شته كلزا-كلزا Rapeseed -كلزا «Golza» يا Rapeseed يا كانولا(نوعي رقم اصلاح شدة كلزا)
شته كلزا-كلزا Rapeseed -كلزا «Golza» يا Rapeseed يا كانولا(نوعي رقم اصلاح شدة كلزا):   مقدمه   در سال هاي اخير كلزا Rapeseed آنقدر اهميت پيدا كرده است كه بي نياز از تشريح توسط نگارندگان اين نشريه باشد. ولي به دليل رعايت اصول متداول،‌ لازم است اهميت آن به صورت مختصر شرح داده شود:   كلزا «Golza» يا Rapeseed يا كانولا(نوعي رقم اصلاح شدة كلزا) (3) در بين دانه هاي روغني يكساله جايگاه بسيار مهمي را به خود تخصص داده است. در 20 سال اخير ميزان توليد كلزا از تمام دانه هاي روغني يكساله وچند ساله، بيشتر بوده است و دليل آن وجود امكانات بالقوه براي توسعه كشت، مزيت هاي نسبي توليد، توان و ايستايي و قدرت گياه در مقابله با عوارض سوءطبيعي، و تحمل شرايط نامطلوب حرارتي (سرد) است.   كوشش و فعاليت مختصصان برجسته اصلاح نبات در زمينه ايجاد رقم هايي با خصوصيات برجسته بوتانيكي از گونه هاي مختلف جنس براسيكا (Brassica campestris, B.oleracea., B – nigra) منجر به توليد B.napus, B.carinata, B.Juncea شده كه بدليل داشتن اسيدهاي چرب با ارزش و پروتيين محتوي اسيد امينه هاي اصلي موردنياز بدن انسان و حيوانات، كلزا را به صورت يك گياه مهم روغني و پروتييني با 49- 40 درصد روغن، 39 ـ 35درصد پروتيين(بعداز روغن كشي)در آورده است (4).   كاهش تركيبات نامناسب مانند اسيدروسيك ـ و گلوكوزينوليت هاي آليفاتيك و فيتات ها در حد حذف آنها، نگراني از مصارف ممتاز تغذيه اي آن را از بين برده است. (3)   در حال حاضر كلزا به عنوان مهم ترين گياه روغني و پروتييني يكساله در منطقه معتدله سرد و سرد مرطوب (در شرايطي كه گياهان روغني ديگر قادر به رشد مطلوب نيستند) همچنين در مناطق نيمه گرم  مي تواند پروتيين و روغن قابل ملاحظه اي در واحد سطح توليد كند.   در سال 1998 توليد جهاني كلزا با استناد به آمار (F.A.O Year Book vol.54)F.A.O  33568000 تن از 24987000 هكتار با ميانگين توليد 1343 كيلو در واحد سطح در مقام سوم بعد از سويا (158327000) قرار گرفت. (2)   تفاوت مقادير، توليد در رشد سريع و ميزان توليد در 20 ساله اخير است. ممكن است در آينده اي نزديك توليد كلزا به توليد بسيار وسيع سويا نزديك شود. شواهد نشانگر افزايش سريع سطح زيركشت و راندمان محصول درهكتار كلزاست توليد كلزا توانسته است از رقيبان برجسته اي چون آفتابگردان و بادام زميني پيشي گيرد.   مقدار قابل ملاحظه توليد در واحد سطح در برخي از كشورهاي پيشرفته جهان چون فرانسه:‌ به مقدار 3537 كيلو در سال 97، 3269 كيلو در سال 98، و آلمان 3136 كيلو در 97 و 3364 كيلو در 98 در سطوح بالاتر از يك ميليون هكتار نشانگر مزيت توسعه اين دانه روغني است.   مطالعات انجام شده تحقيقاتي در ايران نشان داد كه در بين دانه هاي روغني موجود، كلزا داراي امكانات ويژگي هاي توسعه توليد است و مي تواند در شرايط مطلوبي در بين محصولات متداول در كشور به مرز اقتصادي قابل قبول، برسد (9).   اهميت تامين روغن از منابع داخلي كه در حال حاضر براي تدارك مصرف سرانه روغن هاي مصرفي كشور (در حد 15 كيلوگرم سرانه) 95 ـ 93 درصد وابسته به واردات روغن خام مي باشد، برهمگان روشن است.   واردات روغن و كنجاله، 42 ـ 35 درصد كل ارز تخصيصي به واردات اقلام هم غذائي ـ گندم ـ برنج ـ شكر و.... را به خود اختصاص مي دهد و وزارت كشاورزي ـ وزارت بازرگاني و وزارت صنايع را بر آن داشته است كه در اين مورد سعي لازم و وافر را مبذول دارند. (1)   براساس بررسي هاي انجام شده نظر متخصصان امر بر اين است كه كلزا مي تواند در بين دانه هاي روغني موردكشت در كشور، سهم قابل ملاحظه اي را به خود اختصاص دهد.   طرح جديد وزارت كشاورزي در تامين 50%  از نيازهاي واقعي روغن خوراكي از محل دانه هاي توليدي داخلي عمدتاً بر توليد كلزا استوار است. براساس اين طرح كشت كلزا از 31000 هكتار در سال پايه (سال 79 ـ 1378) در يك برنامه 5 ساله به 325000 هكتار بالغ مي شود .   اين برنامه در چهار ناحيه از اقليم هاي اين مرز و بوم به شرح زير قابل اجرا ست(17)   1.       اقليم سواحل خزر (دست مغان ـ گيلان ـ مازندران ـ گلستان) كشت در تناوب غلات پائيزه ـ در فاصله بين دو كشت شالي در اراضي غيرآبگير با استفاده از رقم هاي بهاره يا تيپ رشد بهاره و پائيزه رزت طولاني   2.       اقليم گرم جنوب كشور ـ استان هاي خوزستان ـ بوشهر ـ سيستان و بلوچستان ـ هرمزگان مناطق گرم استان هاي كرمانشاه ـ ايلام ـ لرستان ـ خراسان ـ كهكيلويه و بويراحمد فارس ـ كرمان (جيرفت)   3.       اقليم سرد معتدل ـ شامل استان هاي تهران ـ (كرج ـ ورامين و هشتگرد) مركزي (ساوه) يزد ـ كرمان ـ فارس (مرودشت ـ شيراز ) كرمانشاه ـ (كرمانشاه ـ ماهيدشت و اسلام آباد) ـ لرستان (خرم آباد ـ بروجرد) سمنان (گرمسار ـ سمنان) زاهدان (خاش) خراسان (نيشابور ـ مشهد ـ تربيت حيدريه) با رقم هاي بينابين ـ پائيزه ـ و تيپ رشد زمستانه   4.       اقليم سرد ـ استان هاي آذربايجان شرقي ـ غربي ـ زنجان ـ همدان ـ چهارمحال و بختياري با رقم هاي بينابين زمستانه (1)       زراعت كلزا يك كشت تكنيكي است و رعايت نكردن مسايل اگروتكنيكي در كنار توصيه هاي فني موردنظر از انتخاب رقم هاي مناسب هر منطقه ـ تهيه بستر بذر مناسب ـ‌تناوب زراعي صحيح ـ كاشت متعادل و متناسب با نياز هر رقم ـ آبياري و تامين رطوبت و مواد غذايي موردنياز ـ و استفاده از ادوات و وسايل برداشت ـ و مبارزه با آفات و امراض و علف هاي هرز، مي تواند موجوديت اين دانه روغني را تهديد نموده و در نهايت به برداشت غيراقتصادي منجر شود (9).   كلزا  با آستانه حرارتي پايين در تناوب گندم نقش حمايتي وسيع دارد ـ آب كمتري نياز داشته و باعث كاهش علف هاي هرز مي شود. همچنين امكان توليد كاملا مكانيزه آن با هزينه پايين وجود دارد. در كشت شتوي شرايط را براي توليد محصول دوم و در تناوب برنج براي استفاده از صدها هزار هكتار آماده مي كند (1).   با توجه به الويت ها از عمده مشكلات توليد كلزا، آفات عمومي و اختصاصي آن است كه دسترسي به محصول موردنظر را به رغم تامين نيازهاي مذكور مشكل و غيرعملي مي سازد. در ايران مهم ترين آفات كلزا  شته ها هستند در بيشتر موارد به دلايلي كه ذكر خواهد شد مشكلات بزرگي را ايجاد مي كنند اين نشريه، براي استفاده كارشناسان، مروجان و كشاورزان تدوين شده است و مسلماً به دليل محدوديت مطالعات و بررسي ها و نيز وسعت قلمرو موردكشت داراي ايرادهايي است كه از نظر صاحب نظران مخفي نخواهد ماند. اميد است اين نشريه مطلعي باشد براي بررسي هاي ناحيه اي دقيق تر متخصصان علاقمند كه بتوانند به سهم خود باعث رونق زراعت و توسعه كشت كلزا شوند.   شته مومي يا شته خاكستري كلم                                                          Grey cabbage Aphid                                                                                                                    Brevicoryne brassicae L.              به روايت آقايط دكتر بهداد اين شته در سال 1317 توسط مرحوم افشار شرح داده شده است و در تمام نقاط ايران مورد گزارش بوده و به زراعت هاي: كلم، شلغم، خردل، تربچه، خردل وحشي، منداب، و بسياري علف هاي هرز خانواده چليپاييان، در سال هاي اخير به كلزا خسارت وارد مي سازد. شته هاي ماده به رنگ سبز روشن تا سبز تيره بوده و سر آفت نسبت به بدن تيره تر است و اين تيرگي به صورت نواري تا انتهاي شكم ادامه دارد.بدن از ماده مومي آرد مانندي پوشيده شده است. طول بدن حشره بالغ بي بال 3/2 ميلي متر، طول شاخك 6/1 ميلي متر، طول كورنيكول ها 16/0 و طول دم حدود 2/0 ميلي متر است.   شته هاي بالدار داراي بدني به رنگ سبز پوشيده از ماده موي آرد  مانند، سر و سينه خاكستري رنگ, كونيكول قهوه اي و دم سبز رنگ است.   برابر گزارش هاي موجود اين آفت در اغلب نواحي بخصوص در مناطق شمالي و مركزي در زراعت كلزا ايجاد خسارت مي نمايد. شته با مكيدن شيره از كليه قمستهاي گياه موجب ضعف عمومي گياه و پيچيدگي برگ مي شود و در نهايت باعث عقب افتادن رشد، عدم تلقيح بعضي از گل ها در اواخر فصل، ريزي دانه و كاهش محصول وديررسي كل بوته و اختلال در امر برداشت مكانيزه شده و مهم تر از همه فعاليت شته باعث انتقال بيماري هاي ويروسي مي شود كه در نوع خود مي تواند خطرناك ترين آسيب ها را وارد سازد. برابر تصوير شماره 1 در اواخر تابستان و اوايل پاييز، شته هاي بالدار روي بوته هاي كلزا يا گياهان ديگر اين خانواده، و علف هاي هرز وابسته موجود در حاشيه و خود مزرعه فعاليت مي كنند.   هر شته ماده در طول زندگي خود 100 ـ 80 پوره مي زايد كه هر پوره نيز بعد از چند روز اقدام به توليد مثل مي كند و در نتيجه جمعيت به شدت افزايش مي يابد.   اگر در تابستان غذاي كافي موجود نباشد حشرات بالدار ظاهر و از مزرعه اي به مزرعه ديگر رفته و عامل انتقال آفت مي شوند در شرايط مناسب بين 20 ـ 15 نسل ممكن است ايجاد كند كه با توجه به دروه تكاملي طولاني تر در زمستان (30 ـ 19 روز) و كوتاه تر در تابستان (25 ـ 8 روز) كثرت جمعيت قابل ملاحظه مي باشد (7). به همين دليل حتي در زمستان هاي سرد نيز جمعيت يك كلني در گياه كلزا به نحو تعجب آور و باور نكردني افزايش يافته و تكثير شده و به سرعت محل هاي مجاور آلودگي را نيز آلوده مي سازد.   نبايد تصور كرد در شرايط سرد كه كلزا حركت در جهت رشد ندارد فعاليت شته ها قطع مي شود آستانه فعاليت شته ها از آستانه حركتي كلزا (ميانگين تا 5 درجه ) به مراتب پايين تر است از طرفي شته مومي چه به دليل پوشش رويي خود يا عوامل ديگر، مقاوم به شرايط نامناسب طبيعي بوده و از 14ـ  درجه تا حدودي 35+ درجه را تحمل مي كند. اين خصوصيات در اكثر مناطق كشور مي تواند شرايط مناسب را براي بقاي اين حشره فراهم كند. حرارت بالاي 40 درجه سانتي  گراد باعث مرگ حشره مي شود به غير از موضوع تغذيه، دليل كاهش جمعيت در تابستان را مي توان به اين عامل نسبت داد. اين شته ها حتي در فصل سرما در استان مركزي شمالي كشور بطور دايم حالت زنده زايي دارد، در ساير مناطق كشت كلزا نيز مي تواند توليد مثل به صورت پارتنوژنز (بكرزائي) باشد.   در يك بررسي تاريخ كاشت هاي زودتر از موعد توصيه شده يعني 10 شهريور و 20 شهريور به مراتب از كشت هاي متعادل مورد توصيه اول مهر آلودگي شديدتري نشان دادند و كشت 20 مهر ماه در سال 79 مطلقاً آلودگي طبيعي نداشت.   رقم هاي مختلف در پذيرش شته مومي واكنش متفاوت دارند. برخي رقم ها كه داراي پرزهاي (Pubis) زيادي هستند، در مقابل شته مقاومت دارند (11). آزمايش روي 5 رقم نشان داد رقم هاي كبري (طلايه) و ليكورد حساس تر و كلورت و اوكاپي (فرانسوي) مقاوم ترند و فقط در شرايط تلقيح سنگين به نسبت محدود آلوده مي شوند.    شته سبز هلو              Myzus Mysodes) Persica sulz.                                 Green peach aphid   اين آفت به نام شته سبز اسفناج نيزمشهور است در كليه مناطق ايران وجود دارد. شته سبز هلو روي درختان هلو، مركبات، گوجه، آلو، سيب، زردآلو و بعضي گياهان زراعي از جمله سيب زميني، چغندرقند، گوجه فرنگي، توتون، رازك، گل كلم، كلم پيچ و گون هاي مختلف غلات و در سال هاي اخير روي كلزا نيز فعاليت كرده و خسارت وارد مي كند. (7)    مشخصات   ماده بدن بال و بكرزا، بطول 4/2 ـ 3/2 ميلي متر بوده، رنگ بدن سبز روشن تا سبز متمايل به زرد، روي شكم نوارهاي رنگين تري به طور مشخص ديده مي شود. روي سرحشره در ناحيه پيشاني دو غده شاخك مانند مجموعاً شيار عميقي را مي سازند وجود دارد. آخرين بند شاخك، كورنيكول ها و دم شته كمي تيره تر از رنگ ساير قسمتهاي بدن است. كورنيكول ها به رنگ سبز در وسط كمي متورم و انتهاي آن قهوه اي روشن مي باشد دم داراي سه جفت مو در قسمت انتهايي و عقبي قرار دارد و كوتاه تر از كورنيكول ها و به رنگ روشن است (5و7).           در ماده هاي بالدار و بكرزا شكم نستباً براق، سر و قفسه سينه نيز مايل به سياه يا قهوه اي روشن مي باشد. طول تقريباً 3/2 ميلي متر، شاخك ها تقريباً برابر طول بدن و به رنگ سياه، رنگ بدن سبز زيتوني و داراي لكه هاي تيره روي مفصل هاي سوم وششم مي باشد در اطراف اين لكه ها نيز نقاط و خطوط كوچك و پراكنده اي وجود دارد. كونيكول هاي ماده بالدار كوتاه تر از كورنيكول هاي ماده بي بال مي باشد. رنگ كورنيكول ها مايل به سياه و يا قهوه اي روشن، طول دم 2.3 طول كونيكول ها به رنگ تيره است طول بدن به اندازه تقريبي فرم هاي بي بال است.           زيست شناسي: شته سبز هلو زمستان را به صورت تخم هاي سياه براق بر روي شاخه هاي درختان ميزبان مي گذارند. در بهار بسته به مناطق مختلف، تخم ها از اواسط بهمن ماه تا اواخر فروردين ماه تفريخ مي شوند. شته هاي ماده مؤسس اين نسل، به توليدمثل به روش بكرزايي مي پردازند و چندين نسل آن روي درختان ميزبان زندگي مي كند.       حشرات بالدار از اواخر فروردين تا اوايل خردادماه ظاهر شده و با ترك ميزبان هاي اصلي به روي ميزبان هاي ثانويه مهاجرت مي كنند. روي اين گياهان افراد بالدار چندين نسل به روش بكرزائي ايجاد كرده و موجب خسارت در گياهان زراعي مي شوند. اين افراد در پاييز بسته به مناطق مختلف از اواسط شهريور ماه تا اوايل آذر ماه مجدداُ به روي ميزبان هاي اصلي باز مي گردند و همزمان با اين مهاجرت افراد نر و ماده حقيقي ظاهر شده و ماده بعد از جفتگيري، تخم هاي خود را به طور انفرادي در روي شاخه هاي باريك به ويژه در قاعده جوانه ها و يا در كنار آنها قرار مي دهند. تخم گذاري از اواسط مهر تا اوايل آذر ماه ادامه داشته و هر ماده 5 الي 10 تخم توليد مي كند و تا بهار و زمستان گذراني مي كند (7).   مراحل زندگي اين آفت در مناطق با زمستان هاي معتدل به صورت هولوسيكليك*[1]بوده در اين مناطق ماده ها در طول سال به طريق بكرزايي زاد و ولد مي كنند. ولي در بعضي مناطق با زمستان هاي مساعد تعدادي از افراد موجود به زندگي «آن هولوسيكليك» و در بعضي ديگر نيز به زندگي هولوسيكليك ادامه مي دهند. به اين ترتيب زيست شناسي اين شته وضعيت بسيار پيچيده اي را نشان مي دهد و با شرايط آب و هوايي، غذا، و روشنايي در ارتباط مي باشد. شته سبز هلو در مناطق سردسير و نيمه سردسير در اواخر فصل (گل و رسيدن دانه كلزا) ظاهر مي شود و به ندرت قبل از آن احتمال خسارت دارد، ولي در مناطق گرمسير محدوديت فوق از بين مي رود. (9)   شته سبز هلو در طبيعت داراي دشمنان متعددي از جمله كفشدوزك ها، لارو مگس هاي سيرفيد، بعضي زنبورهاي پارازيت، همچنين 2 نوع كنه و 10 نوع قارچ بيماري زا مي باشد. به رغم فزوني دشمنان طبيعي اين آفت به علت زاد و ولد سريع اين حشهر آنها هرگز قادر به رقابت با شته ها نيستند به علت دوره نشو و نماي بسيار كوتاه و سرعت جابه جايي شته ها اين آفت سريعاً پخش و گسترش مي يابد. شته سبز هلو در انتقال بيماري هاي ويروسي در گياهان مختلف نقش مهم و خطرناكي دارد.   عوامل محيطي مختلف در كاهش جمعيت شته ها تاثير قابل ملاحظه اي دارد. به طوري كه باران هاي شديد قسمت اعظم افراد بالدار را تلف كرده و همچنين سبب شسته شدن پوره ها و افراد بي بال از روي گياه مي شود. بنابراين بعد از باران هاي شديد كاهش قابل ملاحظه در جمعيت شته ها امري طبيعي مي باشد. بعلاوه فرارسيدن سرماي زودرس پاييزه قدرت تكثير ماده ها را به ميزان زيادي تقليل مي دهد.   خسارت شته ها ـ شته ها به ترتيب اولويت، شته خاكستري Brevicoyne. Brassica و شته سبز هلو Myzus.persica و شته شلغم Lipaphis crysimi (كه توسط متخصصان از اكثريت نقاط كشت كلزاي كشور گزارش شده) به طور منفرد يا مجتمع ـ در حالت هاي مختلف موجب خسارت اقتصادي هستند. ميزان خسارت شته ها بويژه شته مومي در مناطق سردسير و نيمه سردسير به دقت بررسي نشده است. در صورت عدم مبارزه دقيق و سريع ـ خسارت بسرعت با توجه به تعدد نسل ها انتشار مي يابد. بوته هاي آلوده از رشد بازمانده و تشكيل گل و غلاف در آن به شدت تقليل يافته يا مختل مي شود، غلاف ها اكثراً تشكيل نشده (به علت ضعف مفرط گياه) و يا خميده و بد شكل شده، داراي دانه هاي بسيار اندك در حد 5 ـ 3 عدد (در مقابل 35 ـ 26 در شرايط معمولي) بوده و طول غلاف كم مي شود. غنچه ها در رسيدن به مرحله شكوفايي دچار تاخير شده و شاخه بندي ها متوقف و يا بسته به شدت آلودگي و ديگر فاكتورهاي محيطي قطع مي شود. با توجه به تصوير، هنگامي كه شدت تراكم آفت زياد است، غلاف ها اصلاً تشكيل نمي شود و تمام پايه غلاف ها خالي باقي مي ماند. (غلاف ريزي)   در صورت انجام مبارزه و حذف كامل آفت، گياه شروع به رشد مجدد مي كند. بوته هاي آفت زده در يك جامعه در مقايسه با بوته هاي سالم بين 45 ـ 20 روز در رسيدن تاخير دارد و توام با كاهش شديد محصول است.   آلودگي مصنوعي در مرحله به ساقه رفتن و مبارزه قطعي با آفت در مرحله غلاف بندي، باعث كاهش محصول از 2/4 تن به حد 200 كيلوگرم در هكتار (420 گرم در متر مربع به 20 گرم در متر مربع) شد، ‌وزن هزار دانه بسرعت پايين آمد و دانه ها پوك شدند. (2/95% خسارت)   تحقيقات انجام شده در امريكا نشانگر گسترش آلودگي ها در سال هاي متوالي است. در يك بررسي در سال اول 9/9% آلودگي، سال دوم 4/30% و سال سوم 8/34% بوده است.   بر خلاف آنچه در كاهش جمعيت آفت در اثر بارندگي ها در مورد شته ها عنوان شد ـ استرس آب ـ و فقدان رطوبت كافي در خاك باعث تجزيه بخشي از پروتيين ها به اسيدهاي آمينه و در نتيجه افزايش آفت محصول مي شود برگ ها بنفش رنگ و حرارت سطح آنها زياد مي شود. رشد و نمو و توليدمثل شته ها سرعت پيدا مي كند. در مزارع تحت استرس، جمعيت شته زياد و در نهايت، خسارت وارده بيشتر مي شود.                با توجه به اين كه در كشت پاييزه، كلزا به مدت طولاني يعني بين 9 ـ 7 ماه بسته به شرايط مكاني كاشت، روي زمين باقي مي ماند،‌ بايد به بيولوژي آفت و شرايط محيطي و مقدار خسارت و نحوه خسارت توجه كامل شود. خسارت د رمراحل اوليه (روزت) بطور مخفي با تغذيه آفت از شيره گياهي و ايجاد ضعف عمومي و اختلال در فعاليت بيولوژيكي وارد مي شود. چون به دلايل شرايط خاص زمستانه مزرعه مورد بازديد قرار نمي گيرد ميزان ضايعات وارده حتي از چشم متخصصان هم دور مي ماند و با پيشرفت مراحل رشد و گرمي هوا خسارت ظاهر مي شود. كلني هاي بزرگي در گوشه و كنار مزرعه ايجاد مي شود. در اين مرحله هر كسي متوجه خسارت مي شود در حقيقت متاسفانه در مرحله اي آفت ظاهر مي شود كه خسارت قطعي وارد شده و مبارزه سود چنداني نخواهد داشت در كلزا خسارت شته بدليل عقب انداختن رشد و سبز ماندن گياه و اشكال در برداشت، از خسارت ديگر گياهان بيشتر است. (9 و 10)   موضوعي كه تاكنون به دقت بررسي نشده احتمال انتقال بيماري هاي ويروسي توسط برخي از حشرات مكنده از جمله شته هاست به نظر مي رسد انتقال حداقل بيماري فيلودي در كلزا (كه قبلاً در مناطق گرمسير و اخيراً مازندران مشاهده شده و با يك نوع زنجره منتقل مي شود) از اين طريق نير عملي باشد. به هر حال خسارت شته به صورت تقليل قطعي محصول از طريق كاهش تعداد دانه در كل، كاهش دانه در هر غلاف ، كاهش وزن هزار دانه، ايجاد مشكلات زياد در امر برداشت، ايجاد قارچ فوماژين و تغيير ظاهر بذر و نيز افزايش رطوبت، فساد دانه بعد از برداشت داراي اهميت فراوان است.       هولوسيكليك (Holocyclic) وجود يك بار توليدمثل جنسي در داخل توليدمثل غيرجنسي در طول سال *       مبارزه شيميايي الف ـ در مرحله روزت   مبارزه شيميائي براي جلوگيري از خسارت در مراحل b1-bn (مرحله روزت) بايد با بررسي اقتصادي كامل از كاربرد سموم، هزينه ايجاد خسارت در مراحل سمپاشي در مقايسه بادرصد خسارت وارده ارزيابي شود. به صورت بالقوه با سموم زيادي مي توان با شته ها مبارزه نمود.   چگونگي مبارزه و نوع سموم موردمصرف و كاربرد دستگاه هاي مورداستفاده در كاهش جمعيت آفت نقش ارزنده دارد. مقدار آب مصرف شده و فشار سمپاش بسيار موثر است (8). بايد كاري انجام داد كه مبارزه در مراحل اوليه ظهور آفت به نتيجه منجر شود. متاسفانه برخي از كشاورزان يا مبارزه نمي كنند يا از سموم غيرموثر برمكنده ها استفاده كرده و يا سموم مصرفي را به مقدار كم يا ناقص مورداستفاده قرار مي دهند و يا تعداد دفعات مبارزه را افزايش مي دهند. بايد در نظر داشت كه يك سمپاشي آگاهانه تحت نظر متخصصان بسيار موثر و با موفقيت قرين است.   براساس بررسي هاي به عمل آمده توسط كارشناسان حفظ نباتات و محققان مؤسسه تحقيقات آفات و بيماري هاي گياهي در مناطق مختلف كه ذيلاً به يك مورد جديد اشاره مي شود نتايج زير حاصل شده است                        تيمار                                   ميانگين                    گروبندي (دانكن)   1       متاسيستوكس 5/1 ـ 1 ليتر در هكتار            22/93                              A   2               اكاتين 2 ليتر درهكتار                      25/92                              A   3              پريمور 1 كيلو در هكتار                    22/91                             A   4        اكاتين 5/1 ليتر + سيتووت cc25                                100 ليتر آب                               76/89                              A   5         ديازينون 2 ليتر در هكتار                        83/66                            AB    6         متاسيستوكس 1 ليتر در هكتار                  98/40                            BC   7         پي متروزين 1 كيلو در هكتار                  01/38                             BC   8         دي ميتوات 2 ليتر در هكتار                    71/37                             BC   9         كونفيدور 5/0 ليتر + سيتووت                 18/36                             BC   10         پي تروزين 8/0  كيلو + سيتووت           72/34                                 C      اين آزمايش با ده تركيب حشره كش در سه تكرار در منطقه زرنده ساوه روي شته مومي انجام شده است و نشان دهندة اين است كه چهار فرمول اول مي تواند به طور قابل قبول اثر بخش باشد كه در مورد توصيه تكرار آن بعد از دو هفته نيز بايد توجه شود.   موضوع قابل توجه ميزان مصرف يك سم مشخص است كه در اين آزمايش در رديف اول و شش كاملاً توجه به ابعاد دقيق سمپاشي و توصيه هاي كارشناسان را الزامي مي سازد.    در اين سمپاشي ها مي توان از سموم ديگر نيز استفاده كرد . در برخي از موارد حمله شته مصادف با حضور ديگر آفات كلزا مثل Meligethes. Sp پولن خوار و Ceuthorrhychus. Sp سرخرطومي كلم توام است كه استفاده از دسيس يا دلتامترين به مقدار 5/7 گرم ماده خالص، در هكتار يا 300 سانتي متر مكعب از محلول 5/2 درصد در هكتار را توجيه مي كند. (ولي دوام سم فقط سه روز است).   استفاده از سموم ديگر چون فوزالن 3 ليتر در هكتار هوستاكوييك 1 در هزار توسط كارشناسان با توجه به منابع در دسترس و دستورالعملهاي سازمان حفظ نباتات (به منبع 14 رجوع شود) در مورد شته هاي مربوط به ساير گياهان مورد توصيه است.   در سمپاشي ها بايد توجه نمود وقتي سمپاشي صورت گيرد كه احتمال بارش باران و حتي شبنم صبحگاهي در شستن سموم به حداقل رسيده باشد به نظر مي رسد بهترين زمان در صورت عدم وجود باد بين ساعت هاي 14 ـ 10 باشد.    مبارزه شيميايي در مراحل بعد از رزت   در مرحله C,D,E,F,G (ساقه رفتن، غنچه، گل و غلاف) بيشترين خسارت آفت ملاحظه مي شود.   كلني هاي تشكيل شده عمدتاً در حاشيه مزرعه ها و در اكثريت قريب به اتفاق موارد در حاشيه غربي مزرعه ها به علت وزش ممتد بادهاي غربي است.   در اين مرحله كه ارتفاع بوته ها بسته به واريته هاي مختلف بين 220 تا 140 سانتي متر مي باشد ورود انواع سمپاش وكارگردان سمپاشي كنند به داخل مزرعه مشكل و حتي غيرممكن مي باشد و ممكن است خسارت وارده به محصول در اثر استفاده از سمپاش هاي معمول در كشور از خسارت آفت بيشتر شود.   گر چه استفاده از هواپيماي سمپاش در اين مرحله مطمئن ترين راه مي باشد د رعين حال به دلايل تداخل فصل مبارزه با زمان سن گندم، كليه هواپيماها درگير عمليات سن بوده و امكان استفاده از آن ضعيف است از طرف ديگر چون قطعات كوچك مي باشند امكان مانور هواپيما وجود نداشته و انجام سمپاشي مقرون به صرفه نيست اين در حالي ات كه وزارت جهادكشاورزي به دليل وابستگي شديد استفاده از هواپيما به خارج و آلودگي شديد محيط زيست در سمپاشي هوايي و اتلاف حدود 40 تا 20% از سيم پاشيده شده در نظر دارد به تدريج سمپاشي زميني را جانشين سمپاشي هوايي نمايد. لذا با توجه به اين كه آفات ياد شده عموماً فعاليت خود را از حاشيه مزرعه ها شروع مي كنند لذا عملي ترين راه مبارزه اين است كه از سمپاش هاي با كاربرد 50 ـ 30 متر استفاده و سمپاشي از حاشيه مزرعه انجام شود. نمونه اين نوع سمپاش كه با محلول تحت فشار و جريان شديد هوا كار مي كند سمپاش اونيماك مي باشد كه تعدادي حدود 40 دستگاه از آن در سازمان هاي كشاورزي موجود مي باشد با اين كه كارآيي آن بسيار خوب است ولي به دليل حجم زياد كاميون حامل سمپاش و كمبود لوازم يدكي و بهاي ارزي گران استفاده از آن مشكلات زيادي در بردارد. در حال حاضر سمپاش هاي توربيني براساس جريان شديد هوا و محلول تحت فشار در كشورهاي ايتاليا، فرانسه و دانمارك طراحي و ساخته شده كه به راحتي به پشت تراكتور متصل و با شافت P.T.O كار مي كند.   سر توربين با داشتن ارتفاع زياد در جهت هاي مختلف مي چرخد و براي سمپاشي مزرعه هاي كلزا هم بسيار مناسب مي باشد عرض پاشش آن تا 50 متر مي رسد. با اين كه مزرعه هاي كلزاي موجود در ايران كوچك بوده و پاشش از اطراف مزرعه كافي به نظر مي رسد در عين حال در مزرعه هاي خيلي بزرگ مي توان با ايجاد خطوط نكاشت به فاصله 100 متر از اين نوع سمپاش به روش رفت و برگشت در روي همان خط استفاده نمود.   با دستگاه هاي معمولي نيز مي توان حاشيه مزرعه را در اين مرحله با سمپاش هاي قوي تا عمق قابل ملاحظه سمپاشي كرد. اگر اين سمپاشي با سموم مناسب مثل پريموريادسيس عملي شود ضن ايجاد تلفات قابل ملاحظه به آفت، با مهاجرت حشرات مفيد چون كفشدوزك, شير شته و غيره از نوارهاي سمپاشي شده به نوارهاي سمپاشي نشده جمعيت آفت را مي توان به طور قابل ملاحظه اي كاهش داد.   اكر مزرعه اي داراي دو هكتار وسعت باشد و امكان سمپاشي تا عمق 20 متري وجود داشته باشد  12000 =(2*200*20) + (2*100*20) متر مربع از حاشيه كناري و پر آفت سطح 20000 مترمربعي سمپاشي مي شود كه به نظر مي رسد به دليل مذكور، تاثير عمده اي در كاهش خسارت داشته باشد.   سمپاشي در مراحل ذكر شده وقتي كه يك كلني در هر متر مربع ملاحظه شود در تقليل خسارت موثر خواهد بود. با مشورت كارشناسان، سموم ذكر شده را مي توان به كار برد.   نكته اي كه حايز اهميت است مبارزه قبل از ايجاد كلني هاي شته مي باشد. به اعتقاد برخي از متخصصان فرانسوي كه سابقه طولاني در توليد كلزا دارند در اوايل فصل، مشاهده حداقل تعداد ممكن شته در مزرعه ها به ويژه در حاشيه ها،  مبارزه با آفت از طريق مصرف زياد آب و يك ماده مويان با سمي پايدار مي تواند از گسترش دامنه خسارت جلوگيري كند. (12).                            دشمنان طبيعي شته ها و امكان مبارزه بيولوژيك:   در روند حيات طبيعي كليه موجودات زنده (از جمله حشرات) مكانيسم كنترل جمعيت به نحوي است كه در شرايط عادي، تكثير غيرعادي و خيلي زياد غيرممكن مي شود. مگر خواسته يا ناخواسته، فاكتورهاي توليدكننده و يا محدودكننده به دلايلي مختل شود.   در مورد آفات ذكر شده در اين نشريه نيز وضع چنين است: بسياري از موجودات مفيد براي كنترل حشرات مضر در محيط وجود دارند و در شرايط طبيعي مي توانند از شدت خسارتي كه در بعضي مواقع تا حد نابودي كلزا پيش مي رود جلوگيري كرده و ميزان صدمات وارده ازطرف آفت موردنظر را تا مرز هزينه هاي سم و سمپاشي يا تخريب هاي حاصله كه در اثر سمپاشي به وجود مي آيد، پايين آورند.   متاسفانه دخالت ناروا و سمپاشي هاي نامعقول با سمومي كه مطلقاً توسط كارشناسان توصيه نمي شود، باعث كاهش جمعيت حشرات مفيد در طبيعت شده است و حشرات مضر ميدان را براي ايجاد ضايعاتي بس شديد مساعد مي يابند.   در شرايط خاص حرارتي هر چند ممكن است مبارزه بيولوژيك در مورد برخي از شته ها در فصلي خاص، وقتي جمعيت شته به دليل محدوديت تعداد پرداتور يا پارازيت ها حالت انفجاري دارد، ممكن نباشد ولي بايد توجه داشت نوع و مقدار سم مصرفي، نحوه و زمان مبارزه خيلي مهم بوده و امكان دارد حتي به جاي حذف آفت،‌حشرات مفيد را منهدم سازد.   در مبارزه، توجه به شرايط استقرار بوته ها، و انبوهي مزرعه (به ويژه در مرحله گل و غلاف) روش سمپاشي نواري يا حاشيه اي، امكان مهاجرت و فعاليت حشرات مفيد حتي زنبورعسل را از ناحيه سمپاشي شده به نواحي سالم فراهم آورده و اثرات تخريبي محدودي عليه حشرات مفيد بااستفاده از سموم مجاز دارد و مي تواند دامنه مبارزه را كه احتمالاً صددرصد نيست به مرز قابل قبول برساند.    الف ـ كفشدوزك هفت نقطه اي Coccinella septmpunctata.L   كفشدوزك هفت نقطه اي از فراوان ترين و معروف ترين گونه هاي حشرات شكارچي است كه در تمام نقاط مختلف دنيا در مبارزه بيولوژيك كاربرد فراواني داشته است.   لارو و حشرات بالغ از انواع شته هاي آزاد، گالزا و حتي شته هاي ريشه، شپشك هاي نباتي، پسپل ها، تخم و لارو جوان ساير حشرات تغذيه مي كند، هر كفشدوزك در دوره لاروي، هزار و هر حشره كامل تا 9000 شته را طعمه خود قرار مي دهد، حشره بالغ نسبتاً بزرگ و به طور 8 ـ 5/5 ميلي متر، محدب، با سرسياه رنگ كه از دو طرفين دو چشم پيشرفتگي پيدا نموده است در حاشيه جلويي سرنوار باريك قرمزرنگي مشاهده مي شود، شاخك ها داراي قاعده سياه و بندهاي خرمايي رنگ است. سينه سياه رنگ و داراي حاشيه جلويي صاف كه از دو طرف چشم ها را مي پوشانند. حاشيه عقبي سينه قوسي است. بالپوش ها به رنگ قرمز نارنجي، كاملاً محدب با حاشيه هاي صاف و انتهاي آن گرد است. سپرچه مثلثي و سياه رنگ مي باشد. روي هر بالپوش سه نقطه سياه رنگ و يك نقطه سياه رنگ ديگر نيز به صورت مشترك بين دو بالپوش قرار دارد. سطح زيرين بدن و پاها، سياه و پوشيده از موهاي ظريف و سفيد رنگ است.    تخم ها كشيده، و در ابتدا زرد روشن است كه به تدريج نارنجي مي شود. طول تخم 73/0 ـ 67/0 ميلي متر است. لارو به رنگ زرد مايل به قهوه اي تا خاكستري مايل به سياه، به طول 13 ـ 11 ميلي متر و داراي لكه هاي نارنجي رنگ در امتداد طول بدن مي باشند. نيم حلقه هاي پشتي بدن در ناحيه جانبي داراي برجستگي هايي است كه روي آنها موهاي كوتاه ديده مي شود . شفيره به طول 7 ـ 6 ميلي متر و از انتهاي بدن به برگ متصل مي شود.   اين كفشدوزك به صورت حشره كامل در پناهگاه ها نظير زير پوست درختان و شكاف ديواره ها زمستان گذراني مي كند. در بهار  هنگامي كه دما به 12 ريسد كفشدوزك ها از پناهگاه ها خارج و شروع به تغذيه مي نمايند. سپس حشرات بالغ، جفت گيري كرده و در دماي بين 30 ـ 20 درجه سانتي گراد بعد از 4 روز تخمگذاري مي نمايند، تخم ها به صورت دسته اي (100 ـ 50 عدد) در زير برگ هاي گياهان قرار مي گيرد. تعداد تخم بين 300 ـ 70 عدد و حداكثر تا 3000 عدد گزارش شده است، لاروهاي جوان از تخم خارج شده و در  قسمت هاي مختلف گياه به جستجوي طعمه مي پردازد. اين حشره داراي 5 سن لاروي بوده كه 10 تا 7 روز طول مي كشد. شفيره ها در زير برگ يانقاط ديگر ثابت شده و پس از يك هفته تا ده روز به حشره بالغ تبديل مي شوند . اين كفشدوزك داراي 5 تا 3 نسل در سال است.    ب ـ زنبور پارازيت شته Aphdius matricariae   جمعيت زيادي از شته ها در محيط هاي طبيعي و كمتر سمپاشي شده به وسيله اين زنبور پارازيته مي شوند و در آلودگي هاي محدود مي تواند عامل كنترل آفت و جلوگيري از خسارت باشد. افراد بالغ اين زنبور 2 ـ 8/1 ميلي متر طول داشته رنگ آنها سياه براق بدني كشيده و پاهايي به رنگ روشن دارند. تخمگذاري در داخل بدن شته زنده صورت مي گيرد و بعد از تفريخ تخم، نوزارد از بافت دروني بدن شته تغذيه مي كند. و پس از تخريب اندام هاي دروني در همان جا شفيره مي شود (7)   طول دوره لاروي 9 روز، شفيرگي، 5 روز و حشره كامل 10 ـ 7 روز است. تطابق زندگي زنبور با شته هايي كه در زمستان شديداً فعال هستند در يك دوره خاصل مشكل به نظر مي رسد ولي قبل و بعد از دوره سرما، شته هاي فراواني توسط اين زنبور در توده هاي طبيعي يا آلوده شده مصنوعي پارازيته مي شوند.    پ ـ شير شته Chrsoperla. Spp   گونه هاي فراواني از اين حشره در كنترل شته ها و تريپس ها موثر هستند. بسياري زا اين حشرات قابليت پرورش مصنوعي و رهاسازي را دارا مي باشند حشره بالغ و لارو اين بالتوري از شته ها تغذيه مي كنند. تخم هاي ساقه دار و منحصر بفرد آن معرف حضور اين حشره مفيد در مزرعه ها ست.   استقرار با نسبت يك به ده بالتوري به شته باعث كنترل كامل آفت مي شود. در مناطق سرد و معتدل سرد به دليل شدت فعاليت اين بالتوري در ابتداي شروع فعاليت شته ها (شهريور و مهرماه) و (فروردين و ارديبهشت ماه) مي توان بركارايي آن در كنترل آفت تاكيد كرد.    ج ـ پشه شكاري و گالزا Aphidoletes ophidilimyza   ظاهر اين حشره مفيد تفاوت قابل ملاحظه اي با پشه هاي معمولي ندارد رنگ قهوه اي روشن پاهاي بلند كشيده ـ رنگ سياه سر و شاخك هاي بلند باعث تمايز اين پشه مي شود. پشه ماده تخم هاي خود را در كلني شته ها قرار مي دهد و هر لارو پشه پس از تفريخ تخم در هر هفته مي تواند 50 ـ 20 شته را شكار كرده و از آن تغذيه كند. لارو كه به رنگ نارنجي روشن است بعد زا تغذيه كافي در خاك تبديل به شفيره شده بعد از 14 روز شفيرگي در شرايط متعارف نسل جديد آغاز مي شود.   مبارزه بيولوژيك يا در مراحل بعدي مبارزي تلفيقي به همراه ديگر روش هاي مناسب مانند استفاده از رقم هاي مقاوم (پرزدار كلزا) و رعايت تاريخ كاشت ـ مي تواند در امر مبارزه با اين آفت خطرناك به جاي استفاده از روش هاي غيراصولي ديگر موثر باشد و دامنه تكثير آفت را در سال هاي بعد محدود ساخته با افزايش فعاليت زنبورهاي عسل و ديگر حشرات مفيد تلقيح كننده كه با شدت سمپاشي ها در زمان غنچه و گل از مزرعه كلزا دور شده يا صدمه مي بينند، به ميزان توليد در هكتار كمك كند. با مشاهده حشرات شكارچي، مبارزه شيميايي را كه توصيه مي شود براي جلوگيري از خسارت قبل از كلنيزه شدن بايد صورت گيرد مي توان به تعويق انداخت ـ چون با حركت حشرات شكارچي در محيط تعداد محدود شته ها مي تواند كنترل شود.    منابع مورداستفاده   1ـ      طرح تامين منابع روغني نباتي، معاونت زراعت وزارت كشاورزي، 1378   2ـ      FAO year book vol 54 1999