Overflowing, Overtopping by high water level:
اگر تراز آب پشت ديواره از ارتفاع آن فراتر رود، امكان ورود آب به منطقه حفاظت شده بيشتر شده و طغيان سيل در منطقه پيش مي آيد. با سرريز آب و نيز پرتاب شدن آب به وسيله امواج از روي ديواره، امكان ورود سيلاب به منطقه حفاظت شده افزايش مي يابد.
Piping (آب شكستگي زير پي):
عبارت از جريان آب و ذرات خاك از زير ديواره در اثر عمل فرسايشي آب نشتي مي باشد. پديده آب شستگي زير پي به صورت فوران و جوشش آب همراه با شن و ماسه در پاياب ديواره ظاهر مي شود. اين جوشش كه در اثر انباشت بيشتر آب در پشت ديواره، قوي تر مي شود، نه تنها در امتداد خاكريزهاي كنار رودخانه مشاهده مي شود، در كنار و امتداد ديواره هاي ساحلي (دريا) نيز قابل رويت است. (carrying well-Sand را نيز ملاحظه كنيد.)
Polder:
اراضي مسطحي كه ابتدا به صورت دائم يا فصلي در معرض آب هاي با تراز بالا، اعم از سطحي يا زيرزميني بوده است. وقتي منطقه اي از مناطق هيدرولوژيكي همجوار جدا شده و در آن تراز سطح آب بدون وابستگي به نواحي مجاور كنترل مي شود كه اين بخش جدا شده را Polder مي نامند.
Protected area (اراضي حفاظت شده):
بخشي از اراضي سيلابدشت است كه با احداث خاكريزها (گوره ها) در آن مانع از راه يابي آب به آن قسمت مي شود. اين عبارت در مواردي كه يك محدوده زيستي نيز از هجوم سيلاب محافظت مي شود، به كار مي رود.
Retired embankment (ديواره ساحلي پشتي):
ديواره ساحلي كه به فاصله اي از لبه رودخانه و پشت ديواره ساحلي اول و به عنوان خط حفاظتي دوم و يا جايگزين آن، احداث مي شود. (ديواره اول را معمولا ديواره حفاظتي اوليه نيز مي نامند.)
Ring dikes (ديواره هاي حلقوي):
ديواره هايي هستند كه نواحي مسكوني، كارخانجات صنعتي و غيره واقع در سيلابدشت يا مسيل را از طغيان سيل محافظت مي كنند.
Sand-carrying wells, Sand boils
(چاهك هاي حامل شن و ماسه يا چشمه هاي جوشش شن و ماسه):
تمركز جريان آب زيرزميني به صورتي كه سرعت جريان آب زيرزميني به حدي بالاست كه مي تواند ذرات خاك را حتي در جهت بالا دست حمل كند. اين پديده مي تواند فرسايش زيرين و داخلي را تشديد كرده و در زمين زير ديواره ايجاد حفره و غارهاي كوچكي كند. اين پديده با حمل شن و ماسه زير ديواره و خارج كردن آن موجب آب
شستگي در زير پي شده و در بلند مدت ممكن است حتي موجب شكستن و فرو ريختن ديواره شود. (piping را نيز ببينيد.)
Seawalls (ديواره هاي ساحلي):
در نواحي ساحلي ديواره هاي سيل گير را ديواره هاي ساحلي مي نامند كه بايد در مقابل امواج نيز مقاومت داشته باشند.
Sheet pile walls, Retaining walls (ديواره سپر فلزي، ديواره هاي حايل):
اگر فضاي كافي و محوطه لازم براي احداث ياتقويت خاكريزهاي حايل و سازه هاي حايل خاكي وجود نداشته باشد از تيرهاي فلزي يا ديواره هاي به شكل L كه به فضاي محدودي نياز دارند استفاده مي شود. در گذشته براي ايجاد ديواره هاي منعكس كننده امواج، بتن يا مصالح سنگي را بر روي تاج ديواره هاي محافظ ساحلي دريا اضافه مي كردند
و بدين ترتيب نياز به حجم بيشتر بدنه خاكي مرتفع مي شد.
Summer dikes, River side bunds, Submersible dikes
(ديواره هاي تابستاني، حايل طرف رودخانه، ديواره هاي نيمه مستغرق):
ديواره هاي خاكي نسبتاً كوتاهي كه در طول رودخانه يا ساحل با هدف حفاظت در برابر سيل هايي با ترازهاي كم و يا حفاظت در مقابل مراحل اوليه سيل (كه در نتيجه در سيل زدگي تأخير مي افتد) احداث مي شود. اين ديواره ها را در بستر مسيل احداث مي كنند تا از نفوذ سيل هاي كم جلوگيري كرده و در قسمت هاي حفاظت شده مسيل كشت و كار صورت گيرد. معلوم شده است كه بسامد سيل هاي بلند كم است و در فواصلي طولاني تر به وقوع مي پيوندد و در زمان وقوع اين سيل ها ديواره هاي تابستاني به زير آب مي رود و تا آمدن اين سيل ها مي توان از بستر رودخانه استفاده مناسب كرد.
3 (ج)- ذخيره
Flood control reservoir (مخازن كنترل سيلاب):
از سد مخزني فقط براي ذخيره موقت سيلاب استفاده مي كنند و پس از سيل به تدريج آن را در حدي كه شرايط رودخانه در پاياب اجازه دهد رها مي كنند.
Floodplain storage (ذخيره در سيلابدشت):
1) قسمتي از حجم سيل است كه به دليل مستغرق شدن سيلابدشت ذخيره و نگهداري مي شود. همچنين به اين ذخيره Washland storage هم مي گويند. 2) حجم آبي كه به طور موقت در سيلابدشت، ذخيره و نگهداري مي شود.
Flood surcharge:
Surcharge) را ملاحظه كنيد.)
Reinforced grass spillway (سرريز تحكيم شده با پوشش گياهي):
سرريزي كه آبشار آن با پوشش گياهي تقويت شده است تا از فرسايش آن جلوگيري شود.
Surchage, Wet freeboard (ظرفيت ذخيره اضافي):
ظرفيت ذخيره اي است كه براي حفاظت سازه ها در مقابل سيل هايي كه بزرگي آن ها بيش از ظرفيت خروجي تنظيم شده دريچه هاي عمقي و سرريزهاي كنترلي است، منظور مي شود. اين حجم ذخيره علاوه بر حجمي است كه در سازه براي آبياري منظور مي شود و در سدهاي چندمنظوره علاوه بر ظرفيتي است كه براي كنترل سيل فراهم مي آيد. اين
فضاي ذخيره اي اضافي فقط وقتي بهره برداري مي شود كه سيل ناگهاني كنترل نشده اي جاري و در آن ذخيره مي شود. ليكن اين آب در مخزن ذخيره اي نمي ماند و روي آن حساب نمي شود. آن را با مقياس ارتفاع (متر) مي سنجند.
3 (د) - تمهيدات غير سازه اي
Aid, Relief (كمك رساني و امداد):
پيش بيني كالا يا پول براي سيل زدگان است. اين اقلام بايد بلافاصله پس از سيل آماده توزيع در جامعه سيل زده باشد و با توجه به نياز آنان توزيع شود.
Alarm level, Danger level, Warning stage
(تراز اعلام خطر، تراز خطر، مرحله اعلام خطر):
ترازي است كه به مجرد نزديك شدن تراز سطح سيل به آن حد، بايد به عنوان مرحله خطر، هر چه سريع تر عمل اعلام خطر انجام پذيرد. مرحله اي است كه تراز آب در آن و يا نزديك آن است كه خسارت و آسيب رساني آغاز مي شود. اين اشل مشخص كننده خطر، مي تواند بالاتر يا پايين تر تراز لبريز و مخزن سيلابدشت قرار داشته باشد.
Building codes (مقررات احداث بنا):
كنترل هاي لازم در رعايت استانداردهاي احداث بنا است كه قسمتي از برنامه كمينه كردن خسارات سيل مي باشد. مثلا قوانين اجرايي احداث بنا، ملزم مي سازد كه بايد همه ساختمان ها نسبت به سيل 100 ساله مقاوم سازي شده باشند. اين قوانين ممكن است به صورت داوطلبانه باشد يا از طريق سازمان مسئول دولتي اعمال شود. اين ها قوانين مخصوص براي سازه بوده و مثلا حداقل تراز طبقات همكف، حداقل مشخصات براي پي ها يا ديوارها را مشخص مي كند و ممكن است ساخت زيرزمين در ساختمان يا احداث بنا در نواحي خاصي را ممنوع كرده باشد.
Cyclone shelter:
ساختماني است كه به عنوان پناهگاه در زمان آب گرفتگي بواسطه خيزاب هاي طوفاني ساحلي يا در برابر بادهاي شديد طراحي و ساخته مي شود. اين سازه ممكن است مخصوص پناهگاه باشد يا ساختمان تقويت شده دولتي (مثل مدرسه) باشد كه به منظور پناهگاه استفاده شود.
Disaster relief (امداد در حادثه و فاجعه):
سازماندهي و پيش بيني اضطراري براي نجات و امداد كوتاه مدت آنهايي كه مواجه با خسارات ناشي از سيل شده اند يا مجبور به تخليه محل سيل زده مي باشند. لازمه اثر بخشي در امداد، آمادگي و آماده سازي است كه شامل برنامه ريزي دقيق براي بلاياي فرضي و شناسايي نيروي انساني، مسئوليت ها و منابع، در غياب فشارهاي يك فاجعه و بلاي واقعي مي باشد.
Dissemination:
پخش اعلام خطر در بين آنهايي كه در معرض خطر سيل هستند.
Dry flood-proofing:
ضد سيل كردن يك ملك براي آن كه آب از آن دور نگه داشته شود.
Emergency action plan (طرح عملياتي براي شرايط اضطراري):
مجموعه ي اقدامات يكپارچه ي از پيش طراحي شده است كه به وسيله يك جامعه يا گروهي از آن جامعه قبل از بروز مشكلات سيل، درست قبل از وقوع، در زمان وقوع و بالاخره پس از پايان سيلاب به اجرا در مي آيد. هدف از طرح عملياتي براي شرايط اضطراري كاهش خسارات و ناگواري ها و كم كردن ترس و نگراني از خطرات بهداشتي و جاني ساكنين مي باشد. اين چنين طرحي در يك جامعه شامل مجموعه اي از تمهيدات مقاوم سازي در برابر سيل است كه بعضي اوقات قبلا تهيه شده است كه براي سازه هاي كه مستعد و يا به آساني سيل گير هستند به كار مي رود. در چنين طرحي 4 مرحله زير عملي مي شود:
الف) آمادگي قبل از وقوع سيل
ب) پايش و اعلام خطر
پ) مهار سيل
ت) پاكسازي پس از وقوع و فروكش كردن سيل
Emergency flood-proofing (مقاوم سازي اضطراري در برابر سيل):
حفاظت از اموال (مثلا استفاده از كيسه هاي شن) پس از دريافت اعلام خطر كه مي تواند طرح آن از قبل تهيه شده باشد يا في البداهه تهيه شود.
Emergency planning (برنامه ريزي شرايط اضطراري):
آماده سازي طرح هايي از سوي سازمان هاي مسئول دولتي است كه به محض دريافت اعلام خطر اجرامي شود. طرح، شامل شناسايي سازمان هاي مسئول، سطوح خطرناك سيل، هدف ها وكانال هاي خبررساني، تخليه (منطقه سيل زده)، نيروي امداد و نجات، مصالح و تجهيزات لازم براي ترميم خرابي ها، راهكارهاي كنترل اضطراري جريان سيل و آموزش هاي مورد نياز است. Disaster relief) رانيز ملاحظه كنيد).
Emergency preparation (آماده سازي براي شرايط اضطراري):
تهيه امكانات فيزيكي و سازماني براي مقابله با وقوع سيل مي باشد.
Evacuation (تخليه منطقه سيل زده):
خارج كردن مردم و اموال آنان از منطقه خطر پس از اعلام خطر.
Flood adaptation (تطبيق و كنار آمدن با سيل):
ايجاد اعتماد به نفس در مردم ساكن در نواحي سيل گير براي يادگيري زندگي كردن با سيل. تطبيق و كنار آمدن يعني توسعه عقيده اي در مردم براي پذيرش سيل گرفتگي به عنوان يكي از جنبه هاي زندگي و يادگيري زندگي با سيلاب به وسيله اعمال تمهيدات فردي و گروهي براي حداقل كردن خسارات سيلاب هاي ادواري. اين اقدام به خصوص در
مناطقي كه مردم مجبورند در نواحي سيل زده زندگي كنند و هيچ گونه تمهيدات سازه اي و غير سازه اي براي مقابله با سيل يا امكان ندارد و يا از نظر اقتصادي عملي نيست مهم است.
Flood assistance (كمك در نواحي سيل زده):
كمك ها و پشتيباني مالي و عملي به مردم سيل زده است (مساعدت، امتياز، وام، كاهش پرداخت ما ليات و بيمه).
Flood early warning system (شبكه هشدار قبل از وقوع سيل):
شبكه اي كه به موقع هشدار مي دهد و مجهز به مراكز مخابره خبر هم آهنگ با اشل نشان دهنده سيل است كه اطلاعات لازم را به ايستگاه مركزي مخابره مي كند. كل شبكه براي جمع آوري، انتقال و تجزيه و تحليل داده ها و پيش بيني سيل براي بيشينه كردن زمان اعلام خطر براي ساكنين سيلابدشت به كار مي رود.
Flood fighting (مقابله با سيلاب):
عملياتي است كه در خلال جريان سيل براي جلوگيري از تلفات جاني و مالي و شكستن و ناكارايي سازه هاي كنترل سيل، مثل انحراف دادن سيلاب به جهاتي ديگر براي حفاظت از نواحي حساس صورت مي گيرد. مقابله با سيلاب غالباً وقتي صورت مي گيرد كه سازه هاي حفاظتي و كنترلي سيل كارايي نداشته باشند و قطعي شود كه شكسته مي شوند و كارايي خود را از دست مي دهند. مقابله با سيلاب ممكن است شامل اقداماتي از قبيل تخليه سيل زدگان از مناطق تهديد شده، بستن جاده ها طبق طرحِ از قبل تهيه شده، تهيه امكانات درماني، تقويت حفاظت هاي پليسي، استفاده از تلمبه هاي قابل حمل براي تخليه فاضلاب هاي بهداشتي اضافي، حفاظت با استفاده از كيسه هاي شني، احداث ديواره هاي موقت خاكي در اطراف ساختمان ها، فعال كردن اقدامات مقاوم سازي در برابر سيل، و به طور مداوم بازرسي از تسهيلات كنترل سيل مي باشد.
Floodforecasting and warning (پيش بيني سيل و اعلام خطر آن):
پيش بيني سيل قريب الوقوع و اعلام خطر به نواحي خطرپذير است.
Floodplain land use planning (طراحي و برنامه ريزي براي اراضي سيلاب گرفته):
مطالعه و تهيه طرح مناسب براي كاربري اراضي در سيلابدشت است (ناحيه بندي، مقررات، پايش، جابجايي سيل زدگان).
Floodplain management (مديريت سيلابدشت):
كنترل و نظارت عاليه به وسيله سازمان هاي مسئول دولتي در توسعه و ساخت در سيلابدشت هاي شناسايي شده، نگهداري از آن مخازن آبي با ظرفيت هاي جريان سيل كه از نظر دولت در عبور دادن سيل حياتي هستند، و يا مواردي كه خطر پذيري آنها به نحو غير قابل قبولي بالاست. بنابراين در مديريت سيلابدشت جهت گيري اين است كه از ساخت و
ساز سازه اي مانند ساختمان هاي مسكوني يا احداث خاكريز جاده كه در مسير جريان سيل ايجاد محدوديت مي كنند و موجب سيل گيري يا عميق تر شدن سيلاب و يا هر دو مي شوند و همچنين جلوگيري از توسعه مراكز مسكوني، صنايع يا ساير مظاهر توسعه در سيلابدشت است كه پيامد آن سيلابي شدن ناحيه است و تمهيدات نجات، حفاظت و سپس بازسازي منطقه سيل زده موجب تحميل هزينه بر دوش دولت مي شود.
Floodplain regulation, Regulation (مقررات سيلابدشت، مقررات):
عبارت از قوانيني است كه كاربري قابل قبول اراضي را در يك سيلابدشت مشخص از طريق ناحيه بندي تعيين مي كند. پذيرش و استفاده از ابزار قانوني به وسيله جوامع كه به وسيله آنها بتوان گسترش و نوع توسعه آتي را در دره هاي رودخانه اي كنترل كرد را مجاز مي داند. مقررات ممكن است شامل الزامات مقاوم سازي در برابر سيل، كمينه مجاز تراز
طبقات منازل و غيره باشد.
Floodplain zoning, Flood zoning, Zoning
(پهنه بندي سيلابدشت،پهنه بندي سيلاب، پهنه بندي):
1) تعيين ناحيه هايي در داخل سيلابدشت كه براي كاربري هاي مختلف در اراضي مناسب مي باشند. از قبيل فضاهاي باز تفريحي، كشاورزي، محوطه هاي صنعتي، و كاربري هايي از اين قبيل است. اين محدوده ها معمولا خطرپذير از سيل بوده و تسهيلات حساس، خارج از محدوده هايي با خطر پذيري بالاست.
2) تمامي نواحي سيلابدشت به قسمت هايي با خطرپذيري متفاوت به منظور كنترل كاربري و توسعه اراضي تقسيم مي شوند. پهنه بندي براي مشخص و روشن كردن ميزان خطرپذيري به سيلاب براي استفاده كنندگان محتمل، شناسايي ناحيه ها براي بيمه سيل و ايجاد محدوديت هاي اجباري كاربري در مناطق خطرپذيري قابل استفاده مي باشد. پهنه بندي معمولا در نواحي مجاور مناطق توسعه يافته و بر طبق نقشه هاي خطرپذيري صورت مي گيرد و بايستي قدرت لازم براي اعمال محدوديت هاي ناشي از آن وجود داشته باشد.
Flood-proofing (مقاوم سازي در برابر سيل):
ايجاد تطابق و تغييرات در ساختمان ها و سازه ها و در اطراف آنها براي كاهش خسارات ناشي از سيلاب است. House raising)، Emergency flood-proofing، Permanent flood-proofing، Dry flood-proofing، Wet flood-proofingو Retro-fitting را نيز ملاحظه كنيد).
Flood resistant crops (زراعت هاي مقاوم به سيل):
كاشت گياهاني كه تا حد معيني در مقابل سيلاب يا افزايش تدريجي عمق آن مقاومت مي كنند (يك نوع مقاوم سازي در برابر سيل به روش كشاورزي است)
Flood response planning (برنامه ريزي واكنش در مقابل سيلاب):
آمادگي جامعه مورد تهديد براي حادثه اي كه سيل آن را به وجود مي آورد كه با اجراي تمهيدات سازماني مشخصي (مثل تخليه)، اطمينان حاصل شود كه خسارات ناشي از سيل در حداقل نگهداري مي شود.
Flood warning (اعلام خطر سيل):
1) انتشار دادن نتايج پيش بيني به مردم و يا سازمان هاي مسئول دولتي. اعلام اين كه سيل ممكن است در آينده اي نزديك در ايستگاهي معين به وقوع بپيوندد يا در حوضه آبريز رودخانه اي جاري شود.
2) خبررساني عمومي برنامه ريزي شده به آنهايي كه از نظر موقعيت در نخستين مرحله مواجهه با سيل قرار دارند، كه اين اقدام از سوي سازمان مسئولي صورت مي گيرد و بر مبناي تجزيه و تحليل شرايط آب و هواشناسي و هيدرولوژيكي و با تعيين تراز بالقوه سيل قريب الوقوع، عملي مي شود كه در اين شرايط است كه سازمان مسئول، جدي بودن سيل قريب الوقوع را انتشار مي دهد. ضمن هشدار به خطرپذيران، انتشار اعلام خطر سيل به نحوي برنامه ريزي شده كه موجب فعال سازي گروه هايي از سازمان هاي مسئول دولتي صورت (از قبيل شهرداري ها، پليس، گروه نجات، بيمارستان ها، ايمني و امداد و غيره) گردد. در نتيجه منابع و مردم بسيج شده و با اعلام قبلي مناسب نسبت به كمينه كردن خطر و خسارت اقدام مي نمايند. اعلام خطر سيل معمولا بر حسب درجه اهميت طبقه بندي مي شود مثل احتياط، هشدار خطرناك، خيلي خطرناك. اعلام خطر سيل ممكن است مبتني بر پيش بيني سيل باشد يا به روال معمول تر، از تجزيه و تحليل جريان رودخانه، بارندگي و روند سيل كه زمان رسيدن سيل و تراز مورد انتظار آن در هر مقطع مورد نظر معلوم مي كند، اقدام به اعلام خطر شود. در نواحي پر جمعيت، سيستم هاي اعلام خطر به محض بالا آمدن آب در نقطه اي خاص با عبور حداكثر جريان ممكن است از توربين ها به صورت ناگهاني اطلاع رساني عمومي صورت مي پذيرد. در اين نوع اعلام خطر، تجهيزات خبر دهنده در مسير رودخانه بر بالاي برجي قرار دارند كه وقتي تجزيه و تحليل هاي روند جريان رودخانه به كار افتادن اين تجهيزات اعلام خطر را لازم دانستند، آنها به كار مي افتند.
Grant (اعطاي امتياز):
اهداء يك هديه، پول يا كالا. اين اقدام نسبت به افراد يا به يك سازمان مسئول خاص عملي مي شود. (Aid, relief را نيز ببينيد).
Houses and structures raising:
رقوم خانه ها يا سازه ها (يا عناصري از سازه ها) كه بالاتر از تراز سيل قرار دارند.
Insurance (بيمه):
خريد كمك هاي مالي تضمين شده از طريق پرداخت تدريجي و منظم قبل از وقوع سيل. طرح هاي بيمه مي توانند از منابع مالي عمومي، يارانه دريافت كنند.
Land management (مديريت اراضي):
تمام فعاليت هاي انساني كه بر روي زمين اثر گذارند، مديريت اراضي به عنوان يك فن كنترل سيلاب شامل عمليات حفاظتي در اراضي كشاورزي، چرانيدن (دام ها) و مقررات استفاده از جنگل مبتني بر بهره برداري پايدار از آن است.
Lead time warning, Lead time:
زمان بين اعلام خطر سيل در يك ناحيه و اتفاق افتادن آن در همان ناحيه
Loan:
پيش بيني زمان بازپرداخت پول، احتمالا با نرخ هاي يارانه اي.
Operation of hydraulic engineering works:
بهره برداري از سازه هايي مثل سرريزها و سدها به منظور تخفيف شرايط سيل در پايين دست
Permanent flood proofing:
تغييرات فيزيكي در اموال به منظور مقاوم سازي آن در برابر سيل.
Public education:
تامين اطلاعات و نكات مهم براي عموم، در مورد اين كه در زمان اعلام خطر چكار بايد كنند.(Flood adaptation را نيز ملاحظه كنيد).
Regulations:
floodplain regulation) را ملاحظه كنيد).
Relocation:
جابجايي اختياري يا اجباري اموال و مردم از نقاط سيل گير يك منطقه به نقاط امن
Retro- fitting:
انطباق و تغيير يك سازه براي مقاوم سازي آن در برابر طغيان
Sandbag:
يك كيسه پر شده از شن يا ماسه براي انسداد بريدگي و شكستگي در ديواره ها، يا ايجاد يك ديوار و سد موقت كه بعضي اوقات اين كيسه ها پر از بتن شده و به عنوان ريپ رپ از آن استفاده مي شود.
Sandbag dike:
محصوركردن يك ساختمان، تسهيلات عمومي يا ناحيه مسكوني به وسيله كيسه هاي شني
Tax reduction:
اجازه معافيت مالياتي براي اموال خسارت ديده
Warning lead time:
Lead time) را ملاحظه كنيد).
Watercourse law:
حقوق قانوني ساكنين كنار رودخانه كه اجازه مي دهد هر كس مي تواند نسبت به تمهيدات حفاظتي از اموال خود اقدام كند به شرط آن كه به ديگران و اموال آنها صدمه اي وارد نيايد.
Wet flood-proofing:
اجازه دادن به سيلاب براي ورودي به يك ملك يا سازه به منظور حداقل كردن بارهاي ساختماني به سازه.
4- سود - هزينه
كل خسارات ناشي از سيل در بلند مدت تقسيم بر تعداد سال ها. از متوسط سالانه خسارت اغلب به عنوان شاخص پتانسيل خسارات سيل استفاده مي شود، و عموماً با تخمين احتمال ايجاد خسارت محاسبه مي شود. (عملا با تعيين مساحت زير منحني خسارت - احتمال محاسبه مي شود).
Bootstrapping:
روشي براي برآورد معادل پولي خسارات نامحسوس از روي خسارات مستقيم است.
Clean up cost:
هزينه دفع شن و ماسه و اشياء ديگر و آلوده كننده كه به وسيله سيل حمل و در منطقه سيل گير انباشته شده به علاوه هزينه خشك كردن و تميزي كالاهاي زير آب رفته مي باشد.
Consumer surplus:
برآورد مبلغ پرداختي رضايت مندانه براي سنجش ميزان تغيير در منافع مصرف كنندگان ناشي از اجراي پروژه، درنظرگرفته مي شود. بهر حال اين گونه سودبخشي قابل رؤيت نمي باشد. در عوض براي كالاهاي بازاري مي توان، مازاد مصرف كننده را از روي منحني تقاضا جايي كه مازاد مصرف كننده در سطح زير منحني منهاي جمع پرداختي براي كالا
مي باشد. بنابراين بطور نظري سنجش صحيح مبلغ پرداختي رضايت مندانه الحاقي به ترتيب به عنوان موازنه و متغير معادل شناخته مي شود. تحت مفروضات مشخصي، آنها تقريباً به مازاد مصرف كننده قابل رؤيت نزديك مي باشند.
Direct damage, Direct losses:
تمام خسارات كه ناشي از طغيان سيلاب يا مستقيماً از عملكرد سيلاب، است.
Flood control benefits) را هم ملاحظه كنيد).
Economic effectiveness of a flood management system:
كارايي (راندمان) يك طرح مديريت سيلاب در توليد منافع اقتصادي. بسيار مشكل است كه بتوان تخمين دقيقي از منافع حاصل از مديريت سيلاب بدست آورد يا آن را مشخص و يا برآورد كمّي كرد. تجزيه و تحليل سود - هزينه روشي است كه معمولا براي مقايسه هزينه هاي يك طرح و منافع حاصل از آن، به كار مي رود. منافع يك طرح عبارت از متوسط خساراتي است كه در يك سال با اجراي طرح از وارد آمدن آنها جلوگيري مي شود و در مطالعه ي بعضي طرح ها، تلفات مستقيم و غير ملموس يك جا و با هم ديده مي شوند.
Flood control benefits:
1) عبارت است از ارزش هاي ناشي از حفاظت از سيل كه به صورت دفع خسارات (حذف خسارات) ياسايراثرات سودمند مترتب ازآن ازيك تاسيسات پيشنهادشده حاصل مي شود.
2) بازگشت سرمايه در طرح هاي تخفيف دهنده سيل اعم از اين كه ملموس يا غيرملموس باشد.
3) منافع مستقيمي كه از كاهش خسارات سيل در اراضي و اموال حاصل مي شود كه اين خسارات ممكن است هزينه ي دوباره برقرار سازي شرايط به حالت قبل از جريان سيل يا كاهش ارزش آن باشد و خسارات كاهش يافته ي مربوط به محصولات زراعي از نظر ارزش بازاري آنها كه معادل هزينه امكانات كاشت مجدد و توليد را متحمل نشده باشند، و
منافع غير مستقيم كه ناشي از استفاده بيشتر از اراضي نسبت به قبل از جريان سيل مي باشد از قبيل تحصيل درآمد بيشتر و كاهش، توقف فعاليت هاي اقتصادي، صنايع، تجارت، ترافيك و ارتباطات و ساير فعاليت هايي كه در داخل ناحيه سيل زده و خارج از آن حاصل مي شود. اين خسارات ممكن است خسارات خالص مربوط به درآمد يا هزينه اضافي بهره برداري و هزينه تخليه، اشتغال مجدد، پناهگاه هاي موقت، تاسيسات حفاظتي مربوط به شرايط اضطراري ناشي ازسيل، و امداد و مراقبت از سلامتي سيل زدگان باشد.
Flood damage:
تخريب يا معيوب كردن تمام يا بخشي از ارزش كالاها يا خدمات يا بهداشت كه ناشي از عملكرد سيلاب، املاح و اشياء شناور باشد كه سيل حمل مي كند.
( Flood control benefitsرا نيز ملاحظه كنيد.)
Flood damage survey:
نقشه برداري صحرائي ناحيه ي در معرض سيل گرفتگي در ترازهاي مختلف براي ارزيابي ارزش بالقوه خسارات ناشي از سيل. در ارزيابي بايد اين فاكتورها مورد توجه قرار گيرد: تخريب يا خسارت به اراضي و سازه ها، نابودي يا خسارات وارده بر كالاها، تجهيزات، مبلمان آمده، و تلفات محصولات زراعي اعم از اين كه مزارع كاملا خراب شده باشد يا اين كه محصول آنها كاهش يابد. اين اصطلاح همچنين براي نقشه برداري بعد از بوقوع پيوستن خسارات بكار مي رود.
Flood enhancement:
افزايش ارزش زمين در اثر اقدامات مربوط به حفاظت از خطرات سيل.
Flood damage, Flood loss:
خسارات و زيان هاي ناشي از سيلاب. كه معمولا به ملموس و غير ملموس تقسيم مي شوند. خسارات و زيان هاي ملموس آنهايي است كه معادل پولي آنها قابل تعيين است و غير ملموس آنهايي است كه مقدار معادل پولي آنها قابل تشخيص نمي باشد. خسارات غيرملموس شامل زيان هاي زيست محيطي و بيماري هاي حاصله مي باشد و تلاش بر اين
است كه به طريقي تلفات غير ملموس نيز به صورت كمّي برآورد شوند. تلفات سيل ممكن است مستقيم باشد كه ناشي از خود سيل است يا غير مستقيم باشد كه ناشي از عوامل منتجه و تبعي از سيل مي باشد. از دست رفتن توليدات صنعتي و عدم امكان توليد، جزء زيانهاي غير مستقيم است. زيانهاي سيل را مي توان با تعيين عمق، سرعت، دوره جريان، زمان سنجي آن (مثلا در فصل يا ساعت مشخصي از روز) و بار رسوبات مشخص كرد.
(Flood control benefit را هم ملاحظه كنيد.)
Indirect damage, Indirect losses:
زيان هاي ناشي از سيل كه مستقيماً از خود سيل نمي باشد. مثل زيانهاي ناشي از بروز اختلال در توليد كالاها و خدمات. (Flood control benefit را نيز ملاحظه كنيد.)
Intangible benefits of flood control:
جلوگيري از تلفات جاني، جراحت افراد، بيماري و حفظ آرامش روحي مردم.
Intangible flood damage:
خساراتي كه نمي توان آنها را بر حسب مالي ارزيابي كرد مثل خسارات تخمين مربوط به اختلال در مشاغل، خطرات بهداشتي، ضربات روحي، تلفات جاني و ساير فاكتورهايي كه مستقيماً قابل سنجش نيستند.
سازماني كه طبق قانون و به منظور احداث و نگهداري خاكريزها ايجاد شده باشد.
Loss probability relationsship:
رابطه بين زيان هاي حادثه و احتمال سيل
Potential flood damage:
خسارت احتمالي سيلاب در آينده
Primary flooding Zone:
شامل سازه هايي است كه محتمل خسارت مي شوند زيرا آنها در محاصره يا در مجاورت با ناحيه هايي هستند كه سطح سيلابي دارند. (Secondary flood zone را نيز ببينيد.)
Residual value:
ارزش فهرستي از كالاها (يا محصول) پس از فروكش سيلاب. تفاوت بين ميانگين ارزش مورد انتظار اوليه و باقيمانده ارزش خسارات حاصل از سيلاب را به دست مي دهد.
Risk:
1) جايي كه تبعات يك تصميم گيري در مورد آن، از قبل نامعلوم و نامطمئن است، خطرپذيري احتمال هر كدام از نتايج ممكن مي باشد.
2) احتمال بروز هر اتفاقي از هر اقدامي.
Risk averse:
مردم گريزان از خطرپذيري هستند زماني كه آنها قطعيت را به خطرپذيري معادل آن ترجيح دهند. اين به معناي اين است كه آنها ترجيح مي دهند كه يك ماليات سالانه بيش از 5 پاوند به جاي قبول احتمال 50 درصد پرداخت 10 پاوند بپردازند.
Risk neutral: (خطرپذيري خنثي)
كسي است كه سعي در بيشينه كردن ارزش محتمل يك پديده داشته باشد.
Risk seeking:
مردم در صورتي كه ماليات سالانه كمتر از مبلغ 5 پوند را بجاي ساير موارد بپذيرند، به دنبال خطر و ريسك كردن مي روند. (يعني ديد مثبتي نسبت به خطر كردن دارند). چنين انتخابي ممكن است انعكاسش كاهش سير صعودي درآمد هم باشد.
Sacroscant land:
زميني كه منافع حاصل از كاهش سيل در آن، نامحتمل باشد. مثل اراضي معمولي، ونواحي تفريحي
Secondary flooding zone:
اراضي خارج از سيلاب نيز همچنان ممكن است متحمل خسارات شوند. زيرا ارتباط هيدروليكي بين محدوده هاي سيلابي ثانويه و محدوده هاي سيلابي اوليه برقرار مي باشد (مثال اين ارتباطات هيدروليكي، شبكه فاضلاب بهداشتي و مركب مي باشد).
( Primary flooding zoneرا نيز ببينيد.)
damage curve-Stage:
منحني همبستگي بين گسترش خسارات نسبت به تراز سيلاب.
Synthetic depth / damage data:
داده هاي توليد شده از تركيب خسارات سيلاب هاي گذته كه از داده هاي سيلاب هاي واقعي متمايز مي باشند.
Tangible losses and benefits:
خسارات سيل و منافعي كه امكان ارزيابي آنها بر حسب پولي وجود داشته باشد
منبع: مرکز مقالات کشاورزی AKE( بزرگترین وبلاگ کشاورزی ایران )
مقاله بررسی شوری خاک در سیستم آبیاری
مقالة حاضر، طرحی ارائه شده است که شوری خاک را در مزارعِ تحت آبیاری تخمین زده و راهکارهای مدیریتی ارائه میدهد. این تحقیق بر اساس بررسی مدلهای آبیاری منطقة Manicoba (= منطقه ای واقع در شمال شرقی برزیل) انجام شده است. در این منطقه علت اصلی شوری خاک، بالا آمدن آبهای زیر سطحی میباشد. در این طرح آب و میزان املاح خاکهای سطحی محاسبه میشوند. آزمون بر روی کرتهای بدون کشت و همچنین منطقة ریشة درختان انبه(9/0 متری زمین) انجام گرفت. بررسی اثر سیستمهای مدیریتی بر روی املاح خاک، در تغییر و اصلاح آبیاریهای پی در پی و تبدیل آنها به سیستمهای مؤثرتر مفید خواهد بود.
مقدمه
در دشت نیمه خشک sao Francisco (منطقهای واقع در شمالشرقی برزیل[شکل1])تبخیر و تعرق مرجع علوفه بیشتر از بارشهای سالیانه بوده[جدول1] و جهت آبیاری این منطقه از رودخانة sao Francisco استفاده میشود. [آلن و همکاران1998] میانگین هدایت الکتریکی آب این منطقه بین dS/m05/0-11/0 بوده و خطر شورشدن خاک کم می باشد. اعتقاد بر این است که آبیاریهای پی در پی در این زمین باعث شستشوی مقادیر مناسبی از املاح شده و آنها را از منطقة ریشه خارج میسازد. با اینکه میانگین راندمان آبیاری 60% می باشد ولی در این منطقه به 25% کاهش یافته است. درختان میوههای گرمسیری بخصوص انبه ازعمده محصولاتی هستند که در این منطقه آبیاری میشوند. با اینکه کیفیت آب خوب است، ولی در اکثر سیستمهای آبیاری بعد از10-20 سال مشکل شوری خاک روی میدهد. بررسی این موضوع را موسسة EMBRAPA [موسسه تحقیقات کشاورزی برزیل] در سالهای 2000-2001 به عهده گرفت تا: [1] با بررسی مشکل، [2] علت اصلی و دقیق آن را تشخیص داده و [3] با ارائة طرح و [4] ارائة راهکارهای مدیریتی، طرح آبیاریهای پایدار را ارائه دهد. این تحقیق در منطقهای به وسعت 4500 هکتار از اراضی Manicoba [در9درجه و 24دقیقة جنوبی -40درجه و 26دقیقة غربی- شکل1] اجرا شد که در این منطقه اکثر درختان توسط سیستم آبیاری شیاری(جوی-پشتهای) آبیاری میشدند. این منطقه در امتداد رودخانة sao Francisco و در 40 کیلومتری دو دهکدة مجاور petrolina , Juazeiro قرار دارد. در این سیستم کشاورزان بخاطر شورشدگی خاک، 10-13% از کل منطقة آبیاری را رها کرده بودند. مطالعات نشان دادهاند که آبهای سطحی در عمق متوسط 3/1متری زمین و در بالای لایههای غیر قابل نفوذ3متری(که عمدتاً از گرانیت تشکیل شده اند) قرار گرفته اند. در دورة پلیستوسن زمین شناسی [Pleistocene] این لایه تکامل نیافته بود و سیستم زهکشیهای ناقصی داشت که بواسطة آن حوضچههای متناوب متعددی در این لایه تشکیل شدهاند. در روی این لایة غیرتراوا، یک پوشش شنی و لومی وجود دارد که در دوران Holocene بوجود آمده است. این لایه بخش ریشة گیاهان را نیز در بر میگیرد. در بیشتر بخشهای این سیستم آب به مناطق پائینتر نفوذ کرده و در حوضچههایی متمرکز و تغلیظ شده است که نتیجتاً شوری آب را در آن مناطق سبب شده است(dS/m 3/10که از 1/5 الی 6/22 متغییر بوده و انحراف استاندارد آن 54/6 میباشد). در عوض، بواسطة آبیاریها و رسوبهای پی در پیِ آب سطحی، میانگین املاح آن به dS/m 60/0 کاهش یافته است (از 2/0 تا 3/2 متغییر بوده و انحراف استاندارد آن dS/m 58/0 میباشد). حرکتهای روبهبالای آب و املاح محلول در آن باعث میشوند که خاکهای سطحی را به شدت متأثر کرده و منطقة ریشه را شور کنند. مطالعة حاضر این نتیجه را ارائه کرده و گزارش شده است که عصارة اشباع آبهای زیر زمینی اختلاف زیادی با آب آبیاری دارد. این موضوع در نمودار شکل 3 نشان داده شده است. در این مطالعه شوری خاک بر اساس هدایت الکتریکی عصارة اشباع(EC) آن بیان شده است. EC به صورت زیر تعریف میشود: هدایت الکتریکی املاح محلول در آبِ خاک ، که بعد از افزودن مقدار معینی آب مقطر به آن و رسیدن به درجة اشباع معین میگردد. شوری خاک(EC) در بیشتر بخشهای سیستم و در حدود 75% از مزارع تحت آبیاری اندازهگیری شد. این آمار بین سالهای 1975-2001 گرفته شده و بین dS/m 4/0-1 بودند که میانگین آنها dS/m 46/0 گزارش شده است. حد مجاز یا آستانة تحمل گیاهان حساسdS/m 2-4 میباشد که مقادیر سنجیده شده کمتر از این مقدار بودند و تنها تعداد اندکی از مزارعِ تحت کشت، ECی بالای dS/m 2 داشتند. در برخی مناطق از مزرعه آبهای سطحی شور بالا آمده و شوری نسبتاً شدیدی در خاک ایجاد کرده بودند، بطوریکه کرتها را غیرقابل کشت شدند. هدایت الکتریکی عصارة اشباع خاکها در 13 کرت رها شده و در اعماق متفاوت مورد بررسی قرار گرفتند. میانگین شوری آنها در عمق 15/0متری، dS/m 1/22 بوده (که با انحراف استاندارد dS/m 7 از 13 تا dS/m 36 متغییر بوده) و در عمق 45/0متری، dS/m 7/10( با انحراف استانداردdS/m 2/3) و در عمق 8/0متری، dS/m 3/7( با انحراف استاندارد dS/m 6/2) گزارش شده است.
طبق ردهبندی Abrol (و همکارانش)[1998] این مقادیر نشان می دهند که خاکهای عمق 8/0متری شور و خاکهای سطحیتر بسیار شور میباشند. بطوریکه تنها تعدادی محدودی از گیاهان مقاوم به نمک میتوانند در این شرایط زنده بمانند. در این مطالعه هنگامیکه جریان آب رو به بالا مورد بررسی قرار می گرفت طرحی جهت تخمین شوری آب ارائه گردید. در این طرح میزان آب و املاح خاک سطحی رکوردگیری میشدند. رکوردگیری شامل سه مرحلة اصلی بود: 1-تخمین حرکت آب به سمت بالا 2-تخمین میزان آب خاک 3-تخمین میزان املاح خاک این طرح نشان داده شده است. میزان املاح در بخش ریشة گیاه(در کرتهای کاشته شده) و یا در بخشهای سطحی خاک(در کرتهای رها شده)، قبل و بعد از سیلاب مورد ارزیابی قرار گرفتند. دادههای بدست آمده را مورد بررسی قرار داده و با فرموله کردن آنها اثر سیستمهای مدیریت آب مزرعه را نشان دادند. از آنجائیکه این آزمون بر روی درختان انبه انجام گرفته بود نتایج را برای این گیاه به ثبت رساندند.
مواد و روشها
خصوصیات باغهای انبه: سیستم آبیاری این درختان به گونه ای بود که کرتها به فاصلة 5-8 متری کاشته شده و درختان 85% سطح باغ را پوشانده بودند. میانگین تبخیر و تعرق گیاه در شرایط بهینه (ET) بر اساس 10 روز و ضریب خود گیاه(Kc) نیز برای باغ مورد نظر 8/0 برآورد شده بود. درختان انبه ریشههای عمودی داشته و سیستم پخش ریشه در آنها خوب است. در باغهایی که آبیاری میشوند، ریشههای جاذب آب تا عمق 2/1 متری قرار گرفتهاند. بطوریکه 65% از ریشههای جاذب آب، در محدودة عمق 6/0 متری متمرکز شده اند. از اینرو بررسی جریانات سیلابها و شوری آب، در عمق موثر، یعنی محدودة 9/0متری مورد مطالعه قرار میگیرد. پخش ریشهها طوری است که 50% از جذب آب در 15% فوقانی بخش ریشهها انجام میشود. مرحلة اول: تخمین حرکت رو به بالای آب: UPFLOW نرمافزاری است که حرکت رو به بالای آبهای سطحی را در مدت زمان مشخص و در شرایط مختلف سنجیده و برآورد میکند. دادههای زیر به کمک نرمافزار مورد بررسی قرار گرفته و نتایج ارائه میشوند: دادههای مربوط به قطر و ساختار پروفیل خاک، نیاز تبخیر و تعرقی گیاه در مدت زمان معین، میانگین رطوبت خاک، میانگین آب موجود در خاکهای سطحی(تا عمق3/0 متری) یا منطقة ریشه(در صورت کاشت)و ... با در نظر گرفتن شرایط و به کمک نرمافزار مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرند. به کمک این نرمافزار میتوان میزان بالاروی آب و شورشدگی منطقة ریشه(در مناطق تحت کشت) یا سطح خاک(در مناطق بدون کشت یا رها شده) را پیشبینی کرده و منحنی آن را رسم نمود. مرحلة دوم: موازنة میزان رطوبت خاک: BUDGET نرمافزاری است که جهت بالانس رطوبت خاک بکار گرفته شده است. این برنامه حاصل اختلاط چندین طرح بوده و میزان حرکت رو به بالای آب و جذب ریشهای را مورد بررسی قرار میدهد. در این برنامه موارد کلی سیستم از قبیل میزان رواناب، فیلتراسیون خاک، تراوایی خاک، میزان فلیتراسیون در اعماق و همچنین میزان تبخیر و تعرق گیاه مورد بررسی قرار میگیرند. این برنامه با زمان مشخصی کار کرده و میزان رطوبت خاک بر اساس شرایط روزانه بالانس میشود. به کمک BUDGET رطوبت خاک در سطح خاک (در کرتهای کاشته نشده) و در منطقة ریشه(در مناطق کاشته شده) ارزیابی شده و موارد زیر مورد بررسی قرار میگیرند:
1- میانگین تبخیر و تعرق 10 روز مرجع و بارشهای روزانه برای سالهای خشک و پرباران.
2-مشخصات و صفات اختصاصی لایههای مختلف خاک (که در این آزمایش: در اعماق سطحی و 3/0متری شن لومی تا لوم شنی بوده و در خاکهای زیرسطحی شنی رس-لوم بوده و لایههای غیرقابل نفوذ نیز در اعماق 3 متری قرار گرفته بودند). 3-صفات اختصاصی درختان انبه در باغ 4- عمق آبهای سطحی که در نتیجة حرکت رو به بالای روانابها ایجاد شده و توسط UPFLOW تخمین زده شدهاند. در مورد الگوی آبیاری درختان انبه می توان گفت که طرح اصلی توسط فاصله و عمق آبیاری مشخص میشود که با توجه به فصول مختلف میتواند متفاوت باشد. به کمک برنامة UPFLOW میتوان میزان بالاروی آبهای سطحی را برآورد کرده(دادههای ورودی برای برنامة BUDGET) و سپس با برنامة BUDGET اثر آن و کاهش میزان تبخیر و تعرق را تخمین زد. جریان آبهای سطحی رو به بالا تنها زمانی مطرح میشود که آب زمین از مقدار«ظرفیت مزرعهای»[field capacity] کمتر بوده و یا پروفیل خاک زهکشی نشده باشد. تعداد روزهای آزمون وابسته به الگوی آبیاری و شرایط محیطی میباشد. در مورد زمینهای کشت نشده میتوان گفت که نسبت به زمینهای آبیاری شده، مدت زمان بیشتری طول میکشد تا آبهای سطحی به طرف بالا رواناب شوند. به همین ترتیب در سالهای پرباران نیز سرعت این سیلاب بیشتر بوده و در مدت زمان کمتری آب به طرف بالا جریان مییابد. UPFLOW و BUDGET بستههای نرمافزاری هستند که بطور رایگان قابل دسترسیاند. دیسک راهانداز و راهنمای این نرمافزار را میتوان از سایت: دانلود نمود. پس از انتخاب(دابل کلیک) و نصب برنامهها، هر دو برنامه مجموعاً کمتر از Mb2 فضا اشغال خواهند کرد. مرحلة سوم: بالانس میزان املاح: میزان املاح خاک توسط بررسی کیفیت(dS/m) و کمیت(mm/year) آب تجمع یافته یا جذب شده توسط ریشهها برآورد میشود. در محاسبات dS/m1 را برابر mg/lit640 نمک محلول احتساب میکنند. نفوذ نمک به ناحیة ریشه بواسطة مورد 1-آب آبیاری 2-روانآبهای رو به بالا 3-کوددهی صورت میگیرد. مقدار نمکی که توسط آب آبیاری وارد خاک میشود را می توان توسط بررسی مقدار بارندگی یا آبیاری سالانه و همچنین هدایت الکتریکی خاک برآورد کرد. مقدار نمکی را که توسط جریانهای روبهبالا به خاک تحمیل میشود را نیز میتوان توسط بررسی هدایت الکتریکی آن و بررسی مقدار آبهای وارد شده از اعماق به بالا سنجید. جهت جلوگیری از خسارات ناشی از کوددهی، بایستی متصدیان امر توسط تولید کنندگان سموم توجیه شده و تا 5 سال از عوارض سم یا کود اطلاع رسانی نمایند. با وجود همة این اقدامات بعضی از سموم و کودها بصورت نامحلول باقی مانده و در مواقع آب دهی زیاد و یا بارانها توسط آب تمرکز مییابند. بایستی املاح خاک بطور پیوسته سنجیده شده و از استفادة بیمورد کود و یا در زمانهای شوری خاک امتناع نمود. گاهی میتوان از روی کودهای نامحلول موجود در خاک میزان شوری آن را تخمین زد. تا رسیدن به موازنه و تعادل املاح خاک، بایستی اقدامات نمکزدایی را ادامه داد. نمکهای محلولی که در ناحیة ریشهای تجمع یافتهاند را بایستی توسط زهکشی از این ناحیه خارج کرد. بررسی سالانة املاح خاک در ناحیة ریشه و همچنین بررسی املاح و هدایت الکتریکی آبهای زهکشی شده ما را در تنظیم املاح یاری خواهد کرد. با بررسی آبهای زهکشی شده و محاسبة هدایت الکتریکی پروفیل خاک در حالت « ظرفیت مزرعهای »(EC)نمک وشوری خاک در بخش ریشه محاسبه و تخمین زده میشود. هدایت الکتریکی عصارة اشباع خاک توسط ضرب EC در فاکتور نسبت آب مزرعهای بدست میآید. (نسبت آب مزرعه در شرایط زهکشی شده برابر است با: θFC=0.2854 m3 m-3 و برای خاک اشباع (مقدار آب مورد نیاز برای به حرکت در آوردن عصارة اشباع خاک): θSAT=0.3845 m3 m-3 و برای پروفیلهای خاک این فاکتور برابر7422/0 می باشد.(یعنی EC برابر 7422/0 است). نتایج: ورود جریانات آب از اعماق به سمت بالا و نفوذ به منطقة ریشه(در مناطق تحت کشت انبه) یا سطح خاک(در مناطق کشت نشده) توسط نرمافزار UPFLOW تخمین شده و نتایج به شکل شماتیک در شکل 4 آورده شدهاند. برای مثال در عمق 3/1 متری نفوذ آبهای سطحی به منطقة ریشة درختان انبه mm/day 9/0 بوده ولی در مناطق بدون کشت فقط mm/day 2/0 میباشد. میانگین جریانات آبی و سیلابهای سالانه که در ناحیة ریشة درختان انبه و سطح خاک(در مناطق کشت نشده) بودهاند نیز توسط برنامة BUDGET تخمین زده شده و نتایج به صورت نموداری در شکل 5 ارائه شدهاند. دادههای شکل 5 نتایج حقیقی آزمون بوده و موازنة آب را در الگوهای حقیقی آبیاری نشان میدهد. گرچه بیشتر آبهای وارد شده به سطح از ناحیة کمعمق میباشند، تحقیقات نشان دادهاند که کشاورزان نبایستی تنها با توجه به شرایط این بخش الگوی آبیاری خود را تنظیم کنند. پس از این آزمون بعدها پیزومتر(فشار سنج آب) نیز به کمک کشاورزان آمده و به کمک آن الگوهای آبیاری خود را اصلاح نمودند. در تمام موارد سعی بر این است که با ارائة الگوی آبیاری مناسب از استرس بر روی گیاه کاسته شود. بر طبق محاسبات جریانهای روبهبالای آب در منطقة ریشة درختان انبه در طی 150-190 روز در سال انجام میگرفت. در حالیکه در مناطق کشت نشده این جریانات 245 روز در سالهای پرباران و 330 روز در سالهای خشک به طول میانجامید. در شکل 6 میانگین هدایت الکتریکی و بالانس املاح خاک در سیستمهای آبیاری ارائه شدهاند. میزان املاحی که سالانه به منطقة ریشه وارد میشوند و همچنین مقدار زهکشی این مناطق در تخمین EC مؤثرند که نشان داده شدهاند. درجه بندی و ارزیابی طرح: بالانس املاح بدون در نظر گرفتن نقش سموم وکودها، برای آبهای سطحی 3/1 متری dS/m6/0 بوده و در الگوهای آبیاری حقیقی، بطور میانگین dS/m 41/0 میباشد. با توجه به اختلاف دادهها(dS/m 46/0) میتوان نتیجه گرفت که mg32 کود، در هر لیتر محلولِ خاک بصورت محلول موجود است. از اینرو مقدار املاح محلول وابسته به مقدار آب موجود در منطقة ریشهای در حالت ظرفیت مزرعهای میباشد(60 تاmm 252، بسته به عمق خاک) که با بیشتر شدن آبیاری سالانه افزایش مییابد(mm340). بطور کلی میتوان گفت که 20% از کل کود یا سم بطور محلول در آب خاک باقی میماند. هنگامیکه تنها بخش فوقانی 3/0متری و یا کل بخش ریشهای (9/0متری) بررسی شوند، دادهها متغییر بوده و از 17 تا 25% متفاوت خواهند بود. گرچه این مدل به عنوان شاخص بوده و میانگینی از کل را ارائه میدهد، ولی خطای این طرح در تعیین مقدار نمک وارد شده توسط آب بسیارکم میباشد. در واقع در محاسبة ECی عصارة اشباع خاک در شرایط بدون کود41/0 بوده و در شرایط کودهای محلول dS/m 53/0 میباشد. یعنی میتوان نتیجه گرفت که ابقاء کودها بصورت محلول در خاک اثر قابل توجهی بر روی شوری خاک ندارد. بر اساس گزارش کشور بلژیک، اتلاف کودها بطور میانگین 10-20% میباشد. همانطور که قبلاً ذکر شد، ECی مناطق ریشهای متاثر از آبهای سطحی میباشد(dS/m6/0=EC). در واقع با تقسیم عدد 46/0 به 7422/0 مقدار شوری آب زهکشی شده(dS/m62/0=EC)بدست میآید. کیفیت زهکشی اثر مهمی بر روی شوری داشته و میتواند خاک را پیوسته به طرف پایین شستشو دهد. (همانطور که در شکل 2 نشان داده شده است). در مورد مناطق کشت نشده نیز میتوان گفت که علاوه بر عدم آبیاری، کود نیز استفاده نمیشود. همانطور که در شکل 4 نشان داده شده است، در عمق 3/1 متری جریان آب رو به بالا در خاکهای کشت نشده، mm/day 2/0 میباشد که ورود نمک به این بخش سالانه t/ha 8/3 میباشد(در شرایطی که بطورمیانگین سالانه 288 روز جریان آب روبه بالا داریم). جهت نمکزدایی از این خاک بایستی همین مقدار نمک را توسط زهکشی از این خاک خارج کنیم که تنها توسط 0.48(103)m3ha-1year-1 می تواند انجام گیرد[شکل6]. مقدار شوری سطح خاک نیز dS/m2/9 میباشد که بطور میانگین EC آن نزدیک به ECمیانگینِ dS/m 4/13 می باشد. پیش بینی(simulating): در شکل 7 میانگین املاح خاک در ناحیة ریشة درختان انبه بسته به الگوهای آبیاری و عمق آب، تخمین زده شده و ارائه شدهاند. شوری خاک پیشبینی شده(EC) متغییر بوده و از dS/m 43/0 در عمق 5/1 متری آب تا dS/m50/0 در عمق 1 متری آب تغییر مییابد. گرچه با کاهش عمق آبهای سطحی(=نزدیک به سطح) احتمال جریان آب رو به بالا بیشتر میشود، ولی سطح نمک خاک بواسطة آبشویی نیز کاسته خواهد شد. از اینروست که کشاورزان الگوی آبیاری خود را تغییر نمیدهند که منجر به کاهش ارتفاع آب تا 1 متر و افت کود تا 17% میشود. در حالیکه در الگوهای مناسب آبیاری ارتفاع آب را میتوان به عمق 5/1 متری رسانده و اتلاف کود را به 13% کاهش داد. امروزه سیستمهای آبیاری تحت فشار مرسوم شدناند و اعتقاد بر این است که تغییر سیستم آبیاری به قطره ای و تحت فشار، میتواند راندمان آبیاری را بهبود بخشد. در شکل 7 شوری خاک در سیستمهای مختلف آبیاری نشان داده شده است. یکی از موثرترین موارد در شوری خاک، الگوی آبیاری است. برخی از این الگوها از ایجاد استرس بر روی گیاه کاسته و کمترین هدرروی و نیاز به زهکشی را دارند. تحت این شرایط زهکشی محدود به فصول بارانی شده و از mm25(در فصول خشک) تاmm 170(در فصول پرباران) متغییر میباشد. اتلاف کود نیز تا 5/8% کاهش مییابد. به عبارت دیگر، جریانات آب رو به بالا تا 300-340 روز در سال بطول میانجامد. در نتیجه شوری خاک افزایش یافته و گیاهان حساس به شوری متأثر شده(عمق آب در 5/1متری) و یا حتی کاشت آنها غیرممکن میشود(عمق آب در 1متری).در سیستمهای آبیاری متوسط آمار حد واسط خوب و بد بوده و مقدار اتلاف کود تا 12% رسیده است. در این نوع سیستمها نیز با آبشویی منطقة ریشه، املاح این قسمت به زیر حد آستانه رسیدهاند. شوری خاک در بخش ریشه(EC) متغییر بوده و از dS/m 11/1 در عمق 5/1 متری آب تا dS/m 18/1 در عمق 1 متری آب تغییر میکند. اطلاعات فوق در حالی بدست آمدهاند که میانگین شوری آبهای زمینی برابر dS/m6/0 میباشد. البته با آبیاریهای بیشتر و بسته به الگوی آبیاری و همچنین زهکشی زمین EC این آبها میتواند بالا برود. از اینرو مقدار شوری مورد انتظار میتواند از اعداد و ارقام شکل 7 نیز بیشتر شود. در صورت عدم وجود آبهای سطحی و در شرایط آبیاری پی درپی، شوری ناحیة ریشهای به dS/m 32/0 خواهد رسید. در مورد آبیاریهای متوسط(=نه پی درپی و نه کم) که راندمان آبیاری نیز بالا باشد این مقدار به dS/m 98/1 افزایش خواهد یافت. نتیجه: در این مطالعه بدین نتیجه رسیدیم که حرکت آب از سطحی زیر زمینی به سمت بالا، علت اصلی شور شدگی خاکها میباشد. بواسطة این جریان، نمکهای محلول در آب توسط جریان آب به منطقة ریشة گیاهان نفوذ میکنند. نصب زهکشهای زیر سطحی یکی از مهمترین و مؤثرترین راهحلها جهت کنترل این جریان میباشد. همچنین مطالعات نشان دادند که با اصلاح روشهای مدیریت کوددهی میتوان میزان افت کود و سم را کاهش داد ولی این مقدار معنیدار نخواهد بود. از اینرو میتوان دو راهکار مفید جهت کنترل شوری خاک پیشنهاد داد: 1-شستشوی مناسب بخش ریشة گیاه با آبیاریهای کافی 2-کاهش خروج آب از ناحیة ریشه، که منجر به کاهش عمق آبهای زیرزمینی خواهد شد. کشاورزانی که مزارع را بصورت پی در پی آبیاری میکنند، منطقة ریشهای را آبشویی میکنند. لازم به ذکر است که در حدود 10-20% از تمام سموم و حشرهکشهایی که بکار میروند در آب محلول گشته و وارد بخش سطحی زیر زمینی میشوند. که این پدیده میتواند موجب آلوده شدن آبهای زیرسطحی و خسارت به زمین گردد. یک الگوی مناسب در آبیاری، برای مثال آبیاری بارانی، میتواند از اثر این پدیده کاسته و مانع از خسارت به مزرعه گردد. همنچنین این الگوی آبیاری میتواند با کاهش شوری خاک، میزان محصول را نیز افزایش دهد. البته تبدیل به این سیستم نیاز به تغییر الگوهای زمین و آبیاری داشته و مشکلات خاص خود را دارد. بطور کلی میتوان گفت که الگوی آبیاری متعادل(=نه پی در پی و نه کاملا موثر) الگوی توصیهای ماست. در این سیستمها ممکن است که قدری نمک خاک بالا برود، ولی اعتقاد داریم که در فصول پرباران، بارشهای متوالی باعث کنترل شوری خاک و نگه داشتن آن در حد قابل قبول خواهند شد. در شرایطی نیز که خشکسالهای پی در پی وجود دارد میتوان با اصلاح الگوی آبیاری و آبشویی خاک، به اصلاح آن پرداخت. هماهنگی الگوی آبیاری برای کشاورزان امری ساده و مقدور بوده و میتوان با اصلاح آن به آبشویی و اصلاح خاک پرداخت.
منبع: مرکز مقالات کشاورزی AKE( بزرگترین وبلاگ کشاورزی ایران )