تاريخچه علم باغبانی
تاريخچه علم باغبانی   انسان اوليه غذای خود را با ماهی‌گيری، شكار و استفاده از گياهان وحشی تأمين می‌كرد. در آن دوران، انسان به صورت گروه‌های كوچك يك يا چند خانواری در غارها، و به طور معمول در نزديكی منابع مواد خوراكی، می‌زيست و هر خانواده مسئول تهيه غذای خود بود. با تشكيل اجتماع‌های به نسبت بزرگ‌تر، نيازها و در نتيجه وظيفه و پيشه‌های ويژه و جديدی به وجود آمد كه ايجاب می‌كرد گروهی از افراد به كارهايی مانند آموزش و غيره پرداخته، برای غذای خود وابسته به افراد ديگر اجتماع شوند. از سوی ديگر، در مناطقی كه برای تهيه غذا مناسب بود، هميشه تشكيل اجتماع‌های بشری ميسر نمیشد.از اين زمان،انسان به فكر افتاد كه ضمن تشكيل اجتماع های خود در نقاط مناسب، غذای خود را نيز به جای جمع‌آوری، توليد كند. بنابراين كشاورزی در تمدن‌های اوليه به صورت فنی بسيار ابتدايی شروع گشت. بر حسب شواهد تاريخي، انسان از حدود نه هزار سال قبل، در جلگه‌های دجله، فرات و نيل به كشت برخی از محصول‌ها مشغول بوده است. با پيشرفت تمدن و به وجود آمدن اجتماع‌هايی بزرگتر، اختلاف‌های گروهی پديدار گشت كه موجب بروز جنگ‌های بی‌شمار شد، در نتيجه بشر، به خاطر ايمنی، ديوارهايی به دور محيط زيست خود ايجاد كرد. به دليل محدوديت فضای بين اين ديوارها، كشاورزان اوليه مجبور شدند تعدادی از محصول‌های خود مانند غلات را كه به صورت كشت گسترده (Extensive culture) يعنی در سطح وسيع و با كار و بازده به نسبت كم در واحد سطح، كاشته می‌شد، به زمين‌های بيرون شهر منتقل كنند، و به آن دسته از محصول‌هايی كه مانند سبزی و ميوه به شكل كشت متراكم(Intensive culture)، يعنی با مراقبت زياد و محصول بيشتر در واحد سطح، توليد می‌گشت را داخل شهرها بكارند. بدين سان، در كشاورزی دو شعبه زراعت (يعنی كشت در مزرعه) و باغبانی (يعنی كشت در باغ) به وجود آمد. در حال حاضر، در بسياری از نقاط، ديگر كشت گياهان در داخل محيطی محصور متداول نيست و تمايز گياهان دو شعبه ذكر شده بر اساس عوامل زير انجام می‌پذيرد: الف: ميزان كار مورد نياز و بازده محصول در واحد سطح: در اين مورد همان گونه كه ذكر شد، پرورش گياهان باغبانی به طور معمول به كار بيشتری نياز داشته، در عوض، محصول بيشتری توليد می‌كنند، بنابراين كشت آنها به صورت متراكم است، در حالی كه محصول‌های زراعی به طور معمول به طور گسترده كاشته می‌شوند و بازده آنها در واحد سطح كمتر است. ب: نحوه مصرف محصول‌های توليد شده: به طور معمول گياهان باغبانی به صورت تازه مصرف می‌شوند (مثل ميوه، سبزی و گل) در حاليكه گياهان زراعی بيشتر به صورت خشك و يا تغيير شكل يافته به مصرف می‌رسند (مثل غلات، توتون و دانه‌های روغنی) پ: عرف و عادت محلی: برخی از محصول‌ها مانند سيب‌زمينی و بقولات، در بعضی از نقاط، جزو گياهان زراعی و  در بعضی نقاط ديگرجزو گياهان باغبانی به شمار می آيند.با توجه به سه عامل ياد شده،مشاهده میشود كه در بسياری از موارد تفاوت مشخصی بين گياهان زراعی و باغبانی موجود نيست و هيچ يك از عوامل ذكر شده، به تنهايی، برای تعيين اينكه كدام گياه بخصوص متعلق به گروه باغبانی و يا زراعی است كافی نمی‌نمايد زيرا در حال حاضر، در بسياری از نقاط دنيا، درختان ميوه و سبزی‌ها به صورت ديم در سطوح گسترده كشت می گردند (كشت گسترده) در حالی كه هنوز به عنوان گياهان باغبانی شناخته می‌شوند. در مقابل برنج، توتون و ذرت علوفه‌ای حتی در سطح كوچك و با وجود كار بسيار زيادی كه می‌برند (كشت متراكم) گياهان زراعی محسوب می‌شوند. به اين دليل، امروزه به جای اينكه باغبانی را بر اساس ويژگی‌ها و نحوه كشت گسترده يا متراكم تعريف كنند، آن را بر اساس گياهانش،‌ بدين صورت تعريف می‌نمايند كه: باغبانی عبارت است از هنر ، دانش و پيشه كشت ، داشت ، برداشت و بازاررسانی انواع سبزی ، گل و ميوه. در اين تعريف از هنر، دانش و پيشه باغبانی سخن رفته است. دليل اين امر اين است كه كارهايی مانند پيوند زدن، هرس، گرده‌افشانی و مانند اين‌ها، برای اينكه بطور موفقيت‌آميز انجام شوند نياز به مهارت، ممارست و سليقه ويژه‌ای دارند كه آن‌ها را جزو هنرها قرار می‌دهد. از سوی ديگر، هر يك از اين كارها مبتنی بر اصول و دلايل ويژه‌ای می‌باشد كه شناخت آنها نوعی دانش است و سرانجام كاربرد اين دانش و هنر برای تأمين زندگی، پيشه باغبانی را تشكيل می‌دهد، پيشه‌ای كه در دنيای كنونی، به ويژه در كشورهای پيشرفته، ابعاد شگرفی يافته و سهم مهمی از درآمد ملی اين كشورها را به خود تخصيص داده است. لازم به ذكر است كه گياهان دارويی، ادويه‌ای و نوشابه‌ای نيز جزء گياهان باغبانی هستند كه اندكی درباره آن‌ها در شاخه طبقه بندی گياهان، زير شاخه "طبقه بندی باغبانی" صحبت خواهد شد. تاريخچه باغبانی در دنيا : بزرگ‌ترين مسئله‌ای كه بشر هميشه در طول تاريخ چند هزارساله‌اش با آن روبرو بوده قحطی و كمبود مواد غذايی است و به اين دليل، در زمان‌های قديم، پايه و اساس اجتماع‌ها را كشاورزی تشكيل می داده است. البته بايد در نظر داشت كه در هيچ مرحله‌ای از تاريخ، از جمع‌آوری مواد گياهی خوراكی به طور كامل صرف نظر نشده است و هنوز هم در بسياری از نقاط دنيا، گياهان خودرو، دست كم در سطح محلی، از نظر مواد غذايی دارای اهميت هستند. برای مثال می‌توان از جنگل‌های پسته خودرو در اطراف سرخس خراسان، بوته‌زارهای تمشك وحشی در مازنداران، جنگل‌های زردآلوی وحشی در تركيه و بوته‌‌زارهای زغال اخته آبی رنگ(Blueberry) در آمريكا نام برد. مطالعه سنگ‌نوشته‌ها، حجاری‌ها و اسناد تاريخی نشان می‌دهد كه فن باغبانی از آغاز كشاورزی تا كنون دوران‌های مشخصی را به شرح زير طی نموده است. 1- مصر و بين‌النهرين قديم : اين دوران حدود 35 قرن (از حدود 3500 سال قبل از ميلاد تا حدود ميلاد مسيح) طول  كشيد. از ويژگی‌های اين دوره ايجاد سيستم‌های آبياری پيشرفته و نيز شناسايی و استفاده از گياهان دارويی، ادويه‌ای و عطری زيادی است. مصريان قديم، بسياری از گياهان باغبانی را شناخته و كشت می‌كردند. برای مثال می توان از ميوه‌ها: خرما، انگور، زيتون، انار، موز، ليمو و انجير، و از سبزی‌ها: خيار، عدس، سير، تره، پياز، كاهو، نعناع، تربچه، كاسنی و انواع هندوانه و خربزه را نام برد. در همين دوره، ساكنين كلده، بابل و آشور نيز با ايجاد آبراهه‌های بسيار دقيقی، كه كف و ديواره آنها را با آجر مفروش بود، حدود شصت‌و پنج هزار كيلومتر مربع زمين را در بين‌النهرين به زير كشت برده بودند. مجموعه گياهی مربوط به هفتصد سال قبل از ميلاد كه آشوری ها باقی مانده حاوی بيش از نهصد گياه مختلف است كه حدود دويست‌و پنجاه عدد از آن‌ها گياهان باغبانی است. اين افراد درختان نخل و انجير را با موفقيت كشت می‌كردند، و نيز از ديگر شواهد به دست آمده، چنين بر می‌آيد كه آن‌ها در باره جنسيت در گياهان و تأثير گرده‌افشانی در تشكيل ميوه و همچنين از تلقيح مصنوعی خرما و بر دادن انجير آگاهی داشته‌‌اند. 2- يونان قديم : برخلاف مصريان و اهالی كلده و آشور، يونانيان چندان علاقه‌ای به جنبه عملی كشاورزی نداشتند، ولی در عوض به جنبه‌های عملی آن، يعنی گياه‌شناسی و به ويژه طبقه‌بندی گياهان و تاريخ طبيعی، می‌پرداختند. از تئوفراستوس، كه به نام پدر گياه‌شناسی نيز معروف است، نوشته‌های زيادی باقی مانده كه حاوی مطالب گوناگون در مورد علوم مختلف گياهی است. 3- روم قديم : امپراطوری روم قديم حدود يك هزار سال (از حدود پانصد سال پيش از ميلاد تا حدود پانصد سال پس از ميلاد مسيح) بر بخش مهمی از دنيای آن روز حكمفرمايی داشت. روميان، بر خلاف يونانيان، توجه زيادی به كشاورزی داشتند و اين فن، سهم مهمی از اقتصاد آنان را به خود اختصاص داده بود. خدمت مهم روميان به كشاورزی و به ويژه باغبانی عبارت‌ از دريافت دانسته‌ها و يافته‌های يونانيان و مصريان باستان، و بيشترين استفاده عملی از آن‌ها بود. روميان از پيوند زدن، تناوب، مصرف كود دامی، بهره‌برداری از انبار سرد و نيز گلخانه‌ اطلاع داشته، بسياری از ميوه‌ها و سبزی‌ها را كشت می‌كردند. در شهر روم كشت گياهان زينتی متداول بود، و در آن دوره اين رشته از باغبانی پيشرفت زيادی نمود. در اين زمان ثروتمندان رومی، در اطراف شهر باغ‌هايی داشتند كه مزين به آب نماها، مجسمه‌های فراوان و خيابان‌بندی‌های منظم بود، كه در آنها درختانی مانند: سيب، گلابی، انجير، زيتون و انار، و نيز گل‌هايی مانند زنبق، گل سرخ (از آنجا كه گلهای بسياری از گونه‌های Rose كه در فارسی «گل‌سرخ» ناميده شده، رنگ‌هايی غير از سرخ دارند، اطلاق«گل سرخ»به اين گل با اشكال مواجه است. مثلاً برخی از گونه‌ها يا ارقام را كه رنگ زرد دارند بايد «كل سرخ زرد» بناميم.) بنفشه، ميمون، شقايق، جعفری، سوسن و مينا كشت می‌شدند. در اين زمان بود كه برای اولين بار پيشه باغبانی پديد آمد، بدين معنا كه عده‌‌ای با نگهداری از باغ ديگران مزد دريافت می‌كردند.  4- قرون وسطی و عصر اسلام : با سقوط روم، در اواخر قرن پنجم ميلادی، دنيای غرب از نظر علوم و فنون گامی عظيم به قهقرا برداشت و ازجمله باغبانی نيز دچار افت كيفی فراوانی گرديد. گسترش قلمرو اسلامی و پيشرفت چشمگير علمی مسلمانان به تقريب هم‌زمان با افول تمدن اروپا و قرون وسطی بود. در ميان علوم مختلف، دانش فلاحت (كشاورزی) نزد مسلمانان از اهميت والايی برخوردار بوده است. شواهد تاريخی نشان می‌‌دهند كه از يك سو دستورهای اسلامی داير بر پاداش نيك دو جهانی كشت و كار و از سوی ديگر گسترش قلمرو اسلامی كه دارای تفاوت‌های اقليمی و آب و هوايی شديد بودند، همچنين نياز به غذا، ساختن دارو، مصارف صنعتی و ايجاد آبادانی و خرمی، عوامل بسيار اساسی در پيشبرد دانش كشاورزی در ميان مسلمين بوده است. از آن جمله: احداث باغ و درختكاری در ميان مسلمين تا آنجا گسترش داشت كه برخی از شهرها و نواحی آن زمان، به واسطه باغ‌ها  و رياحين مشهور خود در تاريخ ثبت شده‌اند برای مثال: باغات طايف، نخلستان‌های مدينه، باغ‌های متعدد در عراق به ويژه در حومه بغداد، نخلستان‌‌های كوفه و باغ‌های مثمر و غير مثمر در دمشق را می‌توان نام برد. در آن زمان، سمرقند و سند را با صفاترين گردشگاه‌های روی زمين می‌دانسته‌اند و بخارا را به واسطه درختان و گل‌های آن، دلكش‌ترين شهر و به نام شهر باغ‌ها می‌شناختند. علاوه بر اين، قصرهای خليفه‌ها و اميران آنان از اندلس گرفته تا چين دارای باغ‌های بسيار زيبا با طراحی ويژه خود بوده است كه با توجه به ساختار ويژه آن‌ها، ميتوان آن‌ها را باغ‌های دوره اسلام يا باغ‌های اسلامی ناميد. به طور كلی، در قلمرو اسلامی از اندلس، شام، عراق، ايران، هند تا ساير كشور‌ها، مسلمانان علاوه بر توليد محصول‌های باغی، درختان غير مثمر و ايجاد فضای سبز در درون قصرها به ايجاد باغ‌های گياه‌شناسی و گلكاری نيز می پرداخته‌اند. در  اين راستا، نه تنها بذر و نهال ارقام مختلف گياهان را در باغ‌های گياه شناسی جمع می‌كردند، بلكه دانشمندان اين رشته  مطالعه‌ها و توصيه‌هايی پيرامون افزايش، شناخت درختان، قلمه‌‌زدن، پيوند زدن، حركت شيره نباتی و حتی كنسرو كردن ميوه‌ها داشته‌اند كه ازميان آن‌ها ابن عوام را می‌توان نام برد. در اين دوره گل‌هايی مانند: ياسمن و لاله (كه توسط مسلمين به اروپا راه يافت) و همچنين درختانی مانند: انار، انبه، انجير، انگور، پرتقال، خرما، زيتون، زردآلو، ليمو، ليموشيرين، هلو و نارنج را می‌شناختند و كشت می‌كردند. در زمان جنگ‌های صليبی و رويارويی نيروهای غرب و اسلام، صليبيون علوم مختلفی را از مسلمانان كسب كردند و در واقع اولين سنگ‌های بنای رنسانس اروپا گذاشته شد. در دانش كشاورزی نيز اروپايی‌ها با بردن ارقام درختان و گل‌ها و گياهان زراعی و تعميم آن در كشورهای خود و همچنين بهر‌ه‌گيری از كتاب‌هايی كه توسط مسلمين نوشته شده بود بهره وافری بردند. هرچند كه بيش از جنگ‌های صليبی نيز به سبب تجارت و داد و ستد مسلمين با غرب شناخت و كاشت برخی از درختان ميوه به ديگر نقاط جهان، از جمله اروپا رسيده بود. بهر‌حال بسياری از پيشرفت‌های شگرف در اين رشته هم مديون آن دسته از دانشمندان اسلامی است كه با گردآوری‌های خود در راه پيشبرد كشاورزی نقش داشته‌اند. برخی از اين كتاب‌ها عبارتند از: الفلاحه النبطيه تأليف ابن وحشيه،الفلاحه تإليف ابن عوام،النبات تإليف ابوحنيفهدنيوری،الجامع فی الادويه المفرده تإليف ابن بيطار، كتاب النبات و الشجر، تأليف ابی زيبد سعد بن اولی الانصاری، كتاب صفه‌النخل، كتاب صفه الزرع، كتاب النبات تأليف القاسم‌بن معين، كتاب الفلاحه و العماره تأليف محمدبن اسحق الاهواری، كتاب ‌النبات، كتاب الزرع، كتاب النخله تأليف ابی حاتم السيد حستانی، كتاب الروضه‌الزهر تأليف الفتح بن خاقان بن احمد، كتاب النبات، كتاب البستان، كتاب الروضه، كتاب الزهر، كتاب الاشجار، تأليف جابربن حيان و كتاب النبات و الشجر، تأليف عبدالملك بن قريب الاصمعی. 5- دوره رنسانس اروپا و آغاز عصر جديد تا اواخر قرن نوزدهم ميلادی : در اوايل قرن چهاردهم ميلادی با آغاز رنسانس دراروپا،‌ اروپايی‌ها با استفاده از يافته‌ها و اختراع‌های دانشمندان اسلامی، به تجديد حيات وترقی و تعميم دادن علوم و فنون  مختلف پرداختند. كشاورزی و باغبانی نيز از اين جريان بر كنار نماند. و به ويژه درايتاليا و فرانسه، باغبانی پيشرفت فراوانی نمود. كشف دنيای جديد درسال 1492 ميلادی باعث شد كه گياهان باغبانی جديدی به گنجينه موجود در دنيای قديم اضافه گردد و فن باغبانی به ويژه در بخش سبزيكاری با دريافت گياهانی مانند: گوجه‌فرنگی، سيب‌زمينی ، لوبيا و كدو رونق بسيار بگيرد. از مهمترين نوآوری‌ها و يافته‌های اين دوره می‌توان: 1- كشف ياخته (سلول) توسط رابرت هوك  (1703-1665)  (Robert Hook)  2-كشف دوباره جنسيت درگياهان توسط رودلف كامراريوس  (Rudolph Camerarius) (1665-1721) 3-طبقه‌بندی علمی گياهان توسط كارل لينه  (1778-1707) (Carl von Linne) 4-ابداع روش كشت خطی محصول‌های يك ساله توسط جتروتال  (Jethro Tull) (1731) 5-مطالعه‌های توراثی گرگورمندل (Gregor Mendel) (1884-1882) را نام برد. 6- يكصد سال بعد  : گفته شده كه پيشرفت كشاورزی در يكصد سال گذشته، بيش از پيشرفت آن در يك صد قرن قبل از آن بوده است. دليل عمده اين پيشرفت و ترقی سريع، از يك سو، جايگزينی ماشين‌های كارآمد‌تر و به ويژه تراكتورهای ديزلی، به جای افزارها و وسايل شخم‌زنی اوليه و از سوی ديگر، پيشرفت‌های عظيم علمی و فنی دراروپا وآمريكاست. سهم مهمی از اين پيشرفت مربوط به متخصصين بهنژادی گياهان (اصلاح نباتات) است كه با ايجاد ارقام جديد، زارعين را قادر ساختند كه تراكم بوته را درواحد سطح بالا برده،‌در ضمن از كود‌های شيميايی به مقدار بيشتری استفاده كنند، و در نتيجه محصول بيشتری به دست آورند. به عنوان نمونه می‌توان از گوجه فرنگی نام برد كه ميزان متوسط محصول آن در آمريكا كه تا سال 1940 حدود 12 تن در هكتار بود به دليل معرفی ارقام جديد و نيز به كار بردن فناوری (تكنولوژی) پيشرفته، در حال حاضر به طور متوسط به بيش از 45 تن درهكتار رسيده است. اوايل قرن نوزدهم، در آمريكا هر زراع فقط برای چهار نفر، قدرت توليد غذا داشت. اين رقم در ريال 1940 تنها بالغ به 11 نفر شده بود، ولی در اثر پيشرفت سريع علوم در سال‌های پس از جنگ دوم جهانی، به ويژه كشف انواع سم‌های آلی كشاورزی مانند علف‌كش‌ها و نيز ساخته شدن ماشين‌های پيشرفته‌تر و كاراتر، در سال 1967 به 37 نفر رسيد و در حال حاضر به 57  نفر رسيده است. در كشورهای پيشرفته يكی از علوم كه مهم‌ترين اثر را در پيشرفت كشاورزی، و به ويژه باغبانی داشته، علم شيمی است. امروزه، با ساخته شدن انواع كود‌های شيميايی، آفت‌كش‌های آلی و به ويژه تنظيم‌كننده‌های رشد گياهی، نه تنها ميزان توليد محصول در واحد سطح بالا رفته بلكه بسياری از كارها، مانند كنترل علف‌های هرز، تنك كردن گل و ميوه، برداشت محصول و حتی هرس كردن، با مواد شيميايی مختلف انجام می‌شود و به اين ترتيب يك باغدار با كاركمتر غذای بيشتری فراهم می‌آورد. تاريخچه باغبانی در ايران :  گفته می شود كه ايران يكی از اولين كشورهای دنياست كه درآن كشاورزی و تمدن شروع شده و انسان اوليه برای نخستين بار در فلات ايران به كشت و زرع و پرورش دام، دست زده است. همچنين گفته می‌شود كه مهاجرت آريايی‌ها به ايران بر خلاف مشهور، مهاجرتی چوپانی و در جستجوی چراگاه‌های جديد نبوده، بلكه مهاجرتی دهقانی و در جستجوی زمين بهتر براي كشاورزی بوده است (به نظر می‌رسد منظور درخت آسوريك كه از زمان ساسانيان باقی مانده (ترجمه ماهيار نوابی، بنياد فرهنگ ايران) و در آن از رجزخوانی يك بز در برابر نخل سخن می‌رود- نمايشگر اختلاف بين دامداران و كشاورزان اوليه است، اينكه منظومه به نفع بز كه قادر به حركت (كوچ) است پايان می‌پذيرد « به چرای كوه‌ها شوم تو كوفته‌ای ايدر، چو ميخ جولاهان» حاكی از ديرينگی ريشه‌های اين منظومه است در آغاز ايجاد باغ‌های باستان). حفاری‌هايی كه در اطراف كاشان انجام شده است نشان می‌‌دهد كه در شش هزار سال پيش، ايرانيان متمدن بوده و سيستم زراعی پيشرفته‌ای داشته‌اند. در حفاری‌های نقطه‌های مختلف ايران مشخص گرديده كه در حدود 3300 سال پيش از ميلاد مسيح درخت را در ری، دامغان و كاشان به طرز مشابهی نقاشی می‌كرده‌اند و بنابراين در آن زمان از لحاظ باغبانی ميان نقاط مختلف ايران رابطه برقرار بوده است. دين زرتشت به كشاورزی اهميت فراوان داده و در اوستا(ونديداد-فصل چهارم) آمده است كه سومين جايی كه زمين شادمان‌ترين است، آنجاست كه يكی از خداپرستان بيشترين غله را كشت كند و بيشترين گياه وميوه را بكارد. پطروشفسكی از استراسبون روايت می‌كند كه در قرن اول پيش از ميلاد مسيح، ايرانيان تمامی درختان ميوه‌ای را كه در يونان وجود داشته به استثنای زيتون كشت می‌كرده‌اند. گزنفون از قول سقراط نقل كرده است كه در دوره هخامنشيان باغ‌هايی در ايران وجود داشته كه آن‌ها را پارديس يا پرديس (اين كلمه در زبان‌های رايج اروپايی به صورت پاراديس (Paradice) آمده و به معنای بهشت است) می‌ناميده‌اند و در آنها درختان دارای ارتفاع مساوی و روی خط‌های منظم كشت شده را به وسيله چرخ چاه‌های بزرگی كه توسط گاو گردانده می‌شدند آبياری می‌نمودند. از ميوه‌های مهم اين زمان می‌‌توان انگور، خرما و انجير را نام برد. با حمله اسكندر مقدونی، كشاورزی ايران رو به افول گذاشت و بسياری از كاريزها، باغ‌ها و مزرعه‌های اطراف آن‌ها از بين رفت و اين وضع تا زمان به حكومت رسيدن اردشير بابكان ادامه يافت. ساسانيان به احيای قنات‌ها و تشويق و توسعه زراعت وباغبانی و دامپروری همت گماشتند و ايران دوباره آباد شد. همچنانكه پطروشفسكی هم متذكر شده، در كتاب پهلوی بوندهشن (Bundahishan) كه مربوط به زمان ساسانيان است و امروزه آن را بن دهش می‌ناميم، از كشت انواع ميوه مانند پرتقال، خرما، انگور، سيب، به، ليمو، انار، هلو، انجير، فندق، سنجد، بادام، توت، گلابی، پسته، زردآلو، گردو و شاه بلوط و نيز انوع سبزی و گل مانند تره تيزك، تره، گشنيز، خيار، نرگس، ياسمن، نسترن، لاله، بنفشه، هميشه بهار، سوسن، تاج خروس، گل سرخ و گل زعفران صحبت رفته است. پس از ساسانيان، تا زمان حمله مغول، كشاورزی ايران به تناوب دچار ركود (در زمان بنی‌اميه) و رونق (درزمان بنی‌عباس و حكومت‌های محلی) گشت. ابومنصور موفق الهروی (قرن چهارم هجری) در كتاب خود الابنيه فی حقايق الادويه از تعداد زيادی از گياهان باغبانی نام برده است. بنا به گفته ابومنصور درآن زمان از سبزی‌ها: اسفناج، باقلا، خربزه، هندوانه، بادنجان، ريحان، پياز، سير، نخود فرنگی، هويج، شنبليله، تره تيزك، نخود ايرانی، كاهو، چغندر، ترخون، عدس، ترب، نعناع، كدو، خيار، كرفس، گشنيز، لوبيا چشم بلبلی، ماش، كاسنی، مارچوبه، جعفري و شويد در ايران كشت می شده است. فهرست اسامی ميوه‌هايی كه ابومنصور ذكر كرده است مشابه فهرست بوندهشن می‌باشد، با اين تفاوت كه او زيتون، شفتالو، زغال‌اخته، گيلاس وآلبالو، ازگيل و زالزالك را نيز جزو ميوه‌های رايج ذكرمی‌كند. در زمان ديلميان باغبانی ايران به بيشترين پيشرفت خود رسيد و برای اولين باركشت مركبات در اطراف دريای خزر آغاز گشت. جالب اينجاست كه در اين دوره، برخی از انواع سبزی مثل مارچوبه و گل كلم به مقدار زياد در ايران كشت ومصرف ميشدند ولی بعد‌ها كشت آنها منسوخ شد و با وجود آنكه به تازگی دوباره برخی كشاورزان آنها را توليد می‌كنند، هنوز مصرف آن‌ها همگانی نشده و جزو گياهان تفننی محسوب می‌شوند. در اثر حمله مغول، همراه با ويران شدن ايران، باغبانی نيز از رونق افتاد و وضع بدين صورت بود تا آن كه غازان‌خان تيموری (اواخر قرن هفتم و اوايل قرن هشتم هجری قمری) همت به آبادی كشور و توسعه كشاورزی گماشت. در قلمرو وی انواع درختان ميوه و سبزی‌ها در تمام نقاط كشت می‌شدند و باغبانی آنقدر رونق داشت كه از اصفهان انواع ميوه به هندوستان و آسيای صغير و از كرمان خرما به ساير كشورها صادر می‌گشت. در ايران دوره اقليد و سورمق مركز توليد برگه زردآلو و خراسان ناحيه مهمی برای كشت انواع ميوه به شمار می آمد. از زمان غازان‌خان (سال 700 هجری قمری) كتابی به نام «كتاب در علم فلاحت و زراعت» كه نويسنده آن ناشناس است باقيمانده كه درسال 1323 هجری قمری توسط عبدالغفار خان نجم‌‌الدوله با چاپ سنگی منتشر شده است. بنا به گفته پطروشفسكی در كتاب فوق كه دارای فصل های زيادی است، درباره نگهداری تخم‌ها، غلات و اينكه كدام درخت و گياه از تخم می‌رويد وكدام را بايد به صورت نهال كاشت، ويژگی‌های انگور و ديگر درختان بارده و بی‌بار، انواع گياهان زينتی و شرايط كود (زبل) دادن صحبت گرديده و به هر گياهی، بخشی تخصيص يافته است. نويسنده در اين كتاب به مشاهده‌ها، تجربه‌ها و امتحان خويش در قلمه زدن(Cutting) پيوند زدن انواع درختان بارده و بی‌بار و نيز بذرافشانی، نهال كاری و كاشت درختان استناد كرده و چنين بر می‌آيد كه شخصاً آزمايش های فنی زيادی دركشاورزی انجام داده است. دانشمندان اين سرزمين با وجود مطالعه درباره ويژگی‌های دارويی گياهان، به كارهای به طور كامل فنی نيز می‌پرداختند و دستگاه‌هايی برای بهره‌برداری از آب تهيه نمودند كه از آن جمله می‌توان چرخ‌ چاه خودكار (چرخ آب عين) را مثال آورد كه محمد حافظ اصفهانی در قرن دهم هجری قمری جزو چهارده اختراع خود ذكر كرده، می نويسد: «هشتم- چرخاب عين است كه آب از چاه عميق، در غايت آسانی كشيده می‌شود و دلو كه بر لب چاه رسيد خود، خالی می‌گردد- بی‌حركتی و عملی از خارج» با اين همه، پس از غازان‌خان تا اوايل قرن دهم هجری، يعنی شروع حكمرانی صفويان، دوباره كشاورزی ايران سيری نزولی را طی نمود كه دليل اصلی آن عدم وجود يك حكومت مركزی و ضعف نيروهای محلی و جنگ‌های مداوم بين آن‌ها بود. با چيره شدن صفويان بر سراسر ايران و تشكيل يك حكومت مركزی با قدرت، بار ديگر كشاورزی ايران رونق گرفت. هرچند كه با وجود تمام كوشش‌ها، حتی در زمان شاه‌عباس نيز، به رونق پيش از حمله مغول نرسيد. در اين زمان در تمام ايران درختان ميوه  به ويژه زردآلو، هلو، به، بادام، انجير، انار و انگور كشت می‌شدند. كشت خرما در خوزستان، فارس، كرمان و سيستان مرسوم بود و خرمای ايران (به ويژه خرمای جهرم) بهترين خرمای جهان به شمار می‌آمد و مقدار زيادی از آن به هندوستان صادر می‌شد. كشت مركبات در مازندران و زيتون در مازندران و خوزستان معمول بود. در اين دوره خرمای كرمان، پياز خراسان، انار يزد و شيراز، و نيز پرتقال مازندران به خارج از كشور صادر می‌گشت. اوژن فلاندن كه در آن دوره به ايران آمده بود، در سفرنامه خود می‌نويسد: زراعت ايران مانند زراعت اروپا است. از زمان صفويان نيز كتاب‌های كشاورزی مختلفی باقی‌مانده كه مهم‌ترين آن‌ها ارشاد الزراعه، تأليف فاضل هروی در سال 921 هجری قمری است كه در سال 1322 هجری قمری توسط عبدالغفار خان نجم‌الدوله با چاپ سنگی منتشر شده است. پس از صفويان، حكمرانان، هر كدام بر حسب قدرت و ضعف خود اثرهايی بر كشاورزی ايران داشتند كه روی هم رفته اثرهای منفی بسيار بيشتر بوده و ايران مانند بسياری ديگر از كشورها از قافله تمدن عقب افتاد و كشاورزيش حتی از زمان صفويان نيز عقب‌تر رفت. اولين جنبش به طرف كشاورزی نوين در زمان صدارت شادروان ميرزاتقی‌خان اميركبير به وجود آمد. اين مرد كاردان، همراه با ساير كارهای اساسی خود، سعی زيادی نيز در پيشبرد كشاورزی نمود وعلاوه بر وارد كردن انواع بذرهای بهنژادی شده، با خارجی‌ها هم قراردادهايی بست و كشاورزی ايران را به سوی پيشرفت جهت داد. در اوايل قرن چهاردهم هجری قمری، با تأسيس اولين مدرسه كشاورزی ايران به نام مدرسه فلاحت مظفری، وارد كردن سيب زمينی و انواع نهال‌های ميوه، به ويژه سيب و گيلاس، از خارج، باغبانی ايران پيشرفت بيشتری يافت و سپس با ايجاد مدرسه‌های متوسطه وعالی و دانشكده‌های كشاورزی و نيز تأسيس موسسه‌های دولتی مختلف مثل وزارت كشاورزی، بانك كشاورزی بنگاه توسعه ماشين‌های كشاورزی، موسسه اصلاح و تهيه بذر و نهال وغيره به وضع كنونی درآمد