قارچBipolaris sorokiniana
قارچBipolaris sorokiniana     قارچBipolaris sorokiniana كه تلئومورف آن  Cochliobulus sativus میباشدعامل پوسیدگی معمولی ریشه، لكه قهوه ای برگ، سوختگی خوشه و سیاه شدن دانه های گندم و جو میباشد. این قارچ در مناطقی گرم و مرطوب از تهدیدات جدی گندم و جو است. قارچ با ترشح توكسین و آنزیم هایی باعث مرگ سلو لهای میربان بعد از تغذیه از آنها می شود زیرا یك قارچ نیمه زیوا پرور می باشد. میتوان از توكسین ها  Prehelminthosporium و از آنزیم ها هیدرولیز كننده های گلوكز و سلولز را نام برد.     نژاد های مختلف قارچ قدرت بیماری زایی متفاوتی داشته و با توجه به ارقام گیاهان میربان و مقاومت آنها علائم یكسانی را با شدت وضعف نشان می دهند. لكه های بیضوی تا كشیده قهوه ای روشن تا تیره در سطح برگ  ،پوسیدگی و قهوه ای شدن خوشه ، پوسیدگی ریشه ، زردی گیاهچه و كامل نشدن دانه از جمله علائم این قارچ بر روی گیاهان میزبان میباشند. ایجا د زخم ها روی برگ از علائم تیپیك بیماری است كه با توجه به رقم میزبان، اندازه آنها متفاوت بوده و از این طریق می توان رقم مقاوم تر را تشخیص داد.     این قارچ با تولید آپرسوریوم و میخ های نفوذی در سلول های گیاه نفوذ  می كند و مواد غذایی خود را به دست می آورد. فرم جنسی قارچ به ندرت در طبیعت دیده شده و زمستان گذرانی اكثرا به صورت كنیدی ها و میسلیوم می باشد. لازم به ذكر می باشد بین آلودگی ریشه و آلودگی برگ ارتباطی وجود ندارد و مقاومت هر كدام به بیماری نیز با ژن های متفاوتی كنترل میشود.     عوامل بیرونی مانند حرارت و رطوبت هوا و خاك و عوامل درونی قارچ مانند میزان توكسین و آنزیم های تولید شده از فاكتورهای بیماری زایی می باشند كه در شدت و ضعف بیماری نقش دارند.      برای ایجا مقاومت به بیماری در گیاه ژن های 1sو5sدخالت دارند . اخیرا از ژن جهش یافته Mlo برای افزایش مقاومت استفاده شده و نتایج خوبی به دست آمده است  ژن جهش یافته، باعث تجمع پر اكسید هیدروژن در سلول میزبان شده كه این تركیب با كشتن سلولهای میزبان مانع از گسترش قارچ در گیاه میشود. ژن Mlo  را از جو های وحشی مقاوم به بیماری به دست آورده اند. این روش در كنار كنترل بیولوژیك میتواند یكی از را ه های كنترل بیولوژیك به حساب آید.استرین های بعضی باكتری ها و جدایه ها تعدادی از قارچ ها نیز در كنترل بیولوژیك استفاده میشود. از دیگر راه های كنترل می توان به كنترل زراعی ( ارقام مقاوم،  از بین بردن بقایا ، مدیریت خاك و تناوب ) و كنترل شیمیایی ( ایپردیون ، مانكوزب، كلروتالونیل و ....... ) اشاره كرد.   قارچ عامل Blast     در مورد تاكسونومی و اسامی عامل بیماری به مطالعات وسیعی در مورد حل این مسئله نیاز است. دو نام برای جنس قارچ بكار رفته، به نام‌های pyricularia و Dactylaria كه در 1880 بوسیله ساكار دو گونه p.grisea (cooke) Saccardo به جای چند گونه قارچ منتشر شد. نام‌های pyricularia grisea و Dactylaria grisea و p. oryzae و D. oryzae در مواقع مختلف بوسیله محققین بكار رفته است.Asuyama در سال 1965 مشخص نمود كه قارچ عامل بلاست روی برنج و علفهای پنجه زن، مربوط به جنس pyricularia می‌باشد. Hughes در 1958 در منابع اولیه، نام قارچ را با تلفظ piricularia تغییر داده است. نامگذاری گونه p. oryzae در 1892 به Briosi & cavara نسبت داده شده ولی در اغلب منابع به cavara نسبت می‌دهند cavara گونه‌های جدید دیگری مانند p. grisea را روی علف‌های رونده شرح داده است كه مولفین از لحاظ مرفولوژی، كنیدیها و كنیدیوفورها و میزبان، تفاوتهایی در مورد این دو گونه ملاحظه كرده‌اند.               شبه گونه p. oryzae از شبه رده قارچهای ناقص Adelomycetes و گروه Radulous porae می‌باشد. كنیدیوفورهای این قارچ، معمولا در سطح برگ بصورت منفرد یا مجتمع از هر روزنه برگ خارج می‌شود.                كنیدیوفورها استوانه‌ای شكل و به طول 60 تا 120 میكرومتر هستند كه در قسمت قاعده كمی ضخیم می‌باشند. تعداد 2 تا 4 دیواره عرضی در طول آنها وجود دارد كه در قسمت قاعده به خوبی مشخص می‌شود ولی در قسمت‌های بالایی نامشخص است.               كنیدیها گلابی شكل كشیده می‌باشند كه در قسمت نوك باریك هستند و در قاعده به یك پایه یا زایده كوتاهی ختم می‌شوند. كنیدیها سه حجره‌ای و نیمه شفاف و كمی تیره‌اند و اندازه آنها بسته به شرایط محیط 12-10 × 22-20 میكرومتر می‌باشد تعداد 1 تا 20 كنیدی روی هر كنیدیوفور ایجاد می‌شود. كنیدیهای ثانوی در انتهای شاخه‌هایی كه در زیر محل اتصال كنیدیهای قبلی روی كنیدیوفورها رشد كرده تولید می‌شود. به عقیدهYaegashi  فرم جنسی قارچ p.oryzae شناخته نشده ولی فرم جنسی گونه p.grisea را Hebert روی گیاه Diyitaria sanguinalis crab grass (L. Scop) و محیط كشت sachs مخلوط با كاه برنج بصورت پریتسیومهایی مشاهده نمود و آن ceratos phaeria grisea Hebert این دو گونه قارچ از لحاظ مرفولوژیكی شبیه بوده، فقط از لحاظ بیماریزایی متفاوت‌اند. Kato, 1977 در اثر تلقیح بین قارچ از گیاه، finger millet (Eleusine coracona (L.) Gaernit یا Ragi و برنج موفق به تولید پریتسیومهایی شد كه شباهت زیادی به پریتسیومهای c.grisea داشت. آسكها یك لایه و آسكوسپورها، دوكی شكل چهار حجره‌ای هستند. نامبرده اظهار نمود، ایزوله‌های قارچ از روی برنج قدرت حمله به Ragi را ندارد و علی‌رغم این اختلاف در میزبان، هر نژاد باروری خود را با تركیب سایر نژادها حفظ كرده است. تفاوت بیماریزائی در میزبان هنوز مورد بحث است و بستر و گونل (Webster & Gunnell, 1992) این دو گونه را مترادف دانسته و نام p.grisea را جهت بلاست برنج صحیح دانسته‌اند و ادعا كرده‌اند كه فرم جنسی هر دو یكسان می‌باشد.              این فرم جنسی به نام (T.T.Hebert) Yaegastli & udagawa Magnapor the grisea بوده كه در طبیعت یافت نشده است. این قارچ یك Ascomycete از خانواده physosporelleaceae بوده كه آسكوسپورهای شفاف، دوكی شكل، سه حجره‌ای درآسكهای یك لایه تولیدمی‌كنند. و هتروتالیك می‌باشند. تقریبا كلیه جدا شده‌ نمونه های قارچ در مزرعه روی برنج، گامت نر بوده و قدرت باروری یكدیگر را ندارد. در حالیكه بسیاری از جدا شده‌های سایر علفها هرمافرودیت هستند استرین‌های هرمافرودیت، قادر به تلقیح قارچ‌ روی برنج می‌باشند.   ●کنترل قارچ گونه های Penicillium spp و: Botrytis spp     برای کنترل گونه های مختلفی از قارچ های Penicillium و Botrytis که پوسیدگی نرم و پوسیدگی قهوه ای در مرکبات ایجاد می کنند از قارچ Candida Olephila به عنوان عامل کنترل بیولوژیک استفاده می گردد. این قارچ با نام تجاری Aspire در آمریکا و کشورهای اروپایی به صورت پودر قابل تعلیق در آب موجود است. معمولا از این فرمولاسیون به صورت اسپری بعد از برداشت بر روی مرکبات استفاده می گردد تا بیماری های پوسیدگی ناشی از پنیسیلیوم و بوتری تیس کنترل شوند. طبیعتا توسعه استفاده از قارچهای کنترل بیولوژیک برای کنترل قارچهای فوق الذکر که بسیار گشترده بوده و خسارت عمده ای به خصوص به محصولات وارد می کنند بسیار ارزنده و مفید خواهد بود. کنترل زنگ گندم Puccinia graminis: قارچ Aphanocladium album بر روی تاول های یوردیال بر روی گندم که توسط Puccinia graminis f.sp tritici بوجود می آید، کنترل می شود. قارچ Sphaerellopsis filum به عنوان بیمارگر قارچ (مایکوپارازیت) روی قارچهای عامل زنگ مخصوصا قارچهای Puccinia spp, uromyces spp از جمله زنگ برگ گندم P.recondita فعالیت می کند. بیماری پاخوره گندم Take-all Disease: این بیماری گسترش جهانی دارد و در اغلب مناطق در مورد کشت گندم در دنیا یافت می شود و خسارت عمده ای به گیاه گندم وارد می نماید. پاخوره گندم یک بیماری پوسیدگی ریشه و طوقه گیاه گندم و سایر خانواده غلات می باشد و توسط قارچی به نام Gaeumannomyces graminis که متعلق به رده آسکومایستها است، ایجاد می شود این بیماری به خصوص در کشتهای هر ساله و مداوم یک محصول شیوع بیشتری داشته و خسارت زیادی را در مزارع ایجاد می کند. در اثر این بیماری بوته آلوده می میرد(Take-all) و گیاه نابود می شود و محصول تولید نخواهد شد. در مراتع و چمن زارها نیز آلودگی به صورت منطقه ای یا کچلی (Patch) مشاهده می شود. این قارچ با افزایش قارچ Phialophora graminicola که یک بیمارگر ضعیف در خانواده غلات است تا حدودی کنترل می شود. در حقیقت افزایش قارچ Ph. graminicola موجب کاهش جمعیت G.graminis گشته و بیماری پاخوره به میزان قابل توجهی کاهش می یابد. دلیل این امر یا افزایش مقاومت گیاه میزبان به بیماری پاخوره و یا رقابت Ph. graminicola با قارچ عامل بیماری می باشد که برای استقرار، رشد و گسترش آن ممانعت ایجاد می کند. پارازیت ضعیف دیگری در امر کنترل بیماری پاخوره در چمن زارها G.graminis var.graminis می باشد. استرالیا و سایر کشورها با آب و هوای معتدل دو قارچ و دو آنتی بیوتیک پایرون (Pyrone) به طور موثری پاخوره را کنترل می کنند. این قارچ عامل کنترل بیولژیک با نامهای Contans WG و Intercept WG در کشورهای مختلف خصوصا آلمان به صورت گرانول های قابل تعلیق در آب اسپری می شود.   تغذیه ی قارچها             با وجود تنوع در اندازه، شكل وساختمان، تمامی قارچها فاقد كلروفیل بوده ودر نتیجه قادر به ساختن مواد غذایی مورد نیاز خود نمیباشند و اجبارا" به مواد آلی ساخته شده توسط دیگر موجودات متكی هستند. بنابراین قارچها بر خلاف جلبكها یا گیاهان دیگر جزء موجودات هتروتروف Heterotroph میباشند. بسیاری از قارچها در آزمایشگاهها برروی محیطهای كشت مصنوعی و بطور خالص كشت داده میشوند، این محیطهای كشت معمولا" دارای عناصر معدنی و مواد غذایی لازم بوده و با این مواد مایسیلیم قارچ میتواند پروتئینهای مورد نیاز خود را بسازد. عناصر مورد نیاز قارچها عبارتند از مس CU، مولیبدون MO ، منگنز MN، منیزیم MG، آهن FE، روی ZN ، گوگرد S ، پتاسیم K، فسفر P، نیتروژن N، اكسیژن O، هیدروژن H، كربن C واحتمالا" كلسیم CA. این مواد بایستی بصورتی در محیط كشت باشند كه قارچ بتواند از آنها استفاده نماید. بطور كلی گلوكز بهترین منبع برای تامین كربن بوده و با وجود این مالتوز، ساكارزونشاسته ی قابل حل، توسط تعدادی از قارچها بعنوان منبع كربن مورد استفاده قرار میگیرند. بهترین منابع تولید نیتروژن تركیبات آمونیم یا آمینواسیدها هستند ولی ممكن است تعدادی از قارچها نیتراتها را تهیه و مورد استفاده قرار دهند، همچنین تعدادی از قارچها قادرند ویتامینهای مورد نیاز خودرا بسازند اما تعداد كمی از قارچها ممكن است به ویتامینهای تیامین یا بیوتین ویا هردو نیاز داشته باشند. قارچهای مختلف احتیاجات غذایی متفاوتی دارند، تعدادی از آنها مثل Penicillium یا Aspergillus میتوانند روی هرماده ای كه در ساختمان آن مواد آلی بكاررفته باشد رشد نمایند. ازسوی دیگر قارچهایی وجود دارند كه به مواد غذایی خاصی نیازدارند، مثلا" بعضی از قارچها میتوانند یك گونه، یك واریته ویا یك نژاد بخصوص ازیك میزبان را مورد حمله قرار داده واز این طریق مواد غذایی مورد نیازخودرا تامین كنند. قارچها انزایمهایی به داخل یا خارج سلولهای خود ترشح میكنند كه انزایمهای داخل یا خارج سلولی نامیده میشوند.انزایمهای خارج سلولی Extracellular مواد غذایی پیچیده Complex را به اشكال ساده تر تجزیه میكنند و این مواد معمولا" در نهایت توسط قارچ و از طریق سطح هیف جذب میگردند. انزایمهای درون سلولی Intracellular در داخل سلول عمل كرده و انرژی لازم جهت جذب مواد غذایی از سلول میزبان را تامین مینمایند.     براساس نوع تغذیه قارچها به سه گروه تقسیم میشوند:     Saprophytes .1     Parasite .2     Symbionts .3             www.ake.blogfa.com           www.ake.blogfa.com           www.ake.blogfa.com