خاکورزی خفاظتی در طول آيش
خاکورزی خفاظتی در طول آيشمتن اصلی مقالههنگامی که مساحت زمين تحت آيش تابستانه(بهاره) در آمريکا در طول سه دهه ی گذشته کاهش پيدا کرد، تناوب گندم-آيش زمستانه(پاييزه)، سيستم مسلط و عمده ی کاشت در مناطقی که بارندگی سالانه یکمتر از 350 ميليمتر دارند، باقی ماند. در ايالت واشنگتن شرقی و مناطق شمال مرکزی ، آيش بهاره- گندم پاييزه ، سيستم مسلط و عمده ی کاشت بر تقريبا 2 ميليون هکتار می باشد. کشاورزان در گريت پلين شمالی به طور مشخص فرسايش بادی را در زمين های آيش شده کاهش دادند با پذيرفتن سيستم خاکورزی کمينه (MT) و تمرين سيستم های بدون خاکورزی و شواهد تازه ای کاهش مشابه را در فرسايش بادی و تحمل در برابر گرد و غبار باد در پاسيفيک نوثوست نشان می دهد.مرکز اطلاعات خاکورزی حفاظتی(CTIC) گزارش داد که کشاورزان در ايالات های گريت پلين غربی و پاسيفيک روشهای MT و بدون خاکورزی را بر 34 درصد زمينهای زراعی بکار بردند. اگرچه در ايالت واشنگتن فقط 26 درصد زمينهای زراعی در روش MT و بدون خاکورزی بودند. در واشنگتن شرقی- مرکزی که بارش سالانه معمولا بين 150 تا 300 ميلی متر است، حتی آيش MT کمياب است. برای مثال ، در حومه آدامز قلب منطقه گندم- آيش واشنگتن ، خاکورزی سنتی هنوز بر 88 درصد زمينهای زراعی بکار برده می شود.بيشترين مطالعات اخير اقتصادی روشهای بدون خاکورزی و MT در سيستم گندم- آيش به منطقه ی گريت پلين آمريکا و پريريس کانادا مربوط می شود. بازنگری اين کار نشان داده است که سودبخشی مرتبط به اين سيستم های خاکورزی در مناطق نسبتا کم آب، با تغيير موقعيت تغيير کرده است، اگرچه ، کاهش خاکورزی عمدتا برگشتی خالص را افزايش می دهد وقتی شدت کشت زراعتی هم افزايش يابد. وقتی پيشنهاد اين سيستم ها برای خاک و هوا مفيد تشخيص داده شدند، برخی پژوهشگران گزارش دادند که برای روش بدون خاکورزی هزينه توليد بالاتر است. اسميت و همکارانش گزارش دادند که حضور غير قابل کنترل علفهای هرز در روش بدون خاکورزی در مناطق نسبتاکم آب می تواند به طور عمده هزينه ی علف کشی و توليد کل را با ببرد. اگرچه پژوهش های اخير کشاورزانی که روش بدون خاکورزی را در يک منطقه نسبتا کم آب واشنگنتن شرقی آزمايش کرده اند، آشکار می کند که هزينه ی توليد آنها برای کشت هايی که بذرپاشی آنها در بهار انجام می شود کمتر از روش CT بوده است. خاکورزی سنتی که در طول آيش به کار برده می شود شديد است و اغلب خاک را نسبت به فرسايش آسيب پذير می کند.کمبود پس مانده های گياهی،کلوخه و زبر خاک بر سطح خاک می تواند يک تهديد فرسايش بادی خطرناک را بوجود آورد و مطرح سازد. سيستم خاکورزی حفاظتی در پاسيفيک نوثوست عموما ابزار بدون برگردان را به کار گرفت مانند تيغه پهن V شکل برای خاکورزی مقدماتی بهاره ، به همراه استفاده از علف کشها بجای يک يا دو عمليات خاکورزی. اين کار مقادير بيشتری پس مانده های سطحی و زبری خاک را در طول آيش در مقايسه با روش CT حفظ می کند. لی خبر داد که ذرات گرد وغبار معلق که 10 ميکرو متر (PM-10) و کوچکتر بودند در اسپوکان ايالت WA به 31 تا 54 درصد کاهش خواهند يافت، اگر خاکورزی حفاظتی يا روش بدون خاکورزی جايگزين آيش بهاره سنتی شود.هر دو منطقه ی اسپوکان و تری سيتيز اوربان در مواجهه با استانداردهای دولتی کيفيت هوا برای PM-10 در چندين مورد رد شدند. يکی از اين موارد، در طول يک توفان غبار (شن) بزرگ در 25 سپتامبر 1999 بود، وقتی که PM-10 به 405 ميکرو گرم رسيد که تقريبا سه برابر استاندار مجاز ملی 150 می باشد. در آن روز، در تصادف چند اتومبيل در نزديک پندلتون هفت سرنشين کشته و22 نفر مجروح شدند. بله ، تخلف از فرمان استاندارد های دولتی کيفيت هوا، که نمايندگان کيفيت هوا طرحها را گسترش می دهند تا اين مشکل را حل کنند.چرا بيشتر کشاورزان گندم- آيش در پاسيفيک نوثوست درون مرزی خاکورزی حفاظتی را کار نمی برند؟ برخی کشاورزان ميزان دانه آب ناکافی برای استقرار موقعيت گندم پاييزه ، مشکلات در کنترل دم روباهی کلاهی (bromus tecnicum ) و ديگر علفهای هرز ، به علاوه ی شيارباز کن دانه به علت پس مانده بيش از حد را دليل اين موضوع می آورند.همچنين مواردی درباره ی خطر سرمايه گذاری در ابزار های خاکورزی حفاظتی نمايان و آشکار می شود تا برای برخی کشاورزان واشنگتن شرقی زمينه ی بی ميلی شود وآنها سيستم های آيش خاکورزی حفاظتی را قبول نکنند اين مقاله عملکرد محصول دانه ای و سودبخشی روش خاکورزی کمينه (حداقل خاکورزی:MT ) و روش خاکورزی کمينه ی تاخيری (حداقل خاکورزی تاخيری :DMT) را در مقايسه با خاکورزی سنتی (CT) گزارش می دهد( برای کشت گندم آيش در واشنگتن شرقی نسبتا کم آب).وسايل و روشهای آزمايشآزمايش سيستم خاکورزی تناوب گندم- آيش از آگوست 1993 تا جولای 1999 در ايستگاه پژوهشی آيشی دانشگاه ايالت واشنگتن در ليند واشنگتن انجام شد. اگرچه اولين عمليات آيش در سال 1993 رخ داد ، اما پژوهش به مانند يک تحقيق 5 ساله توليد گندم انجام شد که از 1995 تا 1999 طول کشيد(جدول 1) خاک لومی سيلتی شانو بيشتر از 2 متر عمق با شيب کمتر از 2 درصد داشت. اين طرح آزمايشی يک بلوک کامل تصادفی از سه سيستم خاکورزی بود که چهار دفعه تکرار شد. قطعات مستقل 46×18 متر بودند ، که اجازه می داد تا تجهيزات کشاورزی در حد و اندازه ی صنعتی و تجاری استفاده شود . بخشهای نزديک به هم وهم جوار زمين استفاده شدند برای اينکه بتوانيم داده ها را از هر دو بخش محصول و آيش پژوهش در هر سال جمع آوری کنيم .سه سيستم مديريتی خاکورزی عبارت بودند از:ا- خاکورزی سنتی (CT ) :تکرار و زمان بندی استاندار عمليات خاکورزی و استفاده از ابزار های معمول مورد استفاده کشاورزان 2- خاکورزی حفاظتی (MT): تکرار و زمان بندی استاندارد عمليات خاکورزی ، علف کش ها به جای خاکورزی جايگزين شدند و يک خيش V شکل ، بدون آنکه خاک را برگرداند با چنگک غلتان همراهش برای خاکورزی مقدماتی بهاره استفاده شد.3- خاکورزی خفاظتی تاخيری (DMT): شبيه به روش MT ، بجز خاکورزی مقدماتی بهاره با خيش V شکل که دست کم تا اواسط ماه مه به تاخير انداخته شد. سيستم DMT شامل تحقيق شده است تا تاثيرش بر نگه داری رطوبت خاک ، کنترل فرسايش بادی و به علاوه ، امکان پذير و عملی بودن اقتصادی آن ، آزمايش و بررسی شود.يک فهرست کامل عمليات و زمان بندی کشت برای هر سيستم خاکورزی در سراسر پژوهش در جدول 1 ديده می شود. توصيف جزئی خاکورزی و ديگر عمليات کاشت برای همه سيستم های خاکورزی در شيلينگر(2001) گزارش شده اند.تحليل اقتصادیروشهای استاندارد بودجه بندی فعاليت ها (سرمايه گذاری ها) به کار گرفته شدند تا متوسط هزينه های ثابت و متغير توليدات را برای هر سيستم خاکورزی تخمين بزنند. هزينه های ثابت شامل استهلاک ، بهره، مالياتها، مسکن(تهيه جا) و بيمه بر دستگاهها و يک هزينه ی سرجمع کشت هستند. هزينه های زمين براساس قانون محلی دوسوم مستاجر و يک سوم موجر از محصول سهم می برند می باشد که با بازده سالانه سالانه تغيير می کند. هزينه های متغير شامل بذر ، کود ، علف کش ، بيمه آتش سوزی و تگرگ ، سوخت ، تعميرات و نيروی کار می باشد. هزينه های توليد برای هر سيستم خاکورزی براساس ترتيب حقيقی عمليات که در آزمايش انجام شده است می باشد( جدول 1) اما دستگاههای مخصوص مقياس کشت در منطقه را مورد فرض قرار داديم. خيش V شکل تيغه پهن تنها ابزار اضافی ای بود که برای تغيير از سيستم CT به MT يا DMT مورد نياز بود. ميزان کود ، علف کش و بذر آن مقاديری هستند که در آزمايش ليند استفاده شدند(جدول 1). ميزان محصولات دانه ای ، ميانگين سالهای 1995 تا 1999 هستند که از اين آزمايش بدست آمده اند (جدول 2) . همه ی مقدار های هزينه و سود برای هر هکتار تناوبی جمع آوری شدند. برای مثال ، هزينه ها و سود های آيش گندم پاييزه- آيش بهاره برای نيم هکتار گندم پاييزه و نيم هکتار آيش محاسبه شدند. اين گونه محاسبه به درستی ميانگين بازده هر هکتار در هر سال را برای يک کشاورز که نصف زمين را در آيش و نصف ديگر را در کشت گندم پاييزه قرار داده است، توصيف می کند. برای تحليل گران اقتصادی ، فرض می شود کشاورزان در اين منطقه از هزينه ی دوباره ی کاشت محصول گندم پاييزه شان برای گندم بهاره در يک سال از پنج سال کشت خسارت خواهند ديد که اين به علت جوانه نزدن گندم پاييزه به اندازه کافی يا مرگ زمستانه می باشد. اين مورد در آزمايش ليند برای همه ی سيستم های خاکورزی به علت آب ناکافی ناحيه کشت برای کشت گندم پاييزه در سپتامبر 1994 رخ داد.قيمت گندمی که استفاده شده ، تنی 02/144 دلار برای گندم سفيد و نرم و تنی 3/187 دلار برای گندم بهاره سخت و قرمز ، معيار منطقه ای است برای تعيين قيمت فروش و بازاريابی سالانه محصولات بدست آمده در منطقه پژوهش. يک تحليل حساسيت شامل نشان دادن تاثيرات محدوده ی مرزی توليدات و قيمت گندم می شود ، در ضمن شامل می شود قيمت های کمتر از تنی 110 دلار که در سالهای 1998و 1999 ديده شده است. برگشتی خالص بازار نسبت به هزينه توليد تعريف می شود.پرداختهای دولتی مربوط به کسری در آمد ( پرداخت های متحول کننده ، کامل کننده و قرضی) که در سال 1998 مهم و قابل توجه بودند در نظر گرفته نشدند.افزودن پرداختهای دولتی به تحقيق بر رتبه بندی سيستم های خاکورزی تاثيری نخواهد داشت چنانچه پرداختهای متحول کننده وکامل کننده ی تفکيک شده در سيستم های خاکورزی تغيير نکند( يعنی بايد پرداختها برای همه خاکورزی ها مساوی باشد). هرچند ، صرف نظر از انتخاب خاکورزی ، اين پرداختها بر رای درباره ی پويايی اقتصادی تاثير خواهند گذاشت.نتايج وبحث. محصولات ، پس مانده و ذخيره ی آبمحصول دانه ای گندم پاييزه از سال 1995 تا 1999 محدود بين 79/1 تا 20/5 تن در هکتار بود. اختلاف آماری قابل توجهی در محصول دانه ای ميان سيستم های خاکورزی در هر سال يا در ميانگين 5 سال وجود ندارد(جدول 2) . در صورتی که آمار قابل توجهی نيست اما در هر سال محصول MT متجاوز يا مساوی محصول CT است. پس مانده های بجا مانده بر سطح خاک در پايان دوره ی آيش mo-13 به طور ميانگين برابر 770 ، 1390 و 1440 کيلو گرم بر هکتار برای CT ، MT و DMT می باشد. براساس برنامه ی کشاورزی دولتی در مورد حداقل مقدار پس مانده ی سطحی مورد نياز برای خاکهايی با فرسايش زياد (390 کيلو گرم بر هکتار ) ، استفاده از روش CT در يک سال اين قانون را نقض کرد و مقدار پس مانده کمتر از 390 کيلو گرم بر هکتار شد. در ديگر سالها هم اين موضوع فقط به صورت حدی رعايت شد. با در نظر گرفتن اينکه در همه ی سالها در سيستم های MT و DMT مقدار پس مانده بيش از اندازه وجود داشت. در مجموع ، هر دو پارامتر حجم کلوخ و سطح ناهموار با مقايسهMT وDMT با CTبررسی شد. به طور ميانگين در همه ی چرخه های آيش ، حجم آب خاک در عمق 0 تا 15 سانتی (منطقه ی حضور بذر) همچنين در تمام برش عمودی 180 سانتی خاک بوسيله سيستم های خاکورزی تحت تاثير قرار نگرفت. بنابراين CT سود زراعی بيشتری از MT ، DMT در اين آزمايش نداشت ، اما روش CT زيانهای کاملا مشخصی برای محيط دارد.سود بخشی و تحليل حساسيتمتغير بودن برگشتی خالص بازار ، هزينه محصولات مختلف و هزينه توليد را در طول آزمايش 5 ساله بازتاب می کند. همچنان که در بالا گفته شد ، در طول زمان و در ميان سيستم های خاکورزی بهای گندم برای آزمايش 5 ساله ثابت نگه داشته شد و برگشتی خالص بازار نسبت به هزينه های کل برای سه سيستم خاکورزی به طور آماری به ميزان قابل توجهی (5 درصد) متفاوت نبود(جدول 3). با اندازه گيری برگشتی خالص نسبت به هزينه های متغير ، DMA از ديگر سيستم های خاکورزی در مقدار قابل توجه 05/0 سود آوری کمتری داشت. براساس ميانگين قيمت ها و محصولات ، برگشتی بازار هر سه سيستم خاکورزی کمتر از آن است که هزينه های کل را پوشش دهد و مقدار 27 تا 40 دلار را نمی تواند پاسخگو باشد. هزينه های کل شامل :1- دستمزد برای کارگر -2- هزينه زمين -3- استهلاک دستگاهها -4- هزينه ی بهره - 5- هزينه ی متغير های از دست رفته می شوند. منفی بودن برگشتی خالص بازار نسبت به هزينه های کل به طور روشن و واضح در توليد دانه ای عادی هستند ، وقتی پرداختهای دولتی شامل کار نشده باشد( پرداختهای دولتی شامل پژوهش نشده اما هزينه زمين به صورتی است که انگار پرداخت ها حساب شده است). اين دليل اهميت پرداختهای دولتی است که تبديل به سرمايه شده و ارزش زمين را بالا می برد ، متناسبا هزينه ها هم افزايش می يابد. در نبود پرداختهای دولتی ، هزينه های زمين برای مالک کاهش خواهش يافت و برگشتی بازار شايد با دقت بيشتری هزينه ها را پوشش دهد.نتايج در جدول 3 براساس ميانگين قيمت ها و محصولات می باشد، هر چند قيمت های بازار و ميزان محصولات کشاورزی به طور گسترده نسبت به زمان متغيرند. برای مثال ، ميانگين قيمت 5 ساله در اين تحليل 02/144 دلار به ازای هر تن گندم سفيد نرم ، استفاده شد. اما قيمت گندم در منطقه تا تنی 18/88 و 22/110 در سالهای 1998 و 1999 به شدت سقوط کرد. به طور مشابه محصول گندم ديم در اين منطقه اساسا از سالی به سال ديگر متغير است ، به طوری که در جدول 2 نشان داده شده است. برای توضيح دادن تاثير اختلاف قيمت و محصول دانه ای مختلف بر برگشتی خالص بازار ، جدول 4 ميزان حساسيت برگشتی خالص را برای ترکيب های قيمت و محصول دانه ای مختلف در روشهای CT ، MT و DMT نشان می دهد. نتايج ميزان حساسيت برای MT رقابتی سيستم خاکورزی ، برای توضيح دادن تاثيرات تغيير پذيری قيمت و محصول اينجا مطرح می شود. اگر ميانگين گندم MT ، 03/4 تن در هکتار باشد و قيمت 96/146 دلار برای هر تن دريافت می شود ، برگشتی بازار نسبت به هزينه های کل مساوی 83/9 دلار می شود. قيمت های 59/128 دلار پايين تر به ازای هر تن ، برای همه ی محصولات 37/4 تن بر هکتار و کمتر. وجود ضرر و زيان را قبل از پرداخت دولتی نشان می دهد(جدول 4) . مقدار ميانگين محصولات دانه ای سالهای 1996 تا 1999 آزمايش ، برای سيستم MT که 89/3 تن بر هکتار است ر به گونه ای می توان محاسبه کرد که يک قيمت 19/147 دلار برای هر تن داشته باشيم تا هزينه کل 29/286 دلاری در هر هکتار تناوبی را پوشش دهد. جدول 4 نشان می دهد که اگر محصول دانه ای برای MT تا زير 03/3 تن در هکتار سقوط کند ، چنانچه در سال 1999 رخ داده (جدول 2) کشاورز برای پرداخت هزينه های کل از محل فروش بازار درمانده خواهد شد ، حتی اگر قيمت گندم در بالاترين ميزان خود يعنی 70/183 دلار برای هر تن باشد.نتيجه گيرینتيجه گيری از اين پژوهش 5 ساله اختلاف آماری در مقدار محصول سيستم های آيش CT ، MT و DMT را نشان نمی دهد.سه سيستم خاکورزی از نظر اقتصادی معادل هستند که براساس برگشتی بازار نسبت به هزينه ی توليد می باشد. سيستم کاهش خاکورزی بوسيله ی کنترل فرسايش باد، توليدات بيشتر در آينده را وعده می دهد. از اين گذشته سيستم های کاهش خاکورزی خطر تکذيب پرداختهای دولتی را کاهش می دهد ، بخاطر اينکه حتی بيشتر از آنچه دولت خواسته پس مانده ی سطحی باقی می گذارد. تحليل گران اقتصادی نشان می دهند که هيچ کمک مالی يا حتی کمترين کمک مالی مورد نياز نمی باشد تا توليد کننده ها را برای تغيير از شيوه ی سنتی به شيوه ی آيش با شخم کمتر ترغيب بکند، چرا که اين سيستمها در مجموع سود آور هستند. اين موضوع به ويژه برای سيستم MT صادق است که سودبخشی آن به طور آماری برای هر دو برگشتی بازار نسبت به هزينه های متغير وکل با CT برابر است. چون يک طعمه و دليل «اقتصادی» کوتاه مدت يا بلند مدت قابل توجه برای تبديل به سيستم آيشMT که محافظ خاک است ، وجود ندارد ، اين نشان می دهد بهترين تمرين مديريت کشاورزی را برای کشاورزان و هم ساکنان شهری که در مسير وزش باد قرار گرفته اند. برنامه های آموزشی توسعه بايد سود اقتصادی و حفاظتی روش MT را کاملا مشخص کنند.www.ake.blogfa.com www.ake.blogfa.com www.ake.blogfa.com