اصول ژنتيكي پرورش شترمرغ
  اصول ژنتيكي پرورش شترمرغ   با پايان يافتن قرن بيستم به شتر مرغ مي‌توان بعنوان مثال بارزي از برگشت تكاملي نگريست. اين امر به دليل از بين رفتن ريشكهاي پر و اندازه كوچك شده بال در مقايسه با ساير پرندگان، عدم وجود جناغ سينه و كاهش تعداد انگشتان پا، مطرح مي‌شود (دوردن، a,b 1920). دوردن نتيجه گرفت كه چنين تغييرات تكاملي برگشتي، متأسفانه هيچگونه ارتباطي با قابليت تطبيق با شرايط ندارند و در نتيجه نمي‌توان آنرا نتيجه انتخآب طبيعي دانست، بلكه كاملاً ذاتي و مستقل از هر گونه دليل خارجي مي‌باشد. با اين وجود معتقد است انتخآب مصنوعي مي‌تواند باعث بهبود گله گردد. شترمرغي كه در مزارع آفريقاي جنوبي از آن استفاده مي‌شد از طريق شكار جوجه‌هاي وحشي تأمين مي‌گشت درآن زمان صرفاً قادر به تأمين جوجه‌ها از اين طريق بودند زيرا حيوانات بالغ وحشي را نه مي‌شد به راحتي شكار كرد و نه آنها را با شرايط پرورشي وفق داد. در روزهاي آغازين شكل‌گيري اين صنعت توجه اندكي به برنامه‌هاي اصلاحي مي‌شد و هر پرنده‌اي كه در سن 3-4 سالگي به سن بلوغ جنسي مي‌رسيد، به عنوان مولد نگهداري و استفاده مي‌شد (دوردن،a1919). به مرور كه اين صنعت رشد خود را آغاز كرد، با وجود تقاضا براي پرهاي اين پرنده، توجه به خصوصياتي مانند پر و بال معطوف شد و فقط پرندگاني كه بهترين پر و بال را براي عرضه در بازار دارا بودند براي پرورش نگهداري مي‌شدند. البته انتخآب پرندگان براساس كيفيت پر آنها (مانند طول، عرض، استحكام، شكل، تراكم و درخشندگي) صورت مي‌گرفت و ساير خصوصيات از جمله نرخ افزايش وزن و توليد تخم به حسآب نمي‌آمدند. دوردن (a1919) خاطر نشان كرد كه كيفيت پر و بال تنوع بسيار زيادي دارد و پرندگان كمي يافت مي‌شوند كه تمامي خصوصيات ايده‌آل را در پر خود دارا باشند. بطور كلي او معتقد بود كه پيشرفت در مسائل تغذيه‌اي و مديريتي به بهبود كيفيت، كمك شاياني كرد و با استفاده از نتايج حاصله از انتخآب و تركيب خصوصيات برتر يافت شده در ميان پرنده‌هاي وحشي گوناگون آفريقايي و جمع كردن همه آنها در يك پرنده بهبود لازمه مي‌توانست حاصل شود.   بعلاوه تلاشهايي كه در جهت تغيير خصوصيات پر و بال فراتر از آنچه در جمعيت يافت مي‌شد، همگي ناموفق بودند. مشاهده اين حالت همراه با نظريه عمومي، مبني بر اينكه شترمرغهاي آفريقايي از نظر بال و پر كيفيت برتري دارند (مارتين، 1891) منجر به شكل‌گيري اين عقيده شد كه تلاقي شترمرغهاي وحشي آفريقاي شمالي با گله‌هاي آفريقاي جنوبي مي‌تواند باعث بهبود بازار توليد پر گردد. در سال 1912 حدود 132 شترمرغ جمع‌آوري شده از آشيانه‌هاي طبيعي در نيجريه به اتحاديه آفريقاي جنوبي وارد شدند (دوردن، b1919) بيشتر جوجه‌هاي زنده مانده حدود 6 ماه سن داشتند و تعداد بسيار اندكي از پرنده‌هاي بالغ توانستند با محيط جديد تطابق يابند ولي پس از مدتي به علت ابتلا به بيماري انگلي كه در محيط بومي زندگي آنها در آفريقاي شمالي شايع نبود، از پا درآمدند. دوردن در آن زمان درگير پروژه آميخته‌گري با هدف مشخص كردن قابليت استفاده از پرنده‌هاي شمالي به منظور بهبود پر و بال پرنده‌هاي جنوبي بود(دوردن، b1919). در بين پرندگان زنده مانده، آنهايي كه مطلوب‌ترين پر و بال را توليد مي‌كردند نگهداشته شدند و بقيه حذف گردیدند. تقريباً 4 سال طول كشيد تا تعداد تقريباً 100 پرنده آميخته در سن توليد بدست آمدند. در ارزيابي دقيقتري دوردن (b1919) خصوصيات اصلي گله‌هاي خالص آفريقاي شمالي و جنوبي را با نتايج حاصل از پرنده‌هاي آميخته مقايسه كرد. در مقايسه با پرنده‌هاي آفريقاي جنوبي، گله‌هاي نيجريه‌اي بزرگتر و داراي گردن درازتر و وزن حدود 125 كيلوگرم با تعداد ميانگين 36 عدد پر بودند (از 33 تا 39 عدد). تنها پرندگان شمالي تكه تاسي در بالاي سرشان داشتند. رنگ پوست نرهاي بالغ در قسمت ران‌ها يا سر و گردن قرمز روشن بود در حاليكه اين حالت در پرندگان جنوبي كمتر ديده مي‌شد، شكل تخم پرندگان شمالي گردتر بود و تعداد حفره‌هاي موجود روي پوسته تخم بطور قابل‌توجهي كمتر از تعداد مشاهده شده در تخم‌هاي حاصل از گله‌هاي جنوبي بود. در بيشتر موارد پرنده‌هاي آميخته شمالي ـ جنوبي فنوتيپي مابين جمعيت اصلي را در اولين نسل (F1) نشان دادند.داده‌هاي محدود حاصل از نسل دوم (F2) نشان دهنده وجود تنوع بیشتری براي اغلب صفات در پرنده‌هاي آميخته بودند. تنها استثناء در اين مورد ناحيه تاس روي سر بود. تمامي پرنده‌هاي آميخته ناحيه تاس را داشتند در حاليكه برخي از پرنده‌هاي (F2) اين تاسي را نشان نمي‌دادند. بنابراين دوردن (b1919) نتيجه گرفت صفت مورد نظر حالت هموزيگوت غالب را در گله‌هاي نيجريه‌اي داشت و تظاهر آن به دليل توارث ساده مندلي بود. سيستم‌هاي آميزشي شترمرغ در آغاز قرن حاضر شامل تركيبات دوتايي و سه تايي شامل يك حيوان نر و دو حيوان ماده مي‌شود و اغلب به منظور افزايش توليد، تخم شترمرغ را از لانه خارج مي‌كنند (مارتين، 1891). جفتگيري پرنده‌ها منعكس كننده نظريه توارث خوني (blending) بود و دوردن (a1919) براساس آن دستورالعمل اصولي را براي دامدار چنين تشريح مي‌كند. او كارش را با پرنده‌اي شروع مي‌كند كه از نظر توليد پر نزديك به حالت ايده‌آل مي‌باشد و آن را با پرنده‌اي بسيار شبيه به خودش آميزش مي‌دهد، اما احتمال دارد به علت نقص و كمبود در مورد برخي از صفات مورد نظرش، در فصل آينده به منظور بهبود ساير خصوصيات مطلوب،آميزش‌هاي ديگري را ترتيب دهد. با داشتن گروههاي اصلاحي متفاوت، ممكن است بتواند در هر نسل دويست و يا سيصد جوجه را پرورش دهد. جوجه‌هاي حاصل از اين سيستم نشانگر ميزان بالايي از تنوع مي‌باشند و فرزندان اغلب حالت وسط بين والدين خود را بروز مي‌دهند. هنگامي كه پرنده‌ها به بلوغ مي‌رسند، بهترين پرنده ها بعنوان پرنده‌هاي مولد انتخآب مي‌شوند. اگر گله از نظر خصوصيت ويژه‌اي، نقطه ضعفي داشته باشد، پرنده‌هايي خريداري مي‌شوند كه در مورد آن خصوصيت ويژه، عملكرد بالايي داشته باشند. دوردن (b1919) نتيجه گرفت كه اين روش صرفاً منجر به تركيب سلولهاي زاينده با يكديگر مي‌شود و فراواني هرگونه عامل وراثتي، هيچ تغييري نمي‌كند. جالب است كه در آن زمان دامپروران از ايجاد لاين‌هاي خالص در نتيجه همخوني بسيار دوري مي‌كردند. اين باور هنوز هم شايع است با اين وجود آفريقاي جنوبي توانست به توليد پرهاي با كيفيت بالا با استفاده از آميخته‌گري باگله‌هاي وحشي شمالي و نيز اعمال حذف مؤثر در آن گله‌ها، دست يابد. سويه‌هاي حاصله گاهي نامگذاري هم مي‌شدند و نيز بخش پرورش شترمرغ نيز در كتابهاي درسي آفريقاي جنوبي گنجانده شد (درنواتز و همكاران، 1995). چنين پيشرفتي بسيار چشمگير بود زيرا دانش ژنتيك، بخصوص اصول ژنتيك كمي و كاربرد مستقيم آن در دامپروري تا سالهاي 1940 و 1950 بدست نيامد. در سالهاي پاياني قرن نوزدهم، ترقي ناگهاني اين صنعت در آفريقاي جنوبي باعث شد كه سرمايه‌گذاران آمريكايي، استراليايي و اروپايي نيز به اين صنعت رو بياورند. در ايالات متحده آمريكا در ابتدا پرندگان در سال 1883 به كاليفرنيا وارد شدند و پس از آن اين روند ادامه يافت و باعث تشكيل گله‌هاي بنيادين آمريكاي شمالي شد (دواتي، 1973). اغلب پرندگان نمي توانستند در طول چنين سفر طولاني زنده بمانند و اين در حالي بود كه براي اجتنآب از پرداخت تعرفه‌ها، اين پرندگان را از طريق آمريكاي جنوبي وارد آمريكاي شمالي مي‌كردند. تا سال 1910 تعداد پرندگان در آمريكا به متجاوز از 6000 قطعه رسيد كه 80% مزارع در آريزونا، 17% در كاليفرنيا و باقي در ساير ايالات پراكنده شده بودند. مشكلات ناشي از افت كيفيت پر بدين صورت بوجود آمد كه مزارعي كه كارشان را با گله‌هاي آفريقاي جنوبي آغاز كرده بودند. شروع به واردات شترمرغهاي نوبياني Nubian)) كه پرندگان متعلق به آفريقاي شمالي بودندكردند با شروع جنگ جهاني اول، سختگيريها و دسترسي محدود به بازارهاي جهاني باعث تنزل ناگهاني تقاضا براي پر شد كه به معني كاهش انگيزه براي پرورش شترمرغ در ايالات متحده و ساير مناطق بود. اگرچه صنعت پرورش شترمرغ در آفريقاي جنوبي كه پرندگان را براي چرم، گوشت و پر نگهداري مي‌كردند،همچنان اهميت خود را حفظ كرد. از اواسط دهه 80 دوباره علاقه به نگهداري شترمرغ و ساير پرندگان سينه پهن در ايالات متحده، استراليا، اروپا و ساير نقاط فزوني گرفت و اغلب گله‌ها از پرندگان وحشي منشأ گرفته بودند. امروزه پيشرفتهايي كه در اصلاح نژاد دام صورت گرفته است که بكارگيري آنها در صنايع دامپروري در طي نيمه دوم قرن بيستم باعث بهبود ژنتيكي پرورش شترمرغ به منظور اهداف تجاري شده است.     منبع: مرکز مقالات کشاورزی AKE( بزرگترین وبلاگ کشاورزی ایران )