بيشتر از سايرين مورد حمله قرار مي‌گيرد. اين درخت در مناطق نيمه خشك لبنان، سوريه و اردن به علت احتياج نسبتاً زياد به آب در جاهائيكه بارندگي ساليانه بين ۲۵۰ تا ۵۰۰ ميليمتر در نوسان مي‌باشد كاشته مي‌شود. در لبنان اين مناطق شامل شيب شرقي كرانه هاي لبنان و شيب غربي Anti- Lebanonمي‌باشد. در سوره درخت بادام در دامنه كوه Hermonتا ارتفاع ۱۶۰۰ متري از سطح دريا كشت مي‌شود. در اردن تپه هاي عمان و نابلوس Nablusجزء مناطق نيمه خشك مي‌باشند. در اين مناطق در سالهايي كه زمستان معتدل مي‌باشد برف‌ها به سرعت ذوب شده و در نتيجه در اواسط خرداد ماه خاك‌ها خشك مي‌شوند. خشكي خاك به باز شدن تخم‌هاي اين آفت كمك كرده و درخت را براي حمله لاروها ضعيف تر و آماده تر مي‌سازد. به عقيده Feron, 1950, 1952مبارزه شيميايي با حشرات بالغ نوظهور، قبل از ترك خاك بسيار مؤثر مي‌باشد. نامبرده براي هر درخت استعمال سم BHC تكنيكال را به ميزان ۵ ليتر از سوسپانسيون ۴ در هزار پودر و تابل توصيه مي‌كند (مثلاً ۱۰ گرم از پودر و تابل و BHC تكنيكال ۵۰درصد براي هر درخت). اين سم در اطراف تنه و در ناحيه اي به قطر ۴۰-۳۰سانتيمتر و قبل از خروج حداكثر حشرات از خاك (همزمان با اواسط تير ماه) در پاي درخت داده مي‌شود. اين اقدام براي كشتن تمام سوسك‌هايي كه لاروي آنها در خاك شفيره مي‌شوند كفايت مي‌كند. نتايج بررسي هاي نامبرده نشان مي‌دهد كه اين اقدام روي لاروهاي مسن تأثيري نداشته بلكه در لاروهاي جوان كه تازه از تخم خارج شده مؤثر مي‌باشد. نامبرده از نتايج بررسي‌ها چنين نتيجه مي‌گيرد كه در سال اول مبارزه، بهتر است كه استعمال سم فوق در دو نوبت صورت بگيرد. نوبت اول در اواخر ارديبهشت ماه و به منظور از بين بردن تخم‌هاي حشرات زمستان گذران كه در حال باز شدن هستند و نوبت دوم از اواسط تير تا اوائل مرداد ماه مي‌باشد. بررسيهايي كه در سالهاي بعد در مورد دوام طولاني سم در خاك به عمل آمد نشان داد كه استعمال سم مذكور در يك نوبت نيز كافي مي‌باشد. ساير گونه هاي ژانر Capnodis كه به درختان هسته دار آسيب مي‌رسانند عبارتند از سوسك ۲۵تا ۳۰ميليمتري C. carbonaria Klug كه به علت دارا بودن صفات زير از گونه tenebrionis متمايز مي‌گردد. اندازه سوسك بالغ بزرگتر، پيش قفسه سينه به رنگ سفيد و عريض تر و منقوش به ۳ لكه سياه در سمت جلو و ۲ لكه سياه در سمت عقب است. بالپوشها سياه و منقوش به لكه هاي سفيد با اندازه هاي مختلف است. لاروها به ريشه درختان ضعيف از ژانر Prunus به خصوص با دام حمله مي‌كنند. بيولوژي اين آفت نسبتاً شبيه به بيولوژي tenebrionis C. مي‌باشد و فقط گونهC. carbonaria در مناطق نيمه خشك Beqa فراوان تر يافت مي‌شود. براي مبارزه با اين آفت مي‌توان از همان روش هاي پيشگيري كه در مورد tenebrionisتوصيه شده استفاده نمود. درج از کتاب: Talhouk, A. M., 1974, Insects and mites Injurious to Crops in Middle Eastern countries, Beyrot, Lebanon.