بیماری غربالی درختان میوه Shot hole or Coryneum Blight    آنتراکنوز گردو Walnut anthracnose    بلاست
بیماری غربالی درختان میوه Shot hole or Coryneum Blight تاریخچه و مناطق انتشار: این بیماری اولین بار در سال 1842 در کشور فرانسه بوسیله Leveille شناخته شده است امروزه در کلیه نقاط جهان از جمله در آمریکا شمالی و آمریکای جنوبی و اروپا و استرالیا و نیوزلاند و سایر نواحی جهان وجود داشته و خسارت زیادی وارد می نماید. (زمستان 1343).در ایران اولین بار اسفندیاری در سال 1375 این بیماری را روی درختان میوه هسته دار در مازندران ، گیلان ، گرگان و آذربایجان گزارش نموده است . بیماری در اکثر مناطق کشور کم و بیش وجود دارد و تا کنون از شهرهای شیروان ،‌گنبد ، بجنورد ، قوچان ،‌ماکو ، خوی و نهبندان و بسیاری از شهرهای دیگر گزارش گردیده است . شدت بیماری در استان آذربایجان و بویژه در باغهای قدیمی زیاد ا ست (اشکان ،‌اسدی 1350، ارشاد 1356) در ایران تا کنون این بیماری روی درختان زرد آلو ، گیلاس . آلبالو . گوجه ، هلو ، شلیل و بادام دیده شده است و خسارت عمده آن بیشتر متوجه درختان زرد آلو می باشد. اهمیت بیماری : بیماری غربالی نه تنها باعث ضعف درخت و کاهش مقدار و ارزش محصول میشود بلکه بدلیل لکه ها و زگیل هائیکه روی میوه بجای می گذارد ارزش صادراتی برگه و قیسی حاصله از میوه های آلوده را نیز به نحو بارزی پائین می آورد. در بسیاری از باغهای آذربایجان شرقی و غربی و همچنین بعضی از باغهای خراسان و همدان بیماری شدت دارد که تمام جوانه ها و سر شاخه های درخت زرد آلو در اثر این بیماری خشک شده و درخت عملاً استفاده ای ندارد. درختان آلوده ایکه به حیات خود ادامه می دهند نیز بدلیل خشک شدن برگها و کاهش سطح سبز آنها در دوره فعال گیاه بطور غیر مستقیم لطمه دیده و در نتیجه مقدار محصول آنها پائین می آید. میزان خسارت سالیانه این بیماری در ایران بطور دقیق معلوم نیست و روی محصول زرد آلو معادل 224 میلیون ریال بر آورد شده است (اشکان واسدی 1350) علائم بیماری : زرد آلو ، هلو،‌گیلاس ، آلو و آلبالو از میزبانهای مهم این بیماری است. سرشاخه, گل, برگ, میوه و جوانه های درختان فوق مورد حمله این بیماری قرار می گیرند منتها اندام های مورد حمله و علائم آنها روی میزبانهای مختلف با هم فرق دارند. بدین معنی که در زرد آلو میوه ، برگ و جوانه ها مورد حمله قرار می گیرند ولی علائم روی سرشاخه ها دیده نمی شود. در بادام علائم روی سر شاخه ها و مخصوصاً برگ ظاهر می شود در صورتیکه به میوه خسارت وارد نمی آید در گیلاس علائم بیماری روی میوه برگ و جوانه ها و سرشاخه ها بوضوح دیده می شود در حالیکه در هلو نشانه های بیماری را روی میوه بندرت می توان دید در عوض برگ سر شاخه ها و جوانه های خواب این گونه به شدت مورد حمله قرار می گیرند. در زرد آلو و قیسی خسارت مهم و شدید این بیماری روی برگ و میوه می باشد و حتی جوانه های برگ و گل را مورد حمله قرار می دهند و اصولاً شاخه های جوان بندرت مبتلا می شوند. الف-نشانه های غربالی روی برگ: حالت غربالی و سوراخ شدن برگها مشخص ترین و فراوانترین علائم بیماری است. در زرد آلو علائم بیماری همزمان با موقعی که جوانه های برگ باز میشود و هنوز برگ شکل و اندازه و حتی رنگ طبیعی بخود نگرفته بصورت لکه های گرد که در ابتدا برنگ قرمز متمایل به بنفش و در وسط تیره تر است بروز می کند. بتدریج این لکه های کوچک بزرگتر شده و از وسط شروع به خشک شدن نموده و برنگ قهوه ای در می آیند در این حالت حاشیه لکه ها بسیار مشخص و اغلب قهوه ای تیره می باشد. در این مرحله پیشروی لکه ها متوقف می شود و بتدریج بافت مرده برگ از نسج زنده به طریق پاره شدن پارانشیم وبشره جدا می گردد. به محض اینکه این پارگی کامل شد قسمت داخلی جدا شده و می افتد و در نتیجه سوراخی در پهنگ برگ ایجاد می شود که پیرامون آن یک نوار چوب پنبه ای قهوه ای کشیده شده است. شکل سوراخها معمولاً دایره ای بیضی و گاهی اشکال غیر هندسی و نامنظم می باشد. اندازه تنها بسته به زمان وقوع آلودگی از ته سنجان تا قطر 6 میلیمتر و گاهی بیشتر تغییر می کند ولی لکه های دایره ای شکل معمولاً 4 تا 5 میلیمتر هستند. گهگاهی چند تا از لکه های بیماری بهم پیوسته و سوراخهای بزرگ و بیشکل بوجود می آیند که ممکن است با حشره خوردگی اشتباه شود. این حالت یعنی توسعه بهم پیوستگی لکه های بیماری روی برگ بیشتر در موارد وقوع آلودگی های شدید اولیه در مرحله ایکه برگها دارای بافت لطیفی هستند رخ میدهد و در آلودگی های دیر هنگام چون برگها ضخامت کافی پیدا کرده اند و نیز بدلیل عدم رطوبت کافی و مناسب در محیط علائم برگی معمولاً به صورت سوراخهای منفرد ، ‌ریز و ته سنجاقی بروز می کند. احتمالاً واریته های مختلف نیز مقاومتشان در مقابل بیماری فرق داشته باشد. در هلو لکه ها معمولاً در حاشیه برگها در طرفین و رگبرگ اصلی ظاهر می شود و یکنواختی سوراخ های ایجاد شده از نظر اندازه و شکل بیشتر از زرد آلو است. لکه ها و سوراخهای ایجاد شده روی برگ گیلاس بزرگتر از لکه های برگ آلو و بادام میباشد. شکل و اندازه آنها بسیار نامنظم و متغییر است. معمولاً چند تا لکه مجاور هم ظاهر شده و قسمت بزرگی از پهنک برگ را فرا می گیرد. در گوجه و آلبالو لکه و سوراخهای غربالی نسبتاً منظم و مدور می باشد ولی اندازه آنها در آلو بزرگتر است. ظهور علائم بیماری روی برگ بادام خیلی شبیه علائم آن روی برگ زرد آلو بوده و همزمان با باز شدن جوانه ها و پیدایش برگها می باشد. معمولاً اندازه سوراخها یکسان و شکل شان همانند است, قطرشان از 2 تا 4 میلیمتر متغییر است و از سوراخهای برگ زرد آلو کوچکتر حاشیه سوراخهای ایجاد شده روی برگ بادام قهوه ای مشخص و تعداد آنها نیز نسبت به زرد آلو بیشتر و متراکمتر است. لازم به ذکر است که مشبک شدن برگ و پیدایش لکه های نکروزه فقط مربوط به بیماری غربالی نبوده بلکه قارچهایی مثل: Cercospora circumscissa , Phyllosticta prunicola , Fusicoccum amygdali باکتریهایی از قبیل : Pseudomounas syringae , Pseudomonas morsprunorum و ویروسهائی مانند ویروس لکه حلقوی هلو نیز لکه ها و سوراخهایی شبیه علائم غربالی در برگ درختان میوه بوجود می آورند. ب-نشانه های غربالی روی میوه : میوه زرد آلو ،‌گیلاس و آلبالو مورد حمله این بیماری قرار میگیرندعلایم روی درختان گوجه ای که بشدت مورد حمله بیماری غربالی قرار گرفته بودندبصورت صمغ زدگی زیاد میوه های آن بدون وجود لکه مشخص دیده شده که احتمالا ًناشی از آلودگی به بیماری غربالی می باشد.روی میوه زرد آلو وقتی به اندازه مغز پسته است علائم غربالی به صورت لکه های قرمز مایل به بنفش و به اندازه ته سنجان ظاهر می گردد بتدریج که میوه درشت میشود این لکه ها برآمده شده و به صورت نقاط برجسته یا خال جوش در می آید و رنگشان قهوه ای می شود لکه ها و برآمدگیها ابتدا در سطح فوقانی میوه ها بصورت پراکنده یا تراکم بروز می کند و بعداً به سطح زیرین میوه نیز می رسد. در مواردی دیده شده است که حمله بیماری به میوه ها در بعضی ارقام و یا در شرایط خاص ، مواجه با عکس العمل آن میشود بدین معنی که بجای ظهور خال جوشها, گوشت میوه تحریک شده و به صورت پستانک نوک تیزی بالا آمده و رشد آن متوقف می شود در مواقعی که شرایط جوی برای رشد و نمو بیماری مناسب است, تعداد زیادی خال جوش بطور متراکم در سطح میوه ظاهر می شود. بطوریکه در این قسمت اپیدرم میوه کاملاً فاسد و چوب پنبه ای شده و از آن شیره تراوش می شود که بعداً سفت شده و بصورت صمغ در می آید گهگاهی بد شکلی هم در میوه های زرد آلو دیده می شود. حمله غربالی به میوه های جوان ،‌منجر به ریزش آنها می گردد بهمین جهت حدود 5 درصد از میوه های ریز در همان مراحل اولیه رشد در اثر حمله این بیماری ریخته و از بین می رود حمله بیماری به میوه زردآلو یکی از مخرب ترین حالات خسارت بیماریست. نشانه غربالی روی میوه هلو به دو صورت ظاهر می شود: الف) میوه های هلو در مراحل اولیه رشد مورد حمله قرار گرفته و می ریزد. بهمین جهت میوه های باقیمانده روی درخت علائمی معمولاً از خود نشان نمی دهند , میوه های بسیار ریزیر حالیکه هنوز میوه ها شکلی به خود نگرفته شروع به ریزش می کنند و این عارضه معلول تاخت و تاز مستقیم قارچ روی میوه و همچنین نصف سر شاخه هائیکه روی آن شانکرهای بیماری به فراوانی مستقر است. این علامت در هلوهای ایران زیاد به چشم میخورد. ب) وقتی میوه به درشتی میوه زیتون رسید تعداد زیادی لکه های کوچک مدور که ابتدا قرمز و بعد قهوه ای می شود روی آن مخصوصاً در حوالی دم میوه ظاهر می شود. اپیدرم میوه در قسمت لکه ها کرک طبیعی خود را از دست داده و به صورت پوسته ای در می آید که ممکن است بعداً بیافتد. ریزش این پولکها باعث ناهموار شدن سطح میوه می شود البته لکه های میوه هلو سطحی بوده و معمولاً رشد آنرا مختل نمی کند. (Viemont Bourgin, 1949) اینگونه علائم در ایران هنوز مشاهده نشده است (اشکان و اسدی 1350).علایم روی میوه گیلاس بیماری به صورت لکه های قهوه ای تیره ظاهر می شود که بتدریج گوشت میوه در محل لکه ها فرو رفتگی پیدا کرده و خشک و سیاه و ترکدار می شود گودیهای ایجاد شده معمولاً عمیق بوده و در غالب اوقات عمق آن تا هسته می رسد . در اینصورت گوشت میوه در پیرامون حفره های ایجاد شده به سمت داخل کشیدگی پیدا می کند قطر این حفره ها 5 تا 6 میلیمتر است. روی میوه آلبالو لکه ها شبیه گیلاس است ولی فرو رفتگی حفره کمتر از آن می باشد به نظر می رسد. مکانیزم ایجاد فرو رفتگی در میوه گیلاس و آلبالو بدین ترتیب باشد که میوه در مراحل اولیه تشکیل و در دوران نارسی مورد حمله بیماری قرار گرفته و موجب چوبی شدن و توقف رشد قسمت آلوده می شود و رشد بعدی سایر قسمتهای گوشت میوه باعث می گردد که محل لکه به صور مختلفی ،‌فرو رفتگی پیدا کند.ج)نشانه های غربالی روی سرشاخه ها و جوانه ها : علائم این بیماری روی سرشاخه ها اکثراً به صورت شانکر و ترک خوردگی ظاهر میشود و تشخیص آن احتیاج به دقت و آشنایی چشم دارد . آلودگی سرشاخه ها از آن جهت مهم است که باعث انهدام جوانه ها و ضعف درخت می گردد. سرشاخه های درخت زردآلو معمولاً مورد حمله بیماری غربالی نمی گیرد و علائمی روی آن مشهود نیست لیکن جوانه های آن باین بیماری مبتلا می شود . جوانه های آلوده معمولاً رنگشان تیره گاهی پوشیده از یک لایه ترشحات خشک صمغ به مانند است. غربالی روی سرشاخه های نازک و سبز گیلاس ابتدا به صورت لکه های قهوه ای و برجسته ظاهر میشود که بتدریج با پیشرفت مرض ترک خورده و حالت زخم بخود می گیرد. این حالت در مراحل آخر شبیه نیمرخ دانه گندم در طرف شیار آن می باشد . معمولاً قایقی شکل و اندازه آنها به 3 تا 2 میلیمتر می رسد پیدایش این زخمها در فصل بهار موقع ظهور شکوفه ها حائز اهمیت است زیرا چنانچه زیر جوانه های گل دهنده بروز کند باعث توقف ناگهانی رشد گیاه و خشک شدن سرشاخه ها و شکوفه ها می گردد در حالتهای شدید ،‌بسیاری از جوانه های گل و برگ و سر شاخه های درخت گیلاس به این ترتیب از بین می رود تشخیص این حالت بیماری معمولاً مشکل و با توجه به علائم روی برگ و میوه امکان پذیر است. سرشاخه های سبز جوان بادام به شدت مورد حمله غربالی قرار می گیرد و سرتاسر آن لکه های گرد یا بیضی شکل ظاهر می شود قطر لکه های گرد بین 3 تا 4 میلیمتر تغییر می کند ولی پاره ای از اوقات لکه ها دراز و کشیده بوده و طول آن به 6-7 میلیمتر می رسد. رنگ لکه ها موقع ظهور ارغوانی و سپس قهوه ای می شود . معمولاً مرکز لکه قهوه ای روشن است که وسیله نوار قهوه ای تیره محاط شده است. این دو رنگی به لکه های سرشاخه های بادام حالت چشم میدهد. گاهی لکه ها ترک خورده و از آنها صمغ تراوش می شود.شانکرهای غربالی روی شاخه های هلو شبیه علائم آن روی شاخه های بادام است با این تفاوت که زخمها معمولاً بزرگتر است بنحویکه گاهی اوقات اطراف سرشاخه ها را اشغال می کند و منجر به خشک شدن جوانه ها و قسمتهای بالایی می شود صمغ زدگی در سرشاخه های هلو بیشتر از بادام اتفاق می افتد . روی سرشاخه های آلو و گوجه علامتی از غربالی دیده نشده است (اشکان واسدی1350) عامل بیماری : قارچ Stigmina carpophila - Moniliales-Hyphomycetidae-Deuteromycetes ( Dematiaceae-) این قارچ دوازده همنام دیگر دارد از آنجمله Clasterosporium carpohilum دراروپا عامل بیماری Coryneum beijerinckii معرفی شده است. اندامهای رویشی و باروی این قارچ منحصر به میسلیوم ، کنیدی و کنیدیوفور است، قارچ دارای میسلیوم استوانه ای و بند بند بوده, رنگ آن متمایل به قهوه ای است و میسلیوم روی تمام قسمتهای مورد حمله(پارانشیم برگ و پارانشیم ناحیه پوست شاخه های جوان و سطح میوه) دیده می شود. اندامهای زادآوری قارچ اسپورودوکیوم نام دارد که در زیر کوتیکول یا اپیدرم اندامهای آلوده تشکیل می شود. کنیدها تیره به رنگ سبز زیتونی متمایل به قهوه ای 3 تا 5 سلولی ، کمی خمیده و دو سر گرد می باشد. چرخه بیماری : قارچ عامل بیماری غربالی ،‌زمستان و همچنین سایر مواقع نامساعد را به صورت ریسه ، استروما و کنیدی در جوانه های آلوده و یا زخمهای روی سرشاخه ها به سر می برد . کنیدیها به صورت آزاد و یا چسبیده به توده های صمغ مترشحه از زخمها و یا در استروما خود را از سرما و یا سایر شرایط نامساعد حفظ کرده و از سالی به سال دیگر باقی می ماند عامل بیماری در مواقع نامناسب در هلو و بادام به صورت ریسه ،‌در زخم سرشاخه ها و جوانه های آلوده به سر می برد. ریسه هائیکه در شانکرها و یا جوانه های درخت وجود دارد در بهار و به محض مناسب شدن شرایط جوی تولید کنیدی می کند . کنیدیها به وسیله باران و باد پخش شده و روی میوه و برگها قرار می گیرند. تولید کنیدی در دمای 9 درجه سانتیگراد شروع و در حرارت 19 الی 23 درجه سانتی گراد به اوج میرسد. چنانچه هوا مرطوب و بارانی باشد کنیدیها به محض رهائی جوانه زده و تولید آلودگی می نمایند. بهمین جهت در سالهایی که پائیز آن ملایم و میزان رطوبت بالاست جوانه ها قبل از خواب زمستانه به شدت آلوده می شوند وو منبعی برای آلودگیهای بهار سال بعد خواهند بود. لوله تندش از راه نفوذ مستقیم و یا از روزنه ها وارد بافت گیاه می گردد. بنابر مطالعات ساموئل در سال 1927 آلودگی برگ بادام به طریق نفوذ مستقیم لوله تندشی در کوتیکول اتفاق می افتد بازتاب و واکنش هائیکه در برگ بادام در اثر قارچ S. carpophila اتفاق می افتد عبارتست از افزایش اندازه سلولها درمزوفیل سالم مجاور نسج منهدم شده که منجر به انسداد فضای بین سلولی و در نتیجه ظهور یک خط لهیدگی و هم چنین چوبی شدن و پیدایش سلولهایی داخل این ناحیه می گردد. در این حالت اگر رطوبت زیاد و برگها نسبتاً جوان باشند ،‌بریدگی اپیدرم در دو سطح برگ پیدا شده و تیغه های بین جدار سلولهای خارج ناحیه چوبی شده حل شده و قرص آلوده می افتد. سلولهای ناحیه مریستم معمولاً سعی می کنند بریدگی را ترمیم نمایند . دوره کمون بیماری از 3 الی 20 روز بسته به نوع اندام مورد حمله تغییر می کند.درجه حرارت مناسب برای رشد قارچ 19 درجه سانتیگراد است.(اشکان و اسدی 1350)قارچ عامل بیماری انگل اختیاری بوده و روی محیط غذایی مصنوعی می توان آن را کشت داد.از لکه های برگ مخصوصاًوقتی مسن باشد، جدا کردن قارچ مشکل است ولی از لکه های روی میوه زردآلوجدا سازی عامل بیماری به سهولت انجام می شود. باران برای جوانه زدن کنیدیها ضرورت دارد. از لحاظ انتشار عامل بیماری، باران کنیدیها را از لابه لای فلسهای جوانه ها و شاخه های مریض شسته و از قسمتهای بالای درخت به قسمت پائین منتقل می نماید و بدین لحاظ است که قسمت پائینی درخت شدیدتر آلوده می باشد. کنیدی برای جوانه زدن احتیاج به یک غشاء نازکی از رطوبت که اطرافش را بگیرد دارد و تحت اثر این رطوبت است که کنیدی می تواند تندش پیدا کرده و لوله ای از خود خارج ساخته و در نسج نبات نفوذ کند لذا از این نکته نتیجه گرفته می شود که در هوای خشک به هیچ وجه بیماری به وسیله این قارچ ایجاد نمی گردد . کنترل : از بین بردن کنیدیهای قارچ در قسمتهای آلوده درخت با مواد شیمیایی هیچ گاه با موفقیت قطعی توأم نبوده است فقط بر اثر مبارزه شیمیایی، بیماری کنترل و از شدت خسارت آن کاسته شده است.در مورد این بیماری سمپاشیهای پیشگیری کننده کاملاً مؤثر بوده است. پروفسور R.E.Smith در سال 1906 محلول بردو(10-10-100)به منظور مبارزه با قارچ عامل بیماری غربالی به کار برد و از آلودگی جدید به طور کامل جلوگیری کرد ولی در بعضی از درختان به رشد و نمو درخت صدمه وارد شد(اثرات سوزانندگی مس)به عقیده دکتر Smith شرط موفقیت در مبارزه شیمیایی، انتخاب موقع سمپاشی است که باید بلافاصله قبل و یا بعد از بارانهای متعدد اواخر پائیز تا اوایل بهار صورت گیرد. ـ تجربیات پروفسور E.E. Wilson در کالیفرنیا در مبارزه با بیماری غربالی با محلول بردو را دلخواه و مطلوب نشان داده است زیرا این سم می تواند کنیدی قارچ را به خوبی کشته و دوام خوبی در مقابل شستشوی باران و سایر عوامل جوی نشان می دهد. در حدود4/1 مس مصرف شده در محلول بردو که در پائیز به درختان پاشیده شده در بهار روی ساقه ها اندازه گیری شده است.سمپاشیهای پائیزه از آلوده شدن جوانه های خواب در طول فصل پائیز و زمستان جلوگیری می کند. تحقیقات و مطالعات زیادی در استرالیا و ایالت کالیفرنیا درباره موقع مبارزه به عمل آمده و به این نتیجه رسیده اند که برای جلوگیری از آلودگی میوه و برگ موقعی که شکوفه از جوانه های خواب زمستانی بیرون آمده ولی هنوز گلبرگها باز نشده اند باید سمپاشی نمود.گاهی اوقات هم سمپاشی دوم بهار بلافاصله پس از ریختن گلبرگها لازم می شود.در نروژ برای مبارزه از محلول بردو(8-8-100)و یا(4-3-100) قبل از گل کردن و بعد از گل کردن درختان استفاده می شود. اشکان و اسدی(1350)،آزمایش های متعددی در امر مبارزه شیمیایی علیه بیماری غربالی انجام داده اند که به اختصار شرح داده می شود: از میان قارچکش های آزمایش شده کاپتان(ارتوساید 50)، ملپرکس، پولیرام و لوناکول که برای سمپاشی بهاره به کار رفته است، قارچکش کاپتان برای مبارزه با بیماری غربالی بهترین است.کاپتان نه تنها در جلوگیری از بیماری مؤثر است بلکه برگ و مخصوصاً میوه های درختانی که با آن سمپاشی شده اند شفافیت و جلای خاصی پیدا می کند.بهترین نتیجه از سمپاشی موقعی حاصل می شود که درختان مبتلا 1 مرتبه در اواخر زمستان قبل از بیدار شدن درختها و تورم جوانه ها با محلول بردوی 2 درصد و 3 مرتبه در بهار با کاپتان 3 در هزار سمپاشی شود که اولین سمپاشی بهاره بلافاصله بعد از ریزش گلبرگها و در سمپاشی به فاصله 14 روز از همدیگر توصیه می گردد سمپاشی با محلول بردو بهتر است 2 مرتبه یکی در پائیز پس از ریزش برگها و دیگری در اسفند ماه قبل از بیدار شدن درختها صورت گیرد و بدین ترتیب می توان سمپاشی بهاره را تا حتی 1 مرتبه هم تقلیل داد. مبارزه بیولوژیک: بررسی حالت تضاد قارچهای ساپروفیت با عامل بیماری غربالی زردآلو مشاهده گردید که در میکوفلور اندامهای هوایی درختان زردآلو، قارچ Trichoderma viride Pers دارای حالت تضاد با عامل بیماری غربالی است.با استفاده از این پدیده ممکن است از قارچ viride T.در مبارزه بیولوژیک علیه بیماری غربالی درختان زردآلو در باغات میوه استفاده نمود.   بیماری زنگ برگی (قهوه‌ای) گندم wheat leaf rust زنگ برگ یک بیماری جدی گندم، چاودار، تریتیکاله وبسیاری از گندمیان است که توسط قارچ Puccinia recondita ایجاد می‌شود. پاتوژن روی جو، قدرت پارازیتی ضعیفی دارد، اما یولاف را آلوده نمی‌کند. گونه دیگری از قارچ به نام P.hordei وجود دارد که اغلب به جو حمله می‌کند. علائم بیماری به صورت جوشهای بیضی شکل کوچک و پراکنده با رنگ سیاه متمایل به قرمز ، در سطح پهنک و روی غلاف برگ ظاهر می‌شود. بر خلاف زنگ ساقه گندم، توده یوریدیوسپور بیشتر در بافت میزبان فرو می‌رود و باعث از هم پاشیدن اپیدرم نمی شود. یوریدیوسپورهای Puccinia recondita قرمز پرتقالی تا سیاه مایل به قرمز، خاردار ، کروی و معمولاً به قطر 20- 28 میکرون هستند. تلیوسپورها سیاه مایل به قهوه‌ای، دو سلولی با دیواره ضخیم هستند. قسمت انتهایی اسپور ممکن است گرد یا پهن باشد. تلیا در طول مراحل نهایی رشد گیاه به صورت جوشهایی روی غلاف برگها و یا در سطح پهنک برگ به وجود می‌آیند. تلیوسپورها در بافت برگ باقی می‌مانند و به وسیله اپیدرم پوشیده می‌شوند. گونه‌های جنسهای تالیک‌تروم و آنچوسا Thalictrum وAnchusa ، به عنوان میزبانهای واسط پوکسینیا رکوندیتا معرفی شده‌اند و وجود آنها در بعضی از مناطق اروپا گزارش شده‌است، اما در ایجاد نژاد جدید این قارچ نقشی ندارند. در مناطق معتدل، پاتوژن از سالی به سال دیگر به صورت میسلیوم یا مناطق گرم نیز تابستانگذرانی قارچ در ارتفاعات بلند و در مناطق خنکتر انجام می‌شود. زنگ برگ با استفاده از ارقام مقاوم غلات یا کشت مولتی لاین بخوبی کنترل می‌شود. کنترل زنگ قهوه ای گندم: قارچکشهایی مثل تریادیمفون (بایلتون) وبوتریزول( ایندار) در کنترل زنگ قهوه‌ای مؤثر هستند و در صورت وجود اپیدمی، مصرف آنها اقتصادی است. سایپروکونازول(آلتو) SL 10% نیم لیتر در هکتار   تبوکونازول(فولیکور) EW 25% یک لیتر درهکتار فلوتریافول(ایمپکت) SC 12.5% یک لیتر در هکتار پروپیکونازول(تیلت) EC 25% نیم لیتر درهکتار     بلاست برنج Rice blast    عامل بیماری قارچP.oryzae) Pyricularia grisea ) با فرم جنسی Magnaporthe grisea از گروه آسکومیست است. سال 637 درچین آنرا تب برنج Rice fever می نامیدند. در ژاپن از حدود سال 1700 بیماری را می شناختند. در قرن نوزده عامل بیماری شناسایی و نامگذاری شد. فرم غیرجنسی قارچ خیلی مهم است. فرم جنسی قارچ توسط ژاپنی ها در شرایط آزمایشگاه تشکیل و شناسایی شده است. قارچ تولید کنیدیوفورهایی میکند که مرتب رشد کرده و دوباره کنیدیوم میدهد. کنیدیوم سه سلولی است و به رنگ سبز زیتونی می باشد. زیرا کنیدیوم یک زائده کوچک دارد. معمولاً سلولهای پایینی و بالایی کنیدیوم جوانه می زنند. شکل جنسی قارچ تولید پریتسیوم می کند. آسکوسپورها هم معمولاً 3 یا 4 سلولی هستند. قارچ هتروتالیک است. در طبیعت، فرم جنسی احتمالاً خیلی کم تشکیل میشود و مهم نیست. در ایران این قارچ را قبلاً از شمال گزارش دادند و امروزه از شمال، اصفهان، غرب کشور، آذربایجان، خوزستان و فارس گزارش می شود. قارچ بذرزاد است. علائم در تقریباً همه جای گیاه غیر از ریشه دیده میشود. در طوقه، غلاف گره ها، دم خوشه و دانه و برگ لکه های خاکستری به وجود می آید که حاشیه کشیده شده دارند و وسط لکه خاکستری است و اطراف لکه قهوه ای. در مناطق مرطوب روی برگ و خوشه و بخشهای درون آن خیلی مهم است. در مناطق خشک مثل فارس بیماری روی گره یا طوقه است و باعث مرگ گیاه میشود. عمده خسارت و اپیدمی بیماری روی برگ است. پرخسارت ترین مرحله زمانی است که قارچ به دم خوشه حمله میکند. اگر دانه نبسته و قارچ به گلوم بزند باعث میشود دانه نبندد. مهمترین میزبان این قارچ برنج است. سیکل زندگی به صورت کنیدیوم و میسلیوم است. گاهی کلامیدوسپور هم ذکر شده که در بقایا تشکیل میشود. بقاء قارچ در بقایای آلوده بخصوص قسمتهای گره ساقه است که پوسیده نمی شود و به صورت میسلیوم یا کنیدیوم روی بذر بقا دارد. میسلیوم در شرایط خشک تا یک سال در کلش باقی مانده و روی گره 4-2 سال باقی مانده است.  پس تسریع کردن پوسیدگی بقایا باعث ضعیف کردن قارچ میشود. اسپور روی کلشها تولید شده و توسط آب و باد وارد مزرعه میشود. اگر رطوبت زیاد باشد روی برگ آلودگی ایجاد میکند و مقدار زیادی اسپور تولید کرده و با باد پخش شده و بیماری اپیدمی میشود. بنابراین برای کنترل بیماری بقایا و بذر آلوده را باید در نظر داشت. تولید کنیدیوم در شرایط رطوبت بالای 90% صورت می گیرد. حتی برای جداشدن کنیدی رطوبت نیاز است. پخش اسپور معمولاً از نیمه شب که رطوبت زیاد است شروع و تا نزدیکی صبح ادامه می یابد در شرایط خشک فارس هم اگر شب رطوبت بالا رود ممکن است آلودگی برگ داشته باشیم. اسپور تا دو کیلومتر هم در هوا با باد بالا میرود. در فارس اگر برنج را به سیستم بارانی بکارند مسئله خواهیم داشت. هر چه رطوبت خاک بیشتر باشد بلاست کمتر است و اگر رطوبت خاک کم شود به بلاست حساس خواهد شد. درجه حرارت پایین آب نیز حساسیت گیاه را افزایش می دهد. این در موردی است که از آب سد استفاده میشود. کنیدیومها در دمای 28-24 درجه سانتیگراد حداکثر آلودگی را ایجاد میکنند. بعد از 5-4 روز لکه های روی برگ تولید کنیدیوم میکنند. عوامل مهم در آلودگی: 1- رطوبت خاک. 2- ارقام مقاوم. 3- زیادی ازت موجب افزایش آلودگی میشود. همین طور فسفر هم آلودگی را افزایش می دهد. 4- درجه حرارت بهینه دما 28-24 درجه سانتیگراد است. 5- رطوبت هوا.6- قارچ دارای نژادهای زیادی است. کنترل بیماری: 1-جلوگیری از انتقال مواد گیاهی آلوده (بذر و کلش). 2-کود ازته و کود فسفره زیاد داده نشود. کود را در چند مرحله به برنج بدهند. 3-نشاکاری را زود انجام دهند.(خزانه کاری را زودتر انجام دهند.) 4- آب سرد ندهند (در حوضچه آب را گرم کنند.) 5-مقدار سیلیس خاک را با دادن سیلیکات کلسیم و کمپوست افزایش دهند. 6-استفاده از بذر سالم (از ضدعفونی بذر مهمتر است.) 7-بقایای گیاهی را تا آنجا که ممکن است از بین ببرند. 8-ارقام مقاوم،راه اساسی و اقتصادی است ولی همیشه ممکن نیست. برای این کار باید نژادهای موجود منطقه را شناسایی کرد. 9-مطالعات هواشناسی برای پیش بینی اپیدمی مهم است. در صورت لازم سمپاشی توصیه میشود. تری سیکلازول به میزان 2.25 گرم در صد متر مربع به خاک داده میشود. Pyroquilon برای ضد عفونی بذر و سمپاشی شاخ و برگ مهم است. 10-تری سیکلازول(بیم) wp75% نیم کیلو گرم در هکتار 11-ادیفنفوس(هینوزان) EC50% یک لیتر در هکتار زمان مبارزه شیمیایی: پس از ظهور 40- 30درصد خوشه ها و با توجه به پیش آگاهی و شرایط جوی آنتراکنوز گردو Walnut anthracnose این بیماری که به آن بلاچ گردو و گاهی لکه ی سیاه گردو هم گفته می شود،اولین بار در 1815،یعنی 190 سال پیش از اروپا گزارش شد .آنتراکنوز گردو در ایران در بیشتر مناطق گردو خیز به ویژه نواحی ای که در بهار معمولا باران می بارد و رطوبت هوا زیاد است،شیوع دارد و در سال های پر باران و مرطوب شدت پیدا می کند . نشانه های بیماری :    عامل این بیماری قارچ  Gnomonia leptostyla است .   آنتراکنوز گردو به برگ،دمبرگ،سر شاخه ها و میوه های جوان حمله می کند.روی برگها ابتدا لکه های کوچک گرد به قطر 5-2 میلی متر با حاشیه ی دندانه دار به رنگ قهوه ای مایل به قرمز با مرکز قهوه ای مایل به خاکستری تشکیل می شوند.همان طورکه در شکل 1 ملاحظه می کنید  این لکه ها به تدریج بزرگ شده به صورت نواحی بافت مرده،بدون شکل هندسی مستقر بین رگبرگها،بیشتر در حاشیه  و نوک برگ ها درمی آیند که گاهی اندازه ی آنها به 3-2 سانتی متر هم می رسد. بعدا از اردیبهشت تا اوایل خرداد ماه در متن اين لكه ها نقاط سياه رنگي به طور پراكنده يا در دواير متحد المركزبيشتر در سطح زيرين برگها به وجود مي آيند.                          نشانه های بیماری روی سر شاخه های جوان درختان بیمار بصورت زخم های بیضوی تا گرد نامنظم و کمی فرو رفته به رنگ قهوه ای مایل به خاکستری پدیدار می شوند. نقطه هاي سياه بر روي پوست گردو نشانه های بیماری روی پوست سبز میوه های جوان به صورت لکه های گرد نامنظم و کمی فرو رفته ظاهر می شود. میوه های جوان آلوده ممکن است بریزند.لکه های پیشرفته روی میوه ممکن است منجر به پیدایش لکه های بافت مرده ی تیره رنگ در مغز گردو شوند. مبارزه : 1.اقدامات زراعی: انهدام برگ ها و میوه های آلوده ی ریخته شده روی زمین باغ یا دفن آنها زیر خاک و رعایت فاصله کافی بین درختها برای جریان هوا در کاهش شدت بیماری و منابع عفونت موثراند.  2.سمپاشی درختها: در مواردی که بیماری شدید و مبارزه با آن مقرون به صرفه باشد می توان قبل و در خلال اوقات خروج آسکوسپورها، درختان را با قارچ کش های مناسب سمپاشی کرد. قارچ کش های  گروه بنزیمیدازول ها در کنترل بیماری موثرند. قارچ کش ها ی اروماتیک نیتریل،دی تیو کاربامات ها و ترکیبات مسی نیز در کاهش شدت بیماری موثرند آزمایش های انجام شده در ایران نشان می دهند که سمپاشی درختان با زینب بیماری آنتراکنوز گردو را به طور رضایت بخشی کنترل می کند و اثر آن از قارچ کش های مسی بهتر است. 3.کاربرد ارقام مقاوم در برابر بیماری:استفاده از این روش در حال حاضر عملی نیست.