مينوز لكه تاولي زير برگ
  مينوز لكه تاولي زير برگ   Phyllonorycter blancardella   (Lep: Gracillariidae)   اين حشره تاكنون در استانهاي تهران، مركزي، خراسان، آذربايجان، اصفهان، لرستان و همدان ديده شده است. گياه ميزبان آن در درجه اول سيب بوده و بعد از آن گوجه، آلو، ازگيل، گيلاس، آلبالو، گلابي، به و زالزالك قرار دارند.       زيست‌شناسي تعداد نسل آن مانند گونه اول و زسمتان را به صورت شفيره داخل دالانهاي لاروي در برگهاي ريخته شده درختان ميزبان مي‌گذارند. اوج پرواز پروانه‌هاي حاصل از شفيره‌هاي زمستان گذران در جريان شكوفايي گلها مي‌باشد. تخمگذاري تقريباً بلافاصله پس از خروج حشرات كامل و جفت‌گيري آنها صورت مي‌گيرد.   تخم‌ها روي سطح زيرين برگها به طور انفرادي گذاشته مي‌شوند. دوره جنيني تخم در نسل اول از 11 تا 22 روز در نقاط مختلف متفاوت است. لاروها در موقع خروج پوسته تخم را در محل اتصال آن به اپيدرم تحتاي برگ سوراخ كرده و از همانجا داخل نسج برگ مي‌شوند. محل تغذيه لارو در تمام سنين بين دو اپيدرم مي‌باشد. دالان لاروي بسيار مشخص است بدين معني كه در كل بيضوي بوده و طول آن 10 تا 12.5 و عرض آن 5 تا 7 ميليمتر مي‌باشد. رنگ دالان در سطح زيرين برگ سبز است. دور تا دور دالان رنگي روشن‌تر از خود دالان دارد. اپيدرم تحتاني برگ در محل دالان قدري متورم شده در حاليكه در اپيدرم فوقاني چنين حالتي وجود ندارد و در عوض محل دالان كه سبز كم رنگ است به علت تغذيه مخصوص لارو داراي نقاط تيره و روشن مي‌باشد. بدين معني كه لاروها در ضخامت برگ تغذيه نقطه به نقطه كرده و در نتيجه اپيدرم فوقاني چنين حالتي را به خود مي‌گيرد. لارو براي شفيره شدن از دالان خارج نمي‌شود ولي مقداري از آن از دهانه سوراخ خروجي بيرون مي‌ماند به طوريكه پروانه بتواند به راحتي خارج گردد. در اين حالت پوسته شفيرگي تا مدت‌ها در دهانه سوراخ خروجي به چشم مي‌خورد.   کنترل:   مینوزها دارای دشمنان طبیعی زیادی می باشند بنابراین باید از سمپاشی بی رویه خوداری کرد.   کنترل شیمیایی:   1-دیفلوبنزورون(دیمیلین) WP25% به نسبت 5/. در هزار به محض تفریخ تخمها   2-دلتامترین(دسیس) EC2.5% به نسبت 5/. در هزار   3-پرمترین(آمبوش) EC25% به نسبت 5/. در هزار   4-فن پروپاترین(دانتیل) EC10% به نسبت 6/. در هزار   5-استامی پراید(موسیپلان) SP20% به نسبت 5/. در هزار     مبارزه تلفيقي با مينوزها   اين آفت داراي دشمنان طبيعي متعددي است كه در برنامه مبارزه تلفيقي بايد به آنها توجه داشت و با جلوگيري از سم‌پاشي‌هاي بي‌رويه نسبت به حفظ و حمايت آنها اقدام نمود.   تعداد نسل هر چهار گونه در نقاط مختلف مشابه يكديگر است به عبارت ديگر در نقاط بسيار مرتفع (2200 متري) همه آنها دو نسل و در نقاط بينابيني (حدود 2000 متر) همه آنها سه نسل و در مناقي شبيه كرج همه آنها چهار نسل در سال دارند. شروع و پايان نسلها در همه نقاط تحت بررسي تقريباً مشابه مي‌باشد.   با توجه به موارد فوق به اين نتيجه مي‌رسيم كه در زمينه مبارزه شيميايي بر عليه اين مينوزها مي‌توانيم مبارزه را بر اساس مهمترين آنها در منطقه برنامه‌ريزي نمود و همه را به عنوان يك گونه تلقي نماييم. اصولاً در مورد مينوزها و بر اساس تجارب ساليان اخير اگر مبارزه خوب انجام شود حتي در نقاطي با چار نسل حداكثر دو سم‌پاشي كافي خواهد بود. نكته‌اي كه از اهميت زيادي برخوردار نباشد بهتر است كه در صورت لزوم مبارزه را روي نسل دوم پياده كرد و در آن صورت اين سم‌پاشي را مي‌توان با سم‌پاشي عليه نسل اول كرم سيب تلفيق نمود. در همين رابطه خوشبختانه مبارزه با نسل سوم تفاوت چنداني از نظر زماني با زمان مبارزه با نسل دوم كرم سيب نخواهد داشت. يك چنين تلفيقي را در نقاط دو و چهار نسلي نيز مي‌توان در مورد كرم سيب و اين مينوزها انجام داد. ولي اگر در ارتفاعات مبارزه عليه نسل اول مينوزها الزامي باشد در آن صورت مي‌توان سم‌پاشي عليه آنها را با سم‌پاشي عليه ليسه‌ها كه در نقاط مرتفع تقريباً از جمعيتي قابل توجه برخوردارند تلفيق نمود.   عمليات شخم پاييزه پس از ريختن برگها نيز مي‌تواند از تراكم آفت بكاهد.           منبع: مرکز مقالات کشاورزی AKE( بزرگترین وبلاگ کشاورزی ایران )