آفات مهم گندم و مديريت كنترل آنها قسمت 3
  آفات مهم گندم و مديريت كنترل آنها قسمت 3 سن مائورا، سن مغربي                                                                    Eurygaster maura L.    (Scutelleridae, Heteroptera)   سن مغربي يا سن مائورا تقريبآ از سرتاسر نواحي ساحلي شمال ايران به جز منطقة مغان گزارش شده است اما تراكم آن در مناطق گرگان و گنبد بيشتر از ديگر مناطق است(محقق نيشابوري،1370; مبشري،1373 ورجبي،1379). احتمالآ رطوبت و بارندگي يكي از مهم ترين عوامل تعيين كنندة انتشار اين آفت است(رجبي، 1379).اين سن يك نسل در سال دارد و زمستان گذراني آن به صورت حشرات كامل داراي دياپوز در پاي درختان بلوط و درختچه هاي زرشك واقع در ارتفاعات مشرف به دشت گرگان و مينودشت است(مبشري، 1373).هر چند كه مناطق انتشار اين آفت رو به فزوني است و تراكم جمعيت آن در سال هاي اخير افزايش يافته است، اما هيچ گاه كنترل شيميايي اين سن ضرورتي نيافته است. كارايي بسيار زياد زنبورهاي پارازيتوئيد تخم يكي از مهم ترين دلايل كنترل طبيعي اين سن در گرگان و گنبد است. ميزان پارازيتيسم تخم ها توسط اين زنبورها تا 90 درصد هم مي رسد. اين زنبورها علاوه بر كنترل جمعيت قابل توجهي از آفت، باعث عدم تطابق بين مراحل زيستي اين سن و مراحل فنولوژي گياه مي شوند به طوري كه به هنگام برداشت محصول، حدود 50 درصد جمعيت به صورت پوره ديده مي شود(محقق، 1370) و (مبشري، 1373).   مديريت تلفيقي سن مائورا   1) بسياري از زنبورهاي پارازيتوئيد تخم سن گندم، تخم هاي سن E.maura را نيز پارازيته مي كنند. در بين گونه هاي جمـع آوري و شناسـايي شده در مناطـق گرگان و گنبـد  T. grandis  وT. basalis  از اهميت بيشتري برخوردار هــستند . از  مگس هاي پارازيتـوئيـد سن گندم چندين گونه شنـاسايي شده است كه در بين آنـها  E. lateralis  و E. oblonga  اهميت بيشتري دارند (رجبي، 1379).   2)  كنترل طبيعي اين سن توسط دشمنان طبيعي آن به خوبي صورت مي گيرد و خسارت اندك جمعيت هاي آن در مناطق آلوده قابل تحمل است و كنترل شيميايي آن ضروري نيست. در صورت انجام سمپاشي هاي بي رويه عليه سن مائورا و انهدام دشمنان طبيعي آن ، اين سن به آفت خطرناكي شبيه سن گندم تبديل خواهد شد.   Eurygaster testudinaria Geoff.   Heteroptera) (Scutelleridae,   اين گونه نخستين بار توسط Brown and Eralp (1962)از منطقة تبريز و بر اساس جمع آوري يك نمونة ماده گزارش گرديده است و محقق آن را از منطقة چمستان نور در مازندران همراه با E.maura مشاهده كرده است. اين گونه اهميت اقتصادي ندارد (محقق نيشابوري،1370 و 1372)   Dolycoris baccarum L.   (Pentatomidae, Heteroptera)   اين سن در اكثر نقاط كشور فعاليت دارد و علاوه بر گندم و جو، بسياري از گياهان زراعي و درختان ميوه به عنوان ميزبان آن معرفي شده اند. طبق بررسي هاي رجبي(1379) اين گونه از نظر اكولوژيكي داراي دو شيوة زندگي متفاوت است: جمعيتي كه در زيستگاه هاي طبيعي ساكن است و جمعيتي كه به علل اكــولوژيك خــصوصآ به هــنگام كــافي نــبودن غذا در زيــســتــگاه هاي طــبيــعي، جابجـا مي شــود و خــســارت هايي به مزارع مختلف و باغ هاي ميوه وارد مي كند. اين سن تا دو نسل در سال دارد و زمستان گذراني آن به صورت حشره كامل است.اكثر زنبور هاي پارازيتوئيد تخم سن گندم و مگس هاي پارازيتوئيد سن گندم به عنوان عوامل كاهش دهندة جمعيت اين گونه نيز معرفي شده اند(رجبي، 1379).   Dolycoris penicillatus (Horvath)   (Pentatomidae, Heteroptera)   اين گونه كم و بيش از نقاط مختلف كشور جمع آوري شده است. بر خلاف گونه D.baccarum در زيستگاه هاي طبيعي واقع در ارتفاعات وروي گياهان مرتعي وگندميان ديگر فعاليت دارد و هيچ گاه در مزارع و باغ هاي ميوه خسارت زا نبوده است. اين سن يك نسل در سال دارد و زمستان گذراني آن به صورت حشرة كامل است (رجبي، 1379).    Carpocoris fuscispinus (Horvath)   (Pentatomidae, Heteroptera)   اين سن نيز در اكثر نقاط كشور كه سن گندم فعاليت دارد، وجود داشته و از گياهان مختلف خصوصآ گندم و جو تغذيه مي كند، اما خسارت آن  اقتصادي نيست. اين سن يك تا دو نسل در سال داشته و به صورت حشرة كامل زمستان گذراني مي كند. بسياري از دشمنان طبيعي سن گندم از روي اين گونه نيز جمع آوري شده اند(رجبي، 1379).   سن آئليا                                                                                               Aelia furcula  Fieb.   (Pentatomidae, Heteroptera)   در بين گونه هاي جنس Aelia ، اهميت اقتصادي Aelia furcula  بيشتر است. اين گونه در اكثر نقاطي كه سن گندم فعاليت دارد يافت مي شود، اما تراكم آن در استان هاي غرب كشور(كرمانشاه، كردستان و همدان) و استان مركزي بيشتر است. طبق بررسي هاي رجبي( 1366 و 1370) اين سن بر روي گندم ، جو، يولاف و چاودار خسارت زا است و در زيستگاه هاي طبيعي خود در ارتفاعات از گياهان خانواده هاي مختلف نيز تغذيه مي كند. زمستان گذراني اين سن به صورت حشرة كامل است و در بهار به گندم زار هاي ديم و آبي مجاور پناهگاه هاي زمستانه ريزش مي كند و تمايلي به مهاجرت هاي دور دست ندارد. سن آئليا مراحل تكاملي خود را به مدت 5-8 روز ديرتر از سن گندم آغاز مي كند و به پايان مي رساند و بر خلاف سن گندم دياپوز اجباري نداشته و 20 درصد از جمعيت حشرات كامل نسل اول آن،  نسل دومي را آغاز مي كنند كه به دليل در دسترس نبودن غذا و مناسب نبودن شرايط جوي، پوره هاي آن در نسل دوم با تلفات شديدي مواجه مي شوند. در برخي از زيستگاه هاي طبيعي، اين سن نسل دوم خود را كامل مي كند(رجبي، 1377 و 1379).                                                                                                       Aelia melanota  Fieb.   (Pentatomidae, Heteroptera)   اين گونه در اكثر نقاط كشور وجود دارد، اما به نظر مي رسد كه بر خلاف A.furcula در مناطق گرم تر و در مزارع آبي بيشتر يافت شود، خسارت اين گونه اقتصادي نيست. اين سن به صورت حشرة كامل زمستان گذراني مي كند و داراي يك نسل در سال است. حشرات كامل نسل اول در صورت مناسب بودن شرايط ممكن است جفت گيري كنند و پوره هاي سن اول و دوم آنها نيز به وجود آيد(رجبي،1379 ).   Aelia virgata  Klug   (Pentatomidae, Heteroptera)   تقريبآ در سرتاسر كشور وجود دارد اما جمعيت آن به مراتب كمتر از دو گونة فوق است(رجبي، 1379).   Aelia acuminata  L.   (Pentatomidae, Heteroptera)   اين سن از مناطقي كه A.furcula وجود دارد، جمع آوري شده است، اما تراكم آن بسيار اندك بوده و خسارت آن اقتصادي نيست(رجبي، 1379).   Aelia rostrata  Boh.   (Pentatomidae, Heteroptera)   از بعضي مناطق كشور جمع آوري شده است و اهميت اقتصادي ندارد(رجبي، 1379).    مديريت تلفيقي سن هاي آئليا   1) رجبي(1379) كاهش جمعيت دشمنان طبيعي سن هاي آئليا و تخريب مراتع و زيستگاه هاي طبيعي آنها را از عوامل كليدي افزايش جمعيت سن هاي آئليا مي داند.   2)  بسياري از زنبور هاي پارازيتوئيد تخم سن گندم خصوصآ Trissolcus grandis تخم هاي اين سن ها را پارازيته مي كنند. علاوه بر اين مگس هاي پارازيتوئيد سن گندم نيز روي اين سن ها فعاليت مي كنند كه در بين آنها Elomyia lateralis  از اهميت بيشتري برخوردار است.   3) خسارت سن هاي آئليا اقتصادي نبوده و كنترل شيميايي آنها ضروري نيست و سمپاشي هايي كه براي كنترل سن گندم صورت مي گيرد روي آنها نيز موثر است.   جوربالان زيان آور گندم    شته هاي زيان آور گندم    شته هاي زيان آور غلات از آفات درجة دوم مزارع غلات به شمار مي آيند. در بعضي سال ها جمعيت و خسارت برخي از گونه ها (خصوصآ شته روسي گندم) افزايش يافته و خسارت قابل توجهي به مزارع گندم و جو وارد مي كنند. طبق گزارش سازمان حفظ نباتات سطح مبارزة شيميايي با شته هاي غلات در سال 1379 حدود 17000 هكتار بوده است كه عمدتآ براي كنترل شته روسي گندم صورت گرفته است(اميني، 1379).شته هاي زيان آور غلات را از نظر محل فعاليت بر روي گياه به دو گروه تقسيم مي شوند: الف) شته هايي كه روي ريشة گندم و جو فعاليت مي كنند و اهميت اقتصادي ندارند. ب) شته هايي كه روي  اندام هاي هوايي گياه فعاليت مي كنند و اهميت اقتصادي آنها بيشتر از گروه اول است. اين شته ها علاوه بر خسارت مستقيمي كه دارند، ناقل برخي از بيماريهاي ويروسي گندم و جو نيز به شمار مي آيند. از گروه اول 2 گونه كم اهميت و از گروه دوم 6 گونه كه داراي اهميت بيشتري هستند، به شرح زير معرفي مي شوند(شكل، 6):   شته برگ ال                                                                             Anoecia corni (Fabricius)   (Anoecidae, Homoptera)     اين شته بيشتر در شمال ايران، اطراف كرج و قزوين جمع آوري شده است و فاقد اهميت اقتصادي است. ميزبان اصلي آن درخت ال (Cornus ) اسـت وروي برگ آن ايجاد گـال كرده و سپس به طرف ريشة گـندمـيان مهاجرت مي كند.اين شـته در منـاطـقي كه اين درخت وجود نداشتــه باشـد به صورت پارتـنـوژنـز دائم روي ريشة گنـدمـيان زندگي و توليـد مثـل ميكنند(رضواني،1380).     شته گالي نارون                                                                                Tetraneura ulmi (L.)   (Pemphigidae, Homoptera)   شته گالي نارون از بيشتر نقاط كشور به ويژه مناطق شمالي جمع آوري شده است و اهميت اقتصادي ندارد. اين شته روي ميزبان اصلي آن كه نارون است ايجاد گال مي كند و سپس روي ريشة گندميان از جمله گندم و جو  مي رود(رضواني، 1380).   شته روسي گندم                                                                Diuraphis noxia (Mordvilko)   (Aphididae, Homoptera)   اين شته از سراسر ايران به غير از حاشية شمالي كشور و منطقة مغان جمع آوري شده است(رضواني، 1380).در سال هاي اخير خسارت اقتصادي آن از استان هاي فارس، همدان، اصفهان، كرمان، مركزي، خراسان، تهران، يزد، سيستان و بلوچـسـتان، كرمانـشـاه و لرسـتـان گزارش شده است. در سال 73-1372 به طور غير منـتـظره اي جمعيت آن  به همراه   Rhopalosiphum padiدر استان فارس افزايش يافته و خسارت زيادي به وجود آورده است (رضواني، 1373). برگ هاي آلوده به اين شته در امتداد طولي خود تاخورده و قرمز تا ارغواني رنگ مي شوند. ميزبان هاي آلوده به اين شته در برابر سرما حساس مي شوند.اين شته زمستان را روي علف هاي هرز ميزبان در حاشية مزارع به سر برده و در پائيز با سبز شدن محصول روي گندم و جو مي روند. شته روسي در مقايسه با ديگر شته هاي غلات به سرما مقاوم تر است و چنانچه درجة حرارت تا حد 5 درجة سانتيگراد هم كاهش يابد قادر به توليد مثل هست، درصورتي كه اين وضعيت در ساير  شته هاي غلات به چشم نمي خورد. اين شته در سال هايي كه در پائيز و زمستان درجة حرارت مساعد( بالاتر از صفر) و بارندگي كم باشد توليد مثل آن افزايش يافته و طغيان مي كند(رضواني، 1373). دولتي و همكاران (1374) نيز يافته اند كه با كاهش رطوبت نسبي وبالا رفتن درجة حرارت، تراكم اين شته افزايش مي يابد.   شته سبز يولاف                                                                 Sitobion avenae (Fabricius)   (Aphididae, Homoptera)   اين شته نيز در اكثر مناطق كشور از روي گندميان جمع آوري شده است و گندم، جو و يولاف از ميزبان هاي مهم آن به شمار مي آيند (رضواني، 1380). در مناطق شمالي كشور و مغان جمعيت آن هميشه چشمگير است. اين شته معمولآ با ديگر گونه هاي مهم شته هاي غلات به غير از شته روسي گندم همراه است و اهميت اقتصادي زيادي دارد. برخلاف شته روسي گندم بارندگي و رطوبت براي تكثير و افزايش جمعيت آن مناسب است. در بررسي هاي نوري و رضواني(1373) در استان تهران، مجني و رضواني(1374) در گرگان و  شكاريان و رضواني(1381) در استان لرستان،  و اين گونه در بين شته هاي غلات، يبيشترين فراواني را داشته است                                                                        Rhopalosiphum maidis (Fitch)   (Aphididae, Homoptera)   اين شته نيزدر اكثر مناطق كشور وجوددارد. ميزبان آن گندميان مختلف است و بيشترروي جو فعاليت دارد. جمعيت هاي خسارت زايي از آن به همراه شته روسي گندم و يا ديگر شته هاي غلات مشاهده شده است (رضواني، 1373و1380).   Rhopalosiphum padi L.   (Aphididae, Homoptera)   اين شته در اكثر مناطق ايران روي گندميان مختلف جمع آوري شده است و به همراه شته روسي گندم و يا مخلوط با ديگر شته هاي غلات جمعيت هاي خسارت زاي آن مشاهده شده است(رضواني، 1373) و(رضواني، 1380).   شتة گلسرخ                                                      Metopolophium  dirhodum (Walker)   (Aphididae, Homoptera)   اين شته در اكثر مناطق كشور وجوددارد. در شمال كشور، مغان و اطراف تهران جمعيت آن بيشتر است (رضواني، 1380). ميزبان اصلي آن گلسرخ است و زمستان به صورت تخم روي آنها است. در بهار پس از گذراندن يك نسل به طرف گندميان مختلف مهاجرت مي نمايند و در اواخر پائيز به سمت گل سرخ باز مي گردند. در بررسي هاي اميرنظري و همكاران(1381) بيشترين جمعيت را در بين شته هاي غلات منطقة كرج داشته است.   شتة سبزگندم، شتة سمي گندم                 Schizaphis graminum (Rondani)   (Aphididae, Homoptera)   اين شته از روي غلات وديگر گندميان در اكثر نقاط كشور جمع آوري گرديده است( رضواني، 1380). طبق بررسي هاي بنداني(1372) اين شته پرجمعيت ترين گونه در منطقة سيستان بوده است. در سال هاي اخير اين شته در مقايسه با ديگر شته هاي غلات از اهميت كمتري برخوردار بوده است.   Sipha maydis Passerini   (Aphididae, Homoptera)   اين شته روي گندم و برخي ديگر از گندميان از استان فارس، استان مركزي و اطراف كرج جمع آوري گرديده است (رضواني، 1373). در مقايسه با ديگر شته هاي غلات اهميت چنداني ندارد.   مديريت تلفيقي شته هاي زيان آور غلات   1) در بين شكارگرهاي شته هاي غلات گونه هاي مختلفي از جنس هاي Coccinella، Scymnus ، Hippodomia ، Adalia  از خانوادة Coccinellidae  جمع آوري و شناسايي شده اند كه در كاهش جمعيت شته هاي غلات نقش موثري دارند. در بين بالتوري هاي خانوادة Chrysopidae گونه هايي از جنس Chrysoperla خصوصآ Chrysoperla carnea در كنترل طبيعي شته هاي غلات اهميت دارند. لارو گونه هاي مختلفي از مگس هاي Syrphidae  از شكارگرهاي خوب شته هاي غلات به شمار مي آيند. گونه هايي از عنكبوت هاي شكارگر اين  شته ها نيز شناسايي شده اند(اميرنظري و همكاران، 1381).   در بين زنبورهاي پارازيتوئيد شته هاي غلات گونه هايي از جنس Aphelinus از خانوادة    Aphelinidaeو گونه هايي از جنس هاي Aphidius ،   Diaertiella، Ephedrus  ، Lysiphlebus  و Praon جمع آوري و شناسايي شده اند (مصدق ، 1370 ; احمدي و سرافرازي، 1372; بنداني، 1372; رضواني، 1373 و مجني و بيات اسدي، 1374).   2) استفاده از ارقام مقاوم يكي از بهترين روش هاي كنترل شته هاي غلات خصوصاً شته روسي گندم است. در رابطه با شناسايي منابع مقاومت و تعيين مكانيسم هاي مقاومت ارقام گندم در برابر شته هايي غلات بررســي هــايــي توسط كاظمي (1368)، احمدي و سرافرازي (1372)، نعمت اللهي و احمدي(1377)، پورحاجي و احمدي(1378)، شكاريـــان و هـــمكاران(1379)، كاظمي و همكاران(1380) و موحدي و همكاران(1381) صورت گرفته است.   3) ارزيابي دقيق ميزان خسارت و تعيين سطح زيان اقتصادي شته هاي غلات خصوصاً شته روسي گندم يكي از  نياز هاي اساسي براي مديريت كنترل آنها است و لازم است بررسي هاي دقيقي در اين خصوص صورت بگيرد.   4) آلودگي مزارع غلات به شته روسي گندم از حاشية مزارع شروع مي شود و شبكه هاي مراقبت مي بايست با  بازديد هاي منظم اين مزارع را تعيين كنند. در صورت مشاهده آلودگي شديد،  مي توان حاشية اين مزارع را به صورت نواري سمپاشي كرد (رضواني، 1373).  اكسي ديمتون متيل EC 25% ( يك ليتر در هكتار)، ديمتوات EC 40% ( 5/1 ليتر درهكتار) و پريميكارب WP 50% (يك كيلو در هكتار) و تيومتون EC 25% ( 1-5/1 ليتر درهكتار) از سمومي هستند كه در صورت تراكم شديد شته روسي گندم، توصيه مي شوند (سازمان حفظ نباتات ،1375 ).    شپشك ريشة گندم                                                           Porphyrophora tritici (Bod.)   (Margarodidae, Homoptera)   نخستين بار صفرعليزاده و بهار(1365) اين شپشك را از همدان معرفي كردند . علاوه بر اين منطقه تا كنون از استان هاي آذربايجان غربي و شرقي، كردستان و كرمانشاه جمع آوري شده است. علاوه بر گندم و جو،  برخي از علف هاي هرز گندميان نيز به عنوان ميزبان اين شپشك معرفي شده اند. شپشك ديگري با نام علمي Archangeleskaya  Porphyrophora cinodontisاز روي ريشة مرغ توسط اكبري نوشاد(1373) گزارش شده است. شپشك ريشة گندم روي ريشه و طوقة بوته هاي گندم مستقر شده و از شيرة گياهي تغذيه مي كند و فعاليت آن ضعيف شدن و كوتاه ماندن بوته ها را به همراه دارد.حشرة ماده اين شپشك در اواسط تا اواخر خرداد در خاك تخم ريزي مي كند. دورة جنيني تخم ها طولاني است (حدود 4 ماه). در اوايل مهر ماه به تدريج تفريخ مي شوند و پوره هاي سن1 روي ريشة گندميان مي روند. زمستان گذراني شپشك ريشة گندم به صورت پوره سن 1 در روي بوته ها ويا در خاك است و يك نسل در سال دارد(واحدي و حجت، 1370 و اكبري نوشاد، 1372)طبق بررسي هاي مردوخي و حيدري(1372) يكي از دلايل افزايش جمعيت اين آفت را در كردستان، ريزش دانه هاي گندم به هنگام برداشت و فراهم شدن امكان تغذية آفت روي تك بوته هاي گندم در اراضي آيش بوده است. در اين شرايط پوره هايي كه در اوايل مهر ماه از تخم خارج مي شوند روي ريشة گندم هاي جوانه زده مي روند و قادرند با تغذيه از آنها از سالي به سال ديگر منتقل شوند.در اين ارتباط واحدي(1374) نتايج مشابهي بدست آورده است.    مديريت تلفيقي شپشك ريشة گندم   جلوگيري از ريزش محصول به هنگام برداشت، شخم پس از برداشت محصول و رعايت تناوب زراعي از بهترين روش هاي كنترل اين آفت است.             www.ake.blogfa.com           www.ake.blogfa.com           www.ake.blogfa.com